جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب آرزویی در دل تاریکی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته معرفی کتب نشر توسط شاهدخت با نام آرزویی در دل تاریکی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 249 بازدید, 0 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته معرفی کتب نشر
نام موضوع آرزویی در دل تاریکی
نویسنده موضوع شاهدخت
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط شاهدخت
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
^ناظر کیفی کتاب^
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,720
40,337
مدال‌ها
25
6113a115d9f3462fb6f7052fa0094c0f.jpg

مترجم :آزاده حسنی
شابک :978-6222741709
قطع :رقعی
تعداد صفحه :316
سال انتشار شمسی :1403
سال انتشار میلادی :2020
نوع جلد :شومیز
سری چاپ :6


معرفی کتاب آرزویی در دل تاریکی اثر کریستینا سونتورنوات
کتاب «آرزویی در دل تاریکی» رمانی نوشته ی «کریستینا سونتورنوات» است که اولین بار در سال 2020 منتشر شد. برای پسری به نام «پانگ» که در زندان «نموان» به دنیا آمد، نورهای جذاب و جادویی خارج از زندان، نمادی از آزادی هستند، و او آرزو دارد که روزی بتواند در میان آن ها قدم بزند. اما وقتی «پانگ» از زندان می گریزد، درمی یابد که جهان بیرون از زندان، چندان منصفانه تر از دنیای پشت میله ها نیست. «ناک»، دختر رئیس زندان، تصمیم گرفته «پانگ» را بیابد و وجهه و آبروی خانوادگی اش را احیا کند. اما «ناک» همزمان با این که در کوچه ها و آبراه های شهر به دنبال «پانگ» می گردد، رازهایی را کشف می کند که باعث می شوند او دانسته ها و باورهای همیشگی خود را زیر سوال ببرد.


قسمت هایی از کتاب آرزویی در دل تاریکی (لذت متن)
شاخه های سرسبز و انبوهش روی دیوار سیمانی ترک خورده امتداد داشت و بر فراز آب های قهوه ای و کف آلود رودخانه ی «چاتانا» آویزان بود. زندانیان زن بیشتر روز را زیر سایه ی این درخت وقت می گذراندند و در همان حال، قایق ها، آنطرف دروازه ی زندان، دائم به بالا و پایین رودخانه رفت و آمد می کردند.
دوازده بچه ای که در «نموان» زندگی می کردند، روزها بیشتر وقتشان را زیر سایه ی این درخت دراز می کشیدند؛ البته، نه در فصل انبه. در این فصل، قطره های طلای بهشتی بالای سر بچه ها از درخت آویزان می شد و دور از دسترس آن ها تکان تکان می خورد. بچه ها از دیدن این منظره بی تاب می شدند.
مادرهای هر دویشان، مثل خیلی از زنان ساکن «نموان»، اینجا بودند، چون موقع دزدی مچشان را گرفته بودند. هر دویشان هنگام زایمان از دنیا رفته بودند، ولی بر اساس قصه هایی که بقیه ی زن ها هنوز تعریف می کردند، به دنیا آمدن «سامکیت» به یاد ماندنی تـر بود و موقع زایمان، جای سر و پاهایش با هم عوض شده بود
 
بالا پایین