جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

تبریک تولد مهسا

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته سالروز متولدین کاربران انجمن رمان بوک توسط DELVIN با نام تولد مهسا ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,908 بازدید, 52 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته سالروز متولدین کاربران انجمن رمان بوک
نام موضوع تولد مهسا
نویسنده موضوع DELVIN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MHP

حِمیم!

سطح
0
 
𝓖𝓸𝓭'𝓼 𝓵𝓸𝓿𝓮𝓻
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jun
1,145
3,683
مدال‌ها
1
وای! تولد شاخ انجمنه
مبارکه واقعا🥺🍋
 
  • پوکر
واکنش‌ها[ی پسندها]: DELVIN

ویتامین

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
8,653
23,178
مدال‌ها
10
خب‌خب، اوّل یه شوخی کنم بعد به تبریک برسم.
Screenshot_۲۰۲۲۰۸۲۸-۱۵۴۰۱۰_Gallery.jpg
از اون‌جایی که خودت به طی و طی به خودت علاقه‌ی شدیدی دارین کادو رو طی گرفتم، که این طی هم در کنار طی خودت داشته باشی. در مورد کیفیت طی هم بگم عالیه، برای شکوندن سر بچّه‌ها کاملاً کاربردی هست. بعد همون‌طور که توی عکس می‌بینی می‌خواستم کیک هم با طرح طی برات سفارش بدم، که خب متاسفانه نداشت. دیگه به بزرگی خودت ببخش.
خب حالا دیگه از شوخی بگذریم البته کادو شوخی نبود ها، کادو همون طی هست؛ فکر کادوی دیگه رو اصلاً نکن.
بعد کجا بودم، آها داشتم تبریک می‌گفتم.
امیدوارم همیشه‌ی همیشه حال دلت خوب، تنت سلامت، ل*ب‌هات خندون، موفّق و خوشبخت باشی. 🫂
از تک‌تک لحظات عمرت لذّت ببر و اون‌جوری که می‌خوای زندگیت بساز. 🤍
تولدت هم کلی مبارک باشه! 💕
و همچنین به قول فائزم با شعار «طی‌طی تا پیروزی» تا آخرش جلو برو. 🧹
 
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: DELVIN

سَبزک؛

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
348
1,636
مدال‌ها
2
هپی مپیییییی
 
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: DELVIN

Nafish.H

سطح
3
 
𝓃ℯ𝓋ℯ𝓇 𝓂𝒾𝓃𝒹.
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
May
2,234
21,422
مدال‌ها
5
تولدت مبارک مهسای عزیزم!
زندگی پر از خوشی و قشنگی رو واست آرزو میکنم با یه عالمه اتفاق‌های خوب.... .

ولی فکر کنم ثمین گفته بود فردا تولدته... حالا نمد والا... .
 
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: DELVIN

Smile

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Jun
1,742
2,544
مدال‌ها
2
تولدت مبارککک ✨🤝🤍🧸
 
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: DELVIN
خ

خاتون

مهمان
تولدت مبارک خانومه
دلت عمری رو سلامت باشه 💛
 
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: DELVIN

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,175
9,176
مدال‌ها
7
تولدت مبارک آرزو میکنم که روحت سرشار از عشق، روشنایی و امید باشه.
 
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: DELVIN

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,340
47,162
مدال‌ها
23

«همین الان بگم، من گیجم! نمی‌دونم تولدش ششمه یا هفتم، اگه هفتم بود که عیب نداره، ی روز پیش پیش هپی!»
مشاهده فایل‌پیوست 80508
مشاهده فایل‌پیوست 80509

می‌دانست کجا می‌تواند شخص مورد نظرش را بیابد، بخش کتاب و در همان تالارهای شاهانه‌ای که مخصوص او بود!
به سمت آسانسور حرکت کرد. سوار آسانسور سپید رنگ تالار پزشکی و روانشناسی شد و دکمه «بخش کتاب» و سپس «تالار رمان» را فشرد. امیدوار بود که اشتباه نکرده باشد و بتواند دخترک را آن‌جا بیابد.
حدسش درست بود! مهسا، روبه‌روی مدیران تالار رمان ایستاده بود و لیست رمان‌های تایید نشده را برای آن‌ها می‌خواند. گوشه‌ای ایستاد و منتظر ماند که کار ارشد آن بخش، تمام شود. مهسا یا همان ام اچ پی، بعد از تقسیم کردن کارها میان مدیران آن تالار، به سوی آسانسور پا تند کرد. دخترک، لبخندی زد و دستی به لباسش کشید، قدمی جلو برداشت و راه مهسا را بست. با ذوق دستانش را به هم کوبید و رو به مهسای شاکی گفت:
- مهیسا، مهیسا، زود باش بیا کارت دارم!
مهسا نگاهی به ساعت گران قیمتش انداخت و با نشاندن اخم‌ بر روی صورت زیبایش، رو به درسا با لحنی جدی گفت:
- ساعت چهار و بیست و هشت دقیقه بیا نمایم!
و سپس بی‌توجه به چشمان درشت شده و دهان باز مانده دختر، دنباله لباس پرنسسی و اکلیلی آبی رنگش را گرفت و وارد آسانسور شد.
نفیسه که تازه از تاپیک رمانش بیرون آمده و شاهد این گفت‌وگو کوتاه میان این دو مدیر بود، با لبخندی بزرگ به سوی درسا رفت و دستش را بر شانه‌اش کوبید.
- تو فقط بگو که مهمونی آمادست یا نه، آوردن مهسا با خودم!
درسا، با مظلومیتی که همیشه داشت «هرکی بگه دروغ نگو و تو مظلومیت، خودم می‌زنمش!» سرش را به معنای آماده بودن مهمانی بزرگش تکان داد و نفیسه را با نگاه اشکی‌اش بدرقه کرد. شکست بزرگی خورده بود زیرا مهسا هیچ توجه‌ای به سخنش نکرده و تنها ساعتی را برای ملاقات به او گفت!
نفیسه،‌ با سرعت به تالار طراحی رفت. مهسا در حال سخن گفتن با عموی بزرگ انجمن، جناب حیدار بود. بر روی مهسا پرید و بی‌توجه به تعجب و سوالات آن دو نفر، دست مهسا را گرفته و به سوی تالاری زیبا و پر از احساس که در این ماه، به شدت میزبان تولدها و جشن‌ها بود راه افتاد. مهسا صدای دادش بالا رفت و گفت:
- یا می‌گی داری کجا می‌بری منو یا می‌دم مدیرا...
نفیسه دیگر صدایش را نمی‌شنید، زیرا وارد تاپیکی بر از هلهله، شادی و رقص شده بودند!
درسا، با لبخندی گوشه لب همراه با ارشد عمومی، یاس یا همان هستی، به سمت مهسا و نفیسه آمد.
ویتامین، میکروفون را در دست گرفت و قبل از بیرون آمدن هر حرفی از زبان آن درسای مظلوم، با دستانش مهسا را نشان داد و رو به حضار گفت:
- قصد ندارید آهنگ تولد مبارک بخونید براش؟!
درسا دست به سی*ن*ه، با نگاهی پر از حرص و غضب به ویتامین خیره شد و فریاد کشید:
- اگه بذارید من یکم حرف بزنم!
ویتامین با خنده گفت:
- ای جد، باشه بامزم!
دختر، لبخندی به مهسا زد و گفت:
- تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا
وجود پاکت اومد تو جمع خلوت ما
تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز
از آسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا


@MHP
خب، مهیسام، کاملا مشخصه که اون متنی که من تو ذهنم بود نشده، و اول بخاطر این موضوع ازت عذر می‌خوام!
بعدش هم، تولدت مبارک جان جانان!
بریم سراغ هدیه‌ و تم و کیک؟!

مشاهده فایل‌پیوست 80510

مشاهده فایل‌پیوست 80511

مشاهده فایل‌پیوست 80512
مشاهده فایل‌پیوست 80513
:ROFLMAO: :ROFLMAO:
جدی کیف کردم
احسنت
ولی ساعت گرون قیمت کجا بود؟:ROFLMAO:


مرسی مرسی یه بوس رو گونه خودت، درسا، ویتامین و نفیسه جونی :)
 

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,340
47,162
مدال‌ها
23
تولدت مبارک عزیزم
ارزوهات خاطره شن
عمری جاودان، تنی سالم، دلی شاد و لبی خندون برات آرزومندم 🧚🏻‍♀️💜
تشکر بانووو
(ولی اسم شاهدخت به شدت بهت میاد "تا یادم نرفته بگم" :)
 
بالا پایین