- Jul
- 1,274
- 3,390
- مدالها
- 7
آسمان شب محل پرواز خیالات شاعرانه است. میتوان به آسمان نگاه کرد و زیباییهای فراوانی را مشاهده نمود. شاید اگر خوب نگاه کنیم، چیزهایی را ببینیم که دیگران نمیبینند. مثلاً یک مجلس عروسی!
از صبح که خورشید طلوع میکند تا شب از این سو تا آن سوی آسمان را زیر پا میگذارد، انگار دنبال کسی یا چیزی میگردد. شب که میشود، خورشید چهره در نقاب میکشد، آنگاه ماه و ستارگان روی دلاویز خویش را آشکار میسازند.
با آمدن ماه گویا در آسمان جشن عروسی برپا میشود. یک عروسی باشکوه که عروس آن و مهمانها یکی یکی خود را به آسمان میرسانند. عروس این طرف و آن طرف دامن میکشد و با لبخند خود به مهمانها خوشامد میگوید.
تالار عروسی «آسمان شب» نام دارد و ماه از سر شب تا پایان میان آن میدرخشد و این تالار را روشنی و جلا میبخشد.
ستارگان ریز و درشت چون زیبارویانی هستند که گرداگرد این عروس به شادی و پایکوبی میپردازند. گاهی نیز شهابسنگی هوس رقصیدن میکند و تند و سریع از این طرف تالار به آن طرف حرکت میکند و رقص زیبا و منحصر به فرد از خود به نمایش میگذارد. رقصی آنچنان زیبا که زمینیان برای دیدن آن صف میکشند.
صحنه عروسی مخملی آراسته است. مخملی که با دستانی هنرمند پولک دوزی شده؛ آن چنان لطیف که هر زمینی دوست دارد بر آن دست بکشد؛ آن چنان نرم که پاهای ظریف و زیبای عروس را رنجور نسازد.
اما عروس زیبا از چیزی دلخور است و آن این است که خانم ماه منتظر آقای داماد یعنی خورشید است. نه اینکه خورشید او را فراموش کرده باشد، خورشید هم دنبال عروس میگردد اما تا میآید خود را برساند، ماه به جستجوی او رفته است. و سالهاست این چرخه تکرار میشود.
گاهی باید با نگاهی دیگرگون به آسمان شب بنگریم و از این زیبایی بینظیر استفاده نماییم، دیدن یک عروسی بینظیر که در آن عروس دلنگران دیدار داماد است، واقعاً تماشایی است
از صبح که خورشید طلوع میکند تا شب از این سو تا آن سوی آسمان را زیر پا میگذارد، انگار دنبال کسی یا چیزی میگردد. شب که میشود، خورشید چهره در نقاب میکشد، آنگاه ماه و ستارگان روی دلاویز خویش را آشکار میسازند.
با آمدن ماه گویا در آسمان جشن عروسی برپا میشود. یک عروسی باشکوه که عروس آن و مهمانها یکی یکی خود را به آسمان میرسانند. عروس این طرف و آن طرف دامن میکشد و با لبخند خود به مهمانها خوشامد میگوید.
تالار عروسی «آسمان شب» نام دارد و ماه از سر شب تا پایان میان آن میدرخشد و این تالار را روشنی و جلا میبخشد.
ستارگان ریز و درشت چون زیبارویانی هستند که گرداگرد این عروس به شادی و پایکوبی میپردازند. گاهی نیز شهابسنگی هوس رقصیدن میکند و تند و سریع از این طرف تالار به آن طرف حرکت میکند و رقص زیبا و منحصر به فرد از خود به نمایش میگذارد. رقصی آنچنان زیبا که زمینیان برای دیدن آن صف میکشند.
صحنه عروسی مخملی آراسته است. مخملی که با دستانی هنرمند پولک دوزی شده؛ آن چنان لطیف که هر زمینی دوست دارد بر آن دست بکشد؛ آن چنان نرم که پاهای ظریف و زیبای عروس را رنجور نسازد.
اما عروس زیبا از چیزی دلخور است و آن این است که خانم ماه منتظر آقای داماد یعنی خورشید است. نه اینکه خورشید او را فراموش کرده باشد، خورشید هم دنبال عروس میگردد اما تا میآید خود را برساند، ماه به جستجوی او رفته است. و سالهاست این چرخه تکرار میشود.
گاهی باید با نگاهی دیگرگون به آسمان شب بنگریم و از این زیبایی بینظیر استفاده نماییم، دیدن یک عروسی بینظیر که در آن عروس دلنگران دیدار داماد است، واقعاً تماشایی است