(افتخار مادر)
طبیب زنده دلی ، در اتاق پیرزنی
گرفت نبض جوانش به وقت جان دادن
جوان جان به لب آهسته زیر لب میگفت:
خوش است جان به ره صلح جاودان دادن
طبیب از سر بستر به سوی مادر رفت
که مشکل است بدین نوجوان روان دادن
ز شرح واقعه پرسش نکرده بود هنوز
که مام رفت پی شرح داستان دادن
بگفت روز قیام این جوان میانهی خلق
زبان گشود به منظور حق نشان دادن
زبان گشود که ای خلق بعد عمری رنج
رواست خاتمه بر عمر دشمنان دادن
ستم به ما رسد از جانب ستمکاران
خطاست نسبت آن را به آسمان دادن
به محو حامی آمریک و انگلیس به پای
از این خطاست گرفتن حق و به آن دادن