مثه یه طعمه ام فراری؛ همیشه هست ترس یه قلاب!
هرچی که دست و پا زدم من؛ میکشیدم پایین تو مرداب!
همیشه میترسم از اینکه؛ نشه که حرفامو نفهمی…
وقتی که اشتباهی کردم؛ نشه نداشته باشی رحمی!
ولی خودت اینو میدونی؛ واسه تو هر کاری میکردم…
اگه شده خطایی داشتم؛ دیگه اونو تکرار نکردم…
ادامه نمیدم زوری؛ وقتی میبینم مجبوری!