- Jul
- 3,030
- 13,982
- مدالها
- 9
حال دیگر خبری از آن خانه زیبا نیست!
نه از عشق و محبت،
نه پرتوهای نور خورشید،
نه لبخند گرم و پر از عشقت،
نه صدای چرق چرق شومینه،
نه بوی غذای مورد علاقهات!
خرابشان کردی، سرد کردی خانه را ... . یخ زدند خیالاتم. تو ناگهان سرد شدی، مانند شیشه! و من ترجیح میدهم نباشم، تا نبینم یخ زدنت را،
تا نبینم به اجبار بازگشتنت را!
نه از عشق و محبت،
نه پرتوهای نور خورشید،
نه لبخند گرم و پر از عشقت،
نه صدای چرق چرق شومینه،
نه بوی غذای مورد علاقهات!
خرابشان کردی، سرد کردی خانه را ... . یخ زدند خیالاتم. تو ناگهان سرد شدی، مانند شیشه! و من ترجیح میدهم نباشم، تا نبینم یخ زدنت را،
تا نبینم به اجبار بازگشتنت را!
آخرین ویرایش: