جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی آرایه‌های ادبی معنوی، کامل

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته آموزش‌های ادبی توسط ILLUSION با نام آرایه‌های ادبی معنوی، کامل ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,422 بازدید, 33 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته آموزش‌های ادبی
نام موضوع آرایه‌های ادبی معنوی، کامل
نویسنده موضوع ILLUSION
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ILLUSION
موضوع نویسنده

ILLUSION

سطح
8
 
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری انجمن
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
Mar
3,667
39,156
مدال‌ها
13
●اغراق●
ادعای وجود صفتی در کسی یا چیزی بیش از حد معمول یا امری محال اما با بیانی زیبا که گویا ممکن به نظر می‌رسد.

مثال:
شود کوه آهن چو دریای آب
اگر بشنود نام افراسیاب

اینکه کوه آهن با شنیدن نام افراسیاب از ترس آب شود؛ امری محال است.
توجه کنید اغراق مناسب‌ترین آرایه برای خلق صحنه‌های حماسی است و گاهی به صورت مبالغه و غلو دیده می‌شود.
 
موضوع نویسنده

ILLUSION

سطح
8
 
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری انجمن
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
Mar
3,667
39,156
مدال‌ها
13
نمونه‌های دیگر:

_ بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران

_بیامد دو صد مرد آتش فروز
دمیدند گفتی شب آمد به روز

_که گفت برو دست رستم ببند نبندد مرا دست چرخ بلند

_ ز سم ستوران در آن پهن دشت
زمین شش شد و آسمان گشت هشت

_ گر برگ گل سرخ کنی پیرهنش را
از نازکی آزار رساند بدنش را

_ خروش آمد از باره‌ی هر دو مرد
تو گفتی بدرید دشت نبرد

_ با ساربان بگویید احوال آب چشمم
تا بر شتر نبندد محمل به روز باران

_ یکی تازی‌ای بر نشسته سیاه
همی خاک نعلش برآمد به ماه

_ کاروان آمد و از یوسف من نیست خبر
این چه راهی است که بیرون شدن از چاهش نیست

_ آن‌قدر گفته‌ام صادقانه بود که در کوه هم اثر می‌کرد.
 
موضوع نویسنده

ILLUSION

سطح
8
 
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری انجمن
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
Mar
3,667
39,156
مدال‌ها
13
● حس آمیزی ●

آمیختن دو یا چند حس در کلام.
یعنی از یک حس به جای حس دیگری استفاده شود و بر تاثیر و زیبایی سخن بیفزاید.
مثال:
در بیت زیر حافظ برای صدا که با حس شنوایی در ارتباط است، حس بینایی را آورده است:

_ از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند
 
موضوع نویسنده

ILLUSION

سطح
8
 
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری انجمن
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
Mar
3,667
39,156
مدال‌ها
13
نمونه‌های دیگر:

_ چه خبر تلخی!
خبر (شنوایی) تلخ (چشایی)

_ بوی بهبود ز اوضاع جهان می‌شنوم
شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد
بو (بویایی) می‌شنوم (شنوایی)

_ هر خسی از رنگ گفتاری بدین ره کی رسد
درد باید پرده سوز و مرد باید گام زن
رنگ (بینایی) گفتاری (شنوایی)

_ دل در طلب خنده‌ی شیرین تو خون شد
جان در طمع لعل شکرخای تو افتاد
خنده (بینایی) شیرین (چشایی)

_ مرد نقال آن صدایش گرم
صدایش (شنوایی) گرم (لامسه)
 
موضوع نویسنده

ILLUSION

سطح
8
 
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری انجمن
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
Mar
3,667
39,156
مدال‌ها
13
●حسن تعلیل●

آن است که دلیلی غیر واقعی اما شاعرانه و زیبا برای موضوعی بیان کنند.
مثال:
شاعر در بیت زیر دلیل بارش ابرها را دلتنگی آن‌ها برای ظهور امام زمان(عج) دانسته است در حالی که علت واقعی بارش باران چیز دیگری است:
_ تویی بهانه‌ی آن ابرها که می‌گریند
بیا که صاف شود این هوای بارانی


همچنین در شعر زیر رودکی با دلیل شاعرانه علت رنگ نمودن موهای خود را بیان می‌کند و می‌گوید:
چون هنگام عزا و مصیبت مردم سیه پوش می‌شوند، من نیز به علت گرفتار شدن به مصیبت پیری موهای خویش را سیاه می‌کنم در صورتی که علت واقعی آن این نیست بلکه شاعر می‌‌خواهد جوان بماند:

_ من موی خویش را نه از آن می‌کنم سیاه
تا باز نوجوان شوم و از نو کنم گناه
چون جامه‌ها به وقت مصیبت سیه کنند
من موی از مصیبت پیری کنم سیاه
 
موضوع نویسنده

ILLUSION

سطح
8
 
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری انجمن
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
Mar
3,667
39,156
مدال‌ها
13
نمونه‌های دیگر:

_ خاک بغداد به مرگ خلفا می‌گرید
ورنه این شط روان چیست که در بغداد است
(علت جاری بودن رود در بغداد طبیعی است نه به خاطر مرگ خلفا )

_باران همه بر جای عرق می‌چکد از ابر
پیداست که از روی لطیف تو حیا کرد
(دلیل باریدن باران حیا کردن ابر از لطافت روی معشوق نیست)

_ زان رو به کوی دوست گذارم نمی‌افتد
بگرفت اشک دیده‌ی من رهگذار من
(اینکه گذرش به کوی دوست نمی‌افتد به دلیل بسته شدن راهش با اشک نیست)

_ در هر طرف به خیل حوادث کمین گهی است
زان رو عنان گسسته دواند سوار عمر

(شاعر عنان‌گسستگی عمر را به دلیل وجود کمین‌گاهی از حوادث می‌داند)

_ از حکیمی پرسیدند:
چرا استماع (شنیدن) تو از نطق (حرف‌زدن) زیادت است؟
گفت:
زیرا که مرا دو گوش داده‌اند و یک زبان.
( دلیل واقعی نیست)
 
موضوع نویسنده

ILLUSION

سطح
8
 
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری انجمن
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
Mar
3,667
39,156
مدال‌ها
13
اسلوب معادله●

آن است که دو مصراع شعر را چنان آورند که مصراع دوم در حکم مصداقی برای مصراع اول باشد. در این حالت می‌توان جای دو مصراع را عوض کرد و یا بین آن دو علامت مساوی گذاشت.
در اسلوب معادله تشبیه نیز دیده می‌شود چون ارتباط معنایی بر پایه تشبیه است.
مثال:
عیب پاکان زود بر مردم هویدا می‌شود
موی اندر شیر خالص زود پیدا می‌شود
 
موضوع نویسنده

ILLUSION

سطح
8
 
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری انجمن
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
Mar
3,667
39,156
مدال‌ها
13
توجه کنید برای یافتن آرایه‌ی اسلوب معادله کافی است بین دو مصراع، عبارتِ "همانگونه که" را قرار بدهیم و بیت را بخوانیم.
اگر آن بیت معنی داد، اسلوب معادله است وگرنه نیست.
البته باید مصراع دوم حالت نمونه و مثال داشته باشد. مثلاً بیت بالا به صورت زیر در می‌آید:
عیب پاکان زود بر مردم هویدا می‌شود
همان گونه که موی اندر شیر خالص زود پیدا می‌شود
 
موضوع نویسنده

ILLUSION

سطح
8
 
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری انجمن
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
Mar
3,667
39,156
مدال‌ها
13
نمونه‌های دیگر:

_ بی‌کمالی‌های انسان از سخن پیدا شود
پسته‌ی بی‌مغز چون لب وا کند رسوا شود

_ دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است

_ آدمی پیر چو شد حرص جوان می‌گردد
خواب در وقت سحرگاه گران می‌گردد

_ سعدی از سرزنش غیر نترسد هیهات
غرقه در نیل چه اندیشه کند باران را

_ عشق چون آید برد هوش دل فرزانه را
دزد دانا می‌کشد اول چراغ خانه را
 
موضوع نویسنده

ILLUSION

سطح
8
 
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری انجمن
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
Mar
3,667
39,156
مدال‌ها
13
_ محرم این هوش جز بیهوش نیست
مر زبان را مشتری جز گوش نیست

_ نیک و بد را امتیازی نیست در بازار دهر
می‌شود در هر ترازو سنگ با گوهر طرف

_ در سخن گفتن خطای جاهلان پیدا شود
تیر کج چون از کمان بیرون رود رسوا شود

_ در سیاهی می‌توان گل چید از آب حیات
گریه را باشد اثر دامان شب‌ها بیشتر

_ ریشه‌ی نخل کهنسال از جوان افزون‌تر است
بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را

_مژه بر هم نزند آینه ز اندیشه‌ی چشم
خواب راحت نکند هر که صفایی دارد
 
بالا پایین