- Jun
- 104
- 37
- مدالها
- 2

رمان ماتیسا
نویسنده:فاطمه احمدی
انتشارات: شقایق
کد کتاب :82357
شابک :978-9642162178
قطع :رقعی
تعداد صفحه :640
سال انتشار شمسی :1400
نوع جلد :شومیز
سری چاپ :1
یک رمان عاشقانه و پر از احساس این رمان به شدت خواص و مورد پسند خودمه که ژانر عاشقانه خیلی دوست دارم پس بهتون پیشنهاد میکنم حتما بخونید
معرفی رمان
گاهی سرنوشت ما رو طوری میگردونه که گیج میشیم
ماتیسا نور چشم و عزیز دوردانه خاندان سماواتی
ماتیسا عاشق پسر عموی خودشه البته این عشق
دو طرفه هست عشق این دو مثل لیلی و مجنونه
اما گاهی درست تو لحظه ای که حتی فکرش رو هم نمیکنیم یه اتفاقی میوفته که.....
قسمتی از رمان
دوسش دارم.
پاهایش انگار خشک می شود، همان جا پشت به من می ماند. مامان
و با چشمان حیرت زده و مات نگاهم می کند.
- نمی دونم از کی، چطوری؛ ولی دوسش دارم. نمی دونم کی شد آروم و قرارم. نمی دونم کی شد مسکن تموم دردهام. نمی دونم... فقط وقتی به خودم اومدم دیدم دیگه دلی ندارم. دلم خیلی وقت بود که براش رفته بود. من بدون اون می میرم. مامان لبانش ریزریز تکان می خورند؛ ولی توان یا جرئت این که بخواد سؤال ذهنش را بپرسد ندارد؛ اما بابا کلامی جدی می پرسد:
- درمورد کی حرف می زنی؟ ما... ما می شناسیمش؟