جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار جواد منفرد

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام جواد منفرد ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 455 بازدید, 17 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع جواد منفرد
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9

مجموعه اشعار جواد منفرد
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
شیر شد هر ک.س کنارت، خط بکش بر باورش
سکه را این بار برگـردان به روی دیگرش

دور خود چرخید، در راه تو هر ک.س پا گذاشت
دایــره فرقــی ندارد ایـــن سرش با آن سرش

گاه در هر حالتی یکرنگ بودن خوب نیست
مثل تقویمی که با تو زرد شد سرتاسرش

حال تو چون حرکت تقویم سال شمسی است
اولش با روی خوش می آیی اما آخـرش...

قهر در اوج یکی بودن هم آری ممکن است
مثــل روحی کـــه نگنجد در وجـــود پیکرش

مومنم کردی به عشق و جا زدی تکلیف چیست؟
بر مسلمانـــی کـــه کافـــر می شود پیغمبرش
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
و از باور مرا در شک و از شک در یقین انداخت
مرا ابلیس چشمانت به فکر ترک دین انداخت

"در اوج سنگ دل بودن ندارم چاره جز پاسخ
من آن کوهم که در گوشش ندای تو طنین انداخت"

پر از احساسم و بی اندکی تدبیر می تازم
چون آن اسبی که رم کرد و سوارش را زمین انداخت

تو در تقدیر من کم بودی از این رو به جای چین
خدا بر تارک پیشانی من نقطه چین انداخت...

دلم در بند بود انگار و هر دم دنده های من
مرا یاد قفس با میله هایی آهنین انداخت

بها دادم به تنهایی و نیشم زد، چه ظلمی شد
به هر ک.س مثل من این مار را در آستین انداخت
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
ای کاش هر دم صحبت از پیوند باشد
تا سنگ روی سنگ در من بند باشد

در این کشش ها مانده ام شاید که چشمت
یک جور مغناطیس نیرومند باشد
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
من همانم که به دست تو گذشت آب از سرش
او که بعد از دیدنت شد غرق رویای خودش

دوری از تو مقطعی بوده ، نه قطعی ، شک نکن
باز خواهد گشت هر موجی به دریای خودش
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
چشم تو...

جنگل سبزی‌ست در آغوش خزر...

آشنایند به این منظره گیلانی ها...
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
بی تو چون هر قهرمان پر غرور ديگری
قصه ام شايد رقم می خورد جور ديگری

زندگی بعد از صباحی از نمک افتاده بود
عشق آمد با خودش آورد شور ديگری

قبلِ تو هرکس که آمد مثل من گمراه بود
تکيه ميدادم چنان کوری به کور ديگری

عقده ام را در غيابت هيچکس خالی نکرد
پر نخواهد کرد جايت را حضور ديگری

خسته ام از اينهمه صغری و کبری چيدنت
من که هستم سخت محتاج ظهور ديگری

بی گمان با اين لقب هرچيز ديگر جعلی است
نيست غير از چشم تو دريای نور ديگری
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
پلک وا کن رو به من، رو کن هر آنچه بود را
آن دو تا جام می ناب غزل آلود را

زل بزن در چشم من بگذار وقت رفتنت
خوب بدمستی کنم این فرصت محدود را

سی*ن*ه‌ام آتش گرفته، دست من قلیان بده
تا نفهمد هیچ فردی علت این دود را !

انتظار یک غزل داری ولی بنشین ببین
آخرین نقاشی مردی که شاعر بود را

بی حضور گرم تو در بوم حتی آفتاب
پر نخواهد کرد هرگز جای این کمبود را

دلخوری، می‌دانم ! اما خصلت دریاست این
توی هر حالی که باشد می‌پذیرد رود را
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
به آغوشم بیا تا عشقمان سنت شكن باشد
میان ما نمادِ صلح، جنگی تن به تن باشد

گذر از هفت خوان عشق بی شك غیر ممكن نیست
به شرط اینكه تهمینه كنار تهمتن باشد

بساز افسانه ای از ما كه كار ما تمام وقت
نباید تكیه كردن بر اساطیر كهن باشد

بخند آری كه چیزی غیر لبهای تو قادر نیست
به زیباییِ یك غنچه زمان وا شدن باشد

چه باید گفت غیر از این كه تو باعث شدی یك عمر
به چشمم آخر مردانگی، یك شیرزن باشد

یقین دارم كه حتی سایه ام از پای می افتد
اگر مانند تو در زندگی همپای من باشد
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
‏ساعت این خانه را بنشان سر جای خودش
تا بچرخد بر خلاف عقربه‌های خودش

از تو فرمان عقبگردی کفایت می‌کند
عمرِ رفته بازخواهد گشت با پای خودش

من بدی کردم، تو خوبی؛ تا بگویی قصه نیست
آنچه یوسف کرده در حق زلیخای خودش

ماه بر روی زمین، آیینه گیر آورده است
در تو هر شب می‌شود محو تماشای خودش

دوری از تو مقطعی بوده نه قطعی؛ شک نکن
بازخواهد گشت هر موجی به دریای خودش ...
 
بالا پایین