امام شناسی حسن عسگری

[;FOROUGH]

ربیع اول آمده شور عزا بپا شده
به روز هشتمین آن،سامره کربلا شده
خانه ی عسکری بود،غرق عزا به هجراو
امام شیعه در ره خدای خود فدا شده

 

[;FOROUGH]

پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش
پسری اشک فشان است به حال پدرش
پدری جام شهادت به لبش بوسه زده
پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش

 

[;FOROUGH]

هیچی تو حجره،نیست بجز غربت و غربت
داره یه بابا،تو دلش فقط یه حاجت
رو سر مهدی،بکشه لحظهء آخر،دست محبت
خوبه که آرزو نموند تو دل زارش
خوبه پسر با ظرف آب،اومد کنارش

 

[;FOROUGH]

وقتی امام عصر ما امشب عزادار است
برپایی این روضه ها واجب ترین کار است
پیراهن و شال عزا مولا به تن دارد
امشب تمام عرش با آقا عزادار است

 

[;FOROUGH]

ای که در سن جوانی مثل گل پرپر شدی
کشته ی راه خدا و دین پیغمبر شدی
با وجود شیعیان بی یاور و بی یاور شدی
بر سرت آمد بلاها با تمام سروری
شهادت امام عسکری (ع) تسلیت باد

 

[;FOROUGH]

در سامره بپا شد غوغای روز محشر
ابن الرضا فدا شد در راه دین داور

 

[;FOROUGH]

هر ک.س که رفت دیدن صحن و سرای تو
آتش گرفت سوخت وجودش برای تو
گنبد شکسته بود و ضریحی نمانده بود
افتاده بود پرچم و گلدسته های تو

 

[;FOROUGH]

السلام علیک یا ابا الامام المنتظر
هشتم ربیع الاول، شهادت خورشید در بند
امام حسن عسگری (ع) تسلیت باد

 

[;FOROUGH]

بیا و سـر بـه روی سینـه‌ام بگذار، مهدی‌جان
شرر زد بـر درونـم زهـر آتشبـار، مهـدی‌جان
بیـا تـا سیـر بینـم وقـت رفتن، ماه رویت را
که می‌باشد مرا این آخرین دیدار، مهدی‌جان

 

[;FOROUGH]

پذیرا باش ای غمگینترین شیعه در عصر غیبت.
فرسنگها سنگ را به شوق زیارت حرمت، با بادها میدوم و با رودها آواز میخوانم
شاید در پای تو کبوترانه بمیرم