دست از سرم بردار
رفتم تو قلبت هر بار
یه قلبه متروکه و تاریک ترسناک
رو دیوارای خونه بودش عکسات
تو دفتره خاطره هاتم
بردی منو از یاد
خواستم بسازم واست قصر باز
اون رفتو تهش تاوانشو پس داد
آسمونه نیست دیگه ستاره ای توش
زل میزنم به ماه میوفته عکس توش
هنو قفلی میشم بعضی شبا روش
یه ستیو روش میشه فراموش
ولی دلم تنگه میشه واسه لش بازیامون
واس دور دوره همت تا صبح تو خیابون
واسه تریپای رنگی افتریامون
اصن خیلی دیگه نیست رنگی روزامون
همون شدم که میترسم
دیگه نیست روح تو این تنه
هنو عکسای پروفتو میبوسمش
یکی شدم امروز از فردامم دیروز تره
خیابونا مارو خوب میشناسن
هر جایی میرم تورو یادم میندازن
میزنه زندگی فالش سازه کوک نیست بازم
بعد تو این دنیارو پشت گوش میندازم