- Aug
- 6,332
- 45,445
- مدالها
- 23
"به نام خدا"
زمینه ای است که اشخاص داستان در آن نقش خود را در آن بازی می کنند. محل وقوع داستان را ظاهراً فقط به یاری توصیف ساده می توان به خواننده منتقل ساخت اما برای این کار شیوه های دیگری نیز وجود دارند که به یک اندازه مؤثر نیستند. بخش عمده توصیف لازم را می توان به یاری جمله های کوتاهی که با گفتگو یا حوادث درآمیخته باشند به انجام رساند. استفاده از گتفگوی اشخاص داستان، برای انتقال محیط، شیوه مناسب و مؤثری است، اما نویسنده باید جانب احتیاط را از دست ندهد و قیودی بر کار خویش اعمال کند.
برای انتقال محیط داستان سه راه وجود دارد:
وصف مستقیم یا ساده محیط؛
توصیف آمیخته به نقل گفتگو؛
توصیف به یاری گفتگو.
در اکثر داستان های کوتاه چگونگی محیط و صحنه عمل اشخاص داستان را تا حد زیادی طرح داستان معین می کند. شدت و ضعف نظارت و نفوذی که طرح داستان به محیط آن اعمال می کند بستگی به نوع داستان دارد.
اهمیت صحنه
هر نویسنده به خوبی می داند که برای باورداشت داستانش مکان و زمان و وقوع آن را باید طبیعی و واقعی تصور کند تا حقیقت مانندی داستانش را بپذیرد. به همین دلیل است که حتی در داستان های خیال و وهم (مافوق طبیعی و سورئالیستی و نمادگرایانه) و داستان های شگرف، صحنه داستان بر زمینه واقعی و قابل قبول جریان دارد. در اهمیت صحنه باید گفت:
الف) صحنه ممکن است در داستان اهمیت زیادی داشته باشد و بر شخصیت های داستان تأثیر نیرومندی بگذارد.
ب) صحنه ممکن است بیشتر بازتاب عمل و شخصیت های داستان باشد.
ج) ممکن است متضمن معنای عمیق و گسترده ای باشد و جزوی از عناصر حیاتی و سازنده داستان محسوب شود.
د) به وجود آوردن محیطی که اگر بر رفتار شخصیت ها و وقوع حوادث تأثیری عمیق و تعیین کننده به جا نگذارد دست کم بر نتیجه آنها مؤثر واقع می شود.
زمینه ای است که اشخاص داستان در آن نقش خود را در آن بازی می کنند. محل وقوع داستان را ظاهراً فقط به یاری توصیف ساده می توان به خواننده منتقل ساخت اما برای این کار شیوه های دیگری نیز وجود دارند که به یک اندازه مؤثر نیستند. بخش عمده توصیف لازم را می توان به یاری جمله های کوتاهی که با گفتگو یا حوادث درآمیخته باشند به انجام رساند. استفاده از گتفگوی اشخاص داستان، برای انتقال محیط، شیوه مناسب و مؤثری است، اما نویسنده باید جانب احتیاط را از دست ندهد و قیودی بر کار خویش اعمال کند.
برای انتقال محیط داستان سه راه وجود دارد:
وصف مستقیم یا ساده محیط؛
توصیف آمیخته به نقل گفتگو؛
توصیف به یاری گفتگو.
در اکثر داستان های کوتاه چگونگی محیط و صحنه عمل اشخاص داستان را تا حد زیادی طرح داستان معین می کند. شدت و ضعف نظارت و نفوذی که طرح داستان به محیط آن اعمال می کند بستگی به نوع داستان دارد.
اهمیت صحنه
هر نویسنده به خوبی می داند که برای باورداشت داستانش مکان و زمان و وقوع آن را باید طبیعی و واقعی تصور کند تا حقیقت مانندی داستانش را بپذیرد. به همین دلیل است که حتی در داستان های خیال و وهم (مافوق طبیعی و سورئالیستی و نمادگرایانه) و داستان های شگرف، صحنه داستان بر زمینه واقعی و قابل قبول جریان دارد. در اهمیت صحنه باید گفت:
الف) صحنه ممکن است در داستان اهمیت زیادی داشته باشد و بر شخصیت های داستان تأثیر نیرومندی بگذارد.
ب) صحنه ممکن است بیشتر بازتاب عمل و شخصیت های داستان باشد.
ج) ممکن است متضمن معنای عمیق و گسترده ای باشد و جزوی از عناصر حیاتی و سازنده داستان محسوب شود.
د) به وجود آوردن محیطی که اگر بر رفتار شخصیت ها و وقوع حوادث تأثیری عمیق و تعیین کننده به جا نگذارد دست کم بر نتیجه آنها مؤثر واقع می شود.