این بیت از بیدل از نمونههای حسآمیزی است.
شمع روشن میتوان کرد از صدای عندلیبرنگها خفتهاست اینک در نوای عندلیب
در این بیت حافظ از شنیدن برای حس بویایی استفاده میکند:
بوی بهبود ز اوضاع جهان میشنومشادی آورد گل و باد صبا شاد آمد
یا در این بیت حافظ بهجای استفاده از شنیدن صدای عشق آن را میبیند:
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتریادگاری که در این گنبد دوّار بماند
در این شعر رودکی از حس لامسه در مصرع دوم استفاده میکند:
ریگ آموی و درشتی راه اوزیر پایم پرنیان آید همی
گاهی شاعر چند حس را با هم استفاده میکند. به عنوان مثال حقوقی حس رنگ و صدا را به این شکل با هم درآمیخته است:
ای کاش با فصاحت سنگین این کبوداندام من تلفظ شیرین آب بود
از نمونههای دیگر حس آمیزی درهمآمیختن سه حس شنوایی، بینایی و بساوایی در این شعر شفیعی کدکنی است:
با حنجره چکاوک خردی که ماه دی
از پونه بهار سخن میگوید
وقتی کزان گلوله سربی
با قطره
قطره
قطره خونش
موسیقی مکرر و یکریز برف را
ترجیعی ارغوانی میبخشد.
در این بیت طالب آملی درک حس چشایی را به شنوایی نسبت دادهاست:
ما گرچه مرد تلخ شنیدن نهایم لیکتلخی که از زبان تو آید شنیدنی است
مزه را با حس چشایی در مییابیم و عبدالله مستوفی با مزه بودن را با نوشتن که بیشتر مربوط به حس لامسه است، آمیختهاست:
خط شکسته را هم محکمتر و با مزهتر از دیگران مینوشت