جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {در وصف او} اثر •کاربران انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط .Ana. با نام {در وصف او} اثر •کاربران انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 850 بازدید, 17 پاسخ و 14 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {در وصف او} اثر •کاربران انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع .Ana.
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLNZ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

.Ana.

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
206
5,932
مدال‌ها
2
بنام نگارنده سرنوشت
نام اثر: در وصف او
ناظر: @vian

ژانر: عاشقانه، تراژدی
به قلم:

@Red Ocean
@Soniya87
@-Aurora-

مقدمه:
او نفهمید اما...

تمام مدتی که خیره‌اش بودم، چشمانم زمزمه می‌کرد''دوستت دارم''
نفهمید برای چه گریه می‌کنم، حتی خودم هم نمی‌دانستم برای چه گریه می‌کنم؛
فقط می‌خواستم با اشک‌هایم تمام آن
آغوش امن و پر مهر را در بَر بگیرم.
نمی‌دانم! شاید همه این‌ها از سر دلتنگی بود!
دگر قلبم عاجز مانده، که چه بگویم "در وصف او"
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

-پریزاد-

سطح
6
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
3,815
13,274
مدال‌ها
12
1683008322482.png
عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

.Ana.

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
206
5,932
مدال‌ها
2
خیلی وقت است که‌ می‌گذرد و من،
نگاهم را به تو فروخته‌ام!
و در بازارِ عشق، جنس فروخته شده پس گرفته نمی‌شود!

تنها نشسته‌ام! رو به پنجره، قلم به دست. انتظار می‌کشم تا شاید تو بیایی! اصلا می‌آیی؟ دلتنگت هستم، می‌دانی؟ با قلمم درد و دل می‌کنم. حتی قلم هم از سر لجاجت نمی‌نویسد. هیچ چیز نمی‌نویسد در وصف او...!
 

سپیدخون؛

سطح
4
 
مدیر تالار تکنولوژی
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
941
4,906
مدال‌ها
5
اصلا قلمم هیچ! با دلم چه کنم که هنوز، عطر آغوش او را می‌پرستد؟
با پیچک طناز اتاقم چه کنم؟ رقص او، عجیب شبیه رقص لبخند او در این سکوت است!
با تمنای چای صبحانه چه کنم که اصرار دارد دو فنجان ریخته شود؟

من در پاسخ به این نجواهای اطرافم، هیچ ندارم که بگویم به جز وصف او... .
 

.Belinay.

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
499
5,085
مدال‌ها
2
او، واژه‌ای وصف ناپذیر است.
هزاران هزار کلمه صف می‌کشند برای وصف او!
در وصف او باید گفت، که عشق را باید از زمزمه بارش چشمانش با واژه احساس سرود...!
در وصف او باید گفت، که قدرت دریایی‌اش، کشتی توفان زده‌ام را در دل امواج سپرد...!

در وصف او، هزاران هزار صفحه جمله دارم، کدام را باید بگویم در وصف او؟
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

.Ana.

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
206
5,932
مدال‌ها
2
آن‌روز میان انبوهی از غریبه‌ها،
نگاهم به نگاهش گره خورد
و من از همه‌چیز و همه‌‌ک.س، جا ماندم!
آری!
من جا ماندم و خاطرم را به خاطرش سپردم.

این درد شیرینی که به آن دچارم را دوست ندارم.
حالا که او رفته،
همه‌‌جا تاریک است.
 
آخرین ویرایش:

سپیدخون؛

سطح
4
 
مدیر تالار تکنولوژی
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
941
4,906
مدال‌ها
5
چشم‌ به‌ راهی از من گذشته؛ من چشمانم را فرش قدمش کرده‌ام. من خاک کورسوی نگاهم را، فدای بقای لبخندش کرده‌ام و همچنان نفسم در عشق او به ضربانم رنگ می‌دهد.
آرزوی آغوشش را، به چرخش بیهوده‌ی ساعت می‌سپارم تا بیاید. در قفسی از جنس خیال او، به تنهایی‌ام تکیه زده‌ام. با نسیم غم سخن می‌گویم، با سکوت قفس سخن می‌گویم، با قاصدک دلتنگی سخن می‌گویم. اما به گره‌ امواج خزان گیسوانش قسم! کلماتم به هیچ شعله‌ای نمی‌رقصند به جز وصف او... .
 

.Belinay.

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
499
5,085
مدال‌ها
2
چند شب پیش آن‌قدر پریشان بودم که قصد داشتم بالای کوه بلندی که ماه خود را به نمایش گذاشته، بروم و نظاره‌اش کنم! قلبم را از جای بکنم و مقابلش بگیرم! سپس در حالی‌که خون از قلب مرده‌ام چکه می‌کند، فریاد بزنم و بگویم:
_ قلبم برای تو! خودم هم برای تو! اما تو را به هر که می‌پرستی، تو هم برای من باش!
اما افسوس، در وصف او باید گفت که در لاقیدی، عجیب حاذق بود! گویی من اصلا نبودم، گویی فریادم به گوشش نرسیده بود. دیگر چه بگویم در وصف او...!
 

سپیدخون؛

سطح
4
 
مدیر تالار تکنولوژی
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
941
4,906
مدال‌ها
5
پیکر پاره‌پاره‌ی ذهنم به فدایش! کاش نگاه زندگی‌بخشی به این کالبد دردمند بیاندازد و ترحمی به روح عاشقم بکند!
کاش بیاید و این دروغ را برشکند؛ دروغی که از جنس حقیقتی ناباور است: «نبودنش.»!
کاش نوازشی از انگشتان طنازش، التیام حدقه‌ی به خون نشسته‌ام بشود!

کاش دفتر خاطراتم را مرور کند و این جملات خاک‌خورده و کهنه را به نگاهی زنده کند؛ جملاتی که زیبا شده‌اند از وصف او... .
 
موضوع نویسنده

.Ana.

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
206
5,932
مدال‌ها
2
هرروزی که چشمانم
را باز می‌کنم
به سوی پنجره کوچک اتاقم می‌روم
و با چشمانم به جستوجوی آشناترین غریبه‌ام می‌پردازم.

آی غریبه!
قلب من مهر و محبت را از یاد برده. قلبم نوازش می‌طلبد؛
اما نه هر نوازشی!
نوازشی از جنس او!
چه بگویم در وصف نوازش‌های او؟
 
آخرین ویرایش:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین