جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

غیرپارسی اشعار برگزیده بلغاری

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات غیر پارسی توسط baran.kh با نام اشعار برگزیده بلغاری ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 33 بازدید, 7 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات غیر پارسی
نام موضوع اشعار برگزیده بلغاری
نویسنده موضوع baran.kh
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط baran.kh
موضوع نویسنده

baran.kh

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
کاربر ممتاز
Jan
4,822
8,694
مدال‌ها
4
بسم الله الرحمن الرحیم
 
موضوع نویسنده

baran.kh

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
کاربر ممتاز
Jan
4,822
8,694
مدال‌ها
4
بلاگا دیمیتروا
زبان وحشی تو
چگونه روا داشتی که زبان تو
وحشی، رام‌نشده، رمیده
از حصار دندان‌گون
دست‌آموز گردد؟
کلمات را لیس می‌زند
همچون ببر که زخم‌هایش را
اما در قفسی کلید شده.
رسالتش، جوشش ناگاه
در خون خویش
غرّشی در آستانهٔ انفجار
 
موضوع نویسنده

baran.kh

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
کاربر ممتاز
Jan
4,822
8,694
مدال‌ها
4
بلاگا دیمیتروا
هر عشق تازه ای
ترانه ی قدیمی با صدای تازه
هر عشق تازه‌ای قاتل است!
بی آن که دستش بلرزد
همه‌ی عشق‌های پیشین را می‌کُشد

آه باچه لبخند معصومی
خنجر فرود می‌رود بر پشت!!
اولین و آخرین و یگانه‌ترین عشق.

همه جا شریک جرم دارد:
در اتوبوسی که دیر می‌رسد
در رگباری ناگهانی
و هزارگوشه و کنار دیگر
انگیزه‌ی جنایتش آزادی ست
 
موضوع نویسنده

baran.kh

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
کاربر ممتاز
Jan
4,822
8,694
مدال‌ها
4
بلاگا دیمیتروا
بلاگا دیمیتروا
مرگ،دربندم نخواهد کشید
مرگ
مرا در کام خود فرو خواهد برد
عشق در آخرین نگاه
با موجی از درد
و رهایی
شبیخون خواهد زد بر حواسم
انس خواهم گرفت به آن
به اندازه ی زندگی
همه‌ی دار و ندارم خواهد شد
برای همیشه از آن من
هیچکس آن را غصب نتواند کرد
مرگ،دربندم نخواهد کشید
 
موضوع نویسنده

baran.kh

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
کاربر ممتاز
Jan
4,822
8,694
مدال‌ها
4
بلاگا دیمیتروا
نشسته در برابر یکدیگر
نشسته در برابر یکدیگر
سخن می رانیم حول و حوش
نکته اصلی:
اگر از سوی دیگر عملا

چه کسی حقیقت را می گوید؟
کلمات یا سکوت
نگاه یا صدا
دست یا اشاره
آرامش یا اضطراب
دوری یا نزدیکی
 
موضوع نویسنده

baran.kh

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
کاربر ممتاز
Jan
4,822
8,694
مدال‌ها
4
بلاگا دیمیتروا
هراسناک تر از نابینایی
هراسناک تر از نابینایی
دیدن است.
با دو چشم باز،
که چه بر سر سرزمین‌مان می آید
 
موضوع نویسنده

baran.kh

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
کاربر ممتاز
Jan
4,822
8,694
مدال‌ها
4
بلاگا دیمیتروا
بلاگا دیمیتروا
پاره ای از من
پاره ای از من
همواره در حسرت گرما
و محروم از آن
پاره ای از من
همساز با سپیده ی بردمیده
و همواره اسیر سایه های رویا
پاره ای از من
سرشار از پر پرواز
و گم کرده سهم خود از آبی آسمان
پاره ای از من
 
موضوع نویسنده

baran.kh

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
کاربر ممتاز
Jan
4,822
8,694
مدال‌ها
4
بلاگا دیمیتروا
بلاگا دیمیتروا
فن شعر
هر شعرت را چنان بنویس
که انگار آخری ست
در این قرن، قرن اشباع از استرِنسیوم،
لبریز از تروریسم،
که با سرعت فراصوت درگذر است،
مرگ، به ناگهان موحشی سر می رسد.
هر کلامت را
چنان چون نامه ی واپسین پیش از اعدامی
بنویس
چنان چون التماسی حک شده بر دیوار زندان
نه حق دروغ گفتن داری
نه حق نشستن به بازیچه ها
فرصت اصلاح اشتباهت نیست
 
بالا پایین