جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی نقد و منتقد | انجمن رمان بوک

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته آموزش نقد توسط MHP با نام نقد و منتقد | انجمن رمان بوک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 541 بازدید, 15 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته آموزش نقد
نام موضوع نقد و منتقد | انجمن رمان بوک
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط TANTO

TANTO

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Jan
216
544
مدال‌ها
3
است و تکیه آن بر تأثیر اثر ادبی بر خواننده است و امروزه گاهی به جای آن از اسم کلی Readers`s response theory (نظریه عکس‌العمل خواننده) استفاده می‌کنند.
در این نوع نقد، اثر ادبی، اثری است که به قصد اعمال تأثیرات خاصی بر خواننده نوشته شده اشت. تأثیرات گوناگونی از قبیل لذت هنری و حظ زیبایی شناشانه، تعلیم و تربیت، برانگیختن احساسات... بدین ترتیب نقد اخلاقی نوعی نقد کاربردی است.
در این نقد، تمایل بر این است ک ارزش اثر ادبی بر مبنای موفقیتش در تحقق هدفی که داشته است مورد ارزیابی قرار گیرد. مثلاً اگر هدفش تبلیغ ایده خاصی است، چه میزان در آن موفق بوده است؟ اینگونه نقد از عصر رومیان تا قرن هجدهم بر حوزه‌های ادبی حاکمیت داشت و در عصر حاضر نیز تحت عنوان نقد بلاغی Rhetorical criticism تجدید حیات کرده است. در نقد اخیر تأکید بر شیوه‌ها و استراتژی‌های هنرمندانه‌ای است که بر خواننده تأثیر می‌گذارد و توجه او را به خود جلب می‌کند و به اصطلاح خواننده با اثر درگیر می‌شود.
بنا به گفته لونگینوس6 ارزش یک اثر ادبی را می‌توان با امعان نظر در حالات خواننده یا شنونده ارزیابی کرد. به نظر این منتقد رومی «اثر ادبی بزرگ آن است که نه یک بار بلکه به تکرار خواننده را به هیجان آورد و برانگیزد.» مثلاً گلستان سعدی را می‌توان صدها بار خواند هرچند مطلب او در اساس ساده است یا پیرمرد و دریای ارنست همینگوی که در عین سادگی بار معنایی خاصی برای خواننده به ارمغان آورده است.
 

TANTO

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Jan
216
544
مدال‌ها
3
3- نقد بیانگرانه (نقد به لحاظ نویسنده Expressive criticism )
در این نقد اثر ادبی را به لحاظ نویسنده بررسی می‌کنند. منتقد اثر ادبی را به لحاظ صمیمیت و خلوص و اصالت و کفابت آن در بیان تخیلات و دید فردی هنرمند و وضع ذهنی او بررسی می‌کند.
غالباً در این نوع نقد، بدنبال مدارک و شواهدی در اثر ادبی هستند که دال بر حالت و طبیعت مخصوص نویسنده باشد. زیرا نویسنده خود را در اثر ادبی به نحوی ـ چه آگاهانه و چه ناآگاهانه ـ افشا می‌کند.
در نقد بیانگرانه منتقد در شکار نویسنده است و بیت به بیت و جمله به جمله او را می‌جوید. در مورد مولانا که بارها به روزگار خود با شمس در پرده اسرار اشاره کرده است، می‌توان با نقد بیانگرانه راهی به دِهی جُست.



4- نقد عینی (نقد به لحاظ خود اثر Objective criticism )
اثر ادبی را جدا از نویسنده و خواننده و دنیای واقعی بررسی می‌کند و اثر ادبی را پدیده‌ای خود بسنده و مستقل می‌داند که باید آن را با محک‌های درونی و ذاتی خود آن ـ یعنی برآمده از خود اثر ـ از قبیل غموض و ابهام، انسجام متن و ارتباط اجزایش با هم یعنی روابط بین عناصرمتشکله‌اش، تمامیت وکمالش بررسی کرد. در حقیقت نقد عینی تا حدودی عکس‌العملی است در مقابل روش ادبای سنتی که معمولاً بیش از متن به زندگی نویسنده و آرا و افکار او و اوضاع و احوال اجتماعی دوره او توجه دارند.
برای نقد ادبی البته می‌توان انواع و اقسام دیگری هم قایل شد، مثلاً نقد متون Textual criticism ،هدف این نوع، تشخیص ضبط‌های صحیح و رسیدن به متنی است که هر چه بیشتر به اصل ـ آنچه نویسنده یا شاعر پرداخته است ـ نزدیک باشد. و این هدف با سنجیدن و مقابله نسخ مختلف و کهن یا توجه به چاپ‌های مختلف و امعان نظر در خطاهای کاتب یا مرکز نشر و امثال این امور تحقق می‌پذیرد.
همچنین می‌توان نقد ادبی را به لحاظ گرایش به دانش‌های گوناگون تقسیم کرد:
نقد تاریخی (Historical criticism )، نقد ترجمه احوال (Biographical )، نقد جامعه شناسانه (Sociological ) که یک شاخه مهم از آن نقد مارکسیستی است، نقد روانشناسانه ( psychological ) که یک نمونه آن نقد فرویدی است و نقد صور مثالی یا اسطوره گرا ( Archetypal or Myth criticism ) که اثر ادبی را با توجه به مباحث اساطیری و آیین‌ها و مناسک (Ritual) به لحاظ مردم‌شناسی وفرهنگی بررسی می‌کند.
نکته دیگر این است که برخی در نقد فقط به یک شیوه نظر دارند و شیوه‌های دیگر را کارآمد نمی‌دانند (نقد مطلق یا انحصاری Absolutist criticism) اما کسانی در نقد از همه شیوه‌های مفید و مناسب بحث استفاده می‌کنند و در حقیقت نقد آنان التقاطی است . در مباحث جدید نقد ادبی به این روش نقد نسبی (Relativistic criticism) می‌گویند.
 

TANTO

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Jan
216
544
مدال‌ها
3
پی نوشت‌ها:
1- فرمالیسم روسی یکی از مکاتب نقد ادبی در حوزه بررسی ادبیات از دیدگاه زبان شناسی است. این مکتب در خلال جنگ جهانی اول در روسیه بوجود آمد و در خلال سال‌های 1920 شکفت.فرمالسیم نامی بود که مخالفان جهت تحقیر به این مکتب نهاده بودند.
به اعتقاد فرمالیست‌ها ادبیات صرفاً یک مسأله زبانی است و لذا می‌توان گفت که زبان ادبی یکی از انواع زبان‌هاست و باید به آن از دید زبان شناسی نگریست.
آنان اثر ادبی را شکل(فرم) محض می‌دانستند و معتقد بودند که در بررسی اثر ادبی تکیه باید بر فرم باشد نه محتوا. و اساساً مخالف تقسیم متن به صورت و معنی بودند و می‌گفتند درست است که محتوی ناقل احساسات و عواطف و افکار است اما همه اینها در واقع در عناصر زبانی است. در نظر آنان مسایلی چون جذبه و الهام و اشراق و نبوغ که در مباحث ادبی قرن نوزدهم مطرح بود مطرود است. ادبیات در فرم و ساخت است نه در روح و فکر. مثلاً یک شعر غنایی یا عاشقانه فقط یک طرح و ساختار زبانی است.
در این که عمده مسأله هنر شکل و نحوه بیان است شکی نیست. مثلاً یکی از موضوعات مکرر (موتیف) ادبیات فارسی جبر و اعتقاد مطلق به قضا و قدر است:
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود کاین شاهد بازاری وآن پرده نشین باشد
اما آنچه به این بیت اهمیت ادبی داده است اظهار عقیده جبری نیست بلاکه صورت و شکل هنری آن است که مرکب از مسایل مختلفی چون تکرار نامحسوس «ک» و «ش»، انتخاب دو تصویر متضاد شاهد بازاری و پرده نشین و لف و نشر مبهم است.به هر حال به نظر آنان بررسی و مطالعه محتوی یعنی thematics از مسایل غامض و جنجال برانگیز ادبیات شناسی است.اما باید توجه داشت که آنان برخلاف فوتوریست‌ها که ابداً به محتوا اعتنایی نداشتند می‌کوشیدند بین فرم و محتوا رابطه‌ای ایجاد کنند، هر چند در این زمینه چندان توفیقی نیافتند. فرمالیست‌ها بعدها به تاریخ ادبیات و بیوگرافی هم توجه کردند.
2- ریشه محاکات حَکِیَ –َ است.حکی یعنی حکایت کردن از امری، آن را باز نمودن به نحوی که ذهن متوجه اصل شود، مثل و مانند چیزی را آوردن.
3- اساس طریقه اشاعره از تعلیمات جهمیه مایه گرفت و در اواخر قرن سوم یا اوائل قرن چهارم هجری بعنوان فرقه اشعری ظهور کرد و بنام مشهورترین رؤسای این فرقه ابوالحسن اشعری معروف گردید. او از اخلاف ابوموسی اشعری است. ابوالحسن اشعری بر مخالفت معتزله قیام کرد و جمعی پیرو او شدند.
درذیل به مواردی از وجوه اختلاف معتزله و اشاعره اشره می‌شود:
معتزله می‌گوید: افعال خیر از خدای باشد و بر اوست که هر چه شایسته‌تر و سزاوارتر رعایت بندگان کند. اما اعمال شر مخلوق عباد و عنان قدرت و اراده، این همه، در دست انسان است. اشعری گوید: بدونیک کارها،همه آفریده خداوند است و بنده را به هیچ وجه اختیار است.
معتزله می‌گوید: ایمان را سه رکن است: اعتقاد به قلب وجنان. گفتار به زبان،عمل به ارکان.اشعری گوید: رکن اصلی ایمان عقیده قلبی است و گفتار و کردار از فروع آن است وکسیکه دین را به دل بگرود مؤمن است هر چند عمل و گفتارش با عقیدت یار نباشد.
معتزلی از ذات واجب الوجود صفات ازلیه همچون علم و قدرت و اراده و سمع و بصر و جز آنها را نفی کند و گوید: خداوند عالم است باالذات نه به صفت علم و قادر و نه به صفت قدرت و همچنین از دیگر صفات ازلی.اما اشعری قائل به صفات ازلیه زائد بر ذات است که قائم بذات واجب الوجودند.
4- معتزله فرقه ایست که می‌گویند در دنیا و آخرت، دیدن حق تعالی ممکن نیست. و نیز می‌گویند که نیکی از خداست و بدی از نفس و مرتکب کبیره نه مؤمن است نه کافر. «واصل ابن عطا» که مقدم این جماعت است شاگرد شیخ حسن بصری بوده؛ یک روز در مسجد با شاگردان دیگر این حکایت می‌کرد که مرتکبان کبائر نه مؤمون‌اند و نه کافر و اثبات منزلتِ بین المنزلتین می‌کرد؛ شیخ این سخن بشنود و فرمود که «اعتزل منا» یعنی جدا شده و دورافتاده از ما و از این سخن این اسم معتزله بر آن فرقه ماند. معتزله فرقه معتبری از فرق اسلامی هستند که از اول قرن دوم هجری در اواخر عهد بنی امیه ظهور کرده تا چند قرن در تمدن اسلامی تأثیر شدید داشته‌اند.
5- یاد جوانی کردن. بیت‌هایی که در آغاز قصیده درباره عشق و جوانی سروده باشند.
خیز بــت رویا تا مجلس زی سبزه بریــم
که جهان تازه شد و ما زجهان تازه‌تریـم
بــربنفشــه بنشینیــم و پریشیم خــطـت
تا به دو دست و به دو پای بنفشه سپـریم
چون قــدح گیــریم از چرخ دوبیتی شنویم
به سمنبرگ چو می خورده شود ل**ب ستریم
وگر ایــدون به بــن انجامدمــان نقل و نبید
چــاره کار بسازیم که ما چـــاره گـــریم
بـــمزیــم آب دهــان تو و می انگــاریــم
یک دو بو*س*ه بدهیم آنگه نقـــلش شــمریم
«منوچهری»
6- Longinus متوفی در 273 میلادی، ادیب رومی، استاد منطق و معانی و بیان بود و در باب سبک عالی یا فاخر ( و به قول استاد زرین کوب نمط عالی) رساله معروفی دارد.
 

TANTO

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Jan
216
544
مدال‌ها
3
انواع تجزیه و تحلیل و نقد








علمی و فنی


معنایی و محتوایی


جامعه شناسانه


زیبای شناسانه


فلسفی


تحلیلی


تطبیقی


تکوینی


افسانه گرا و اسطوره گرا


تذکره گرا





تجزیه و تحلیل و نقد علمی و فنی


این نوع بررسی معطوف به فنون و دانش های مختلف هنری مانند اصول و قواعد ترکیب بندی و مبانی هنر های و الفبا و نیرو های مربوط به هر شاخه هنری است.دانش های دیگر مانند هندسه و فیزیک رنگ نیز در این گونه بررسی می تواند دخالت داشته باد .


تجزیه و تحلیل و نقد معنایی و محتوایی


این نوع بررسی معطوف به معنا و محتوای اثر است و با بررسی محتوای اثر سعی در پی بردن به معانی آن صورت میگیرد . گاهی در یک اثر محتوا صریح و آشکار است اما معنا رمز آمیز و نمادین است . مثلا در یک اثر هنری ممکن است موضوع ، واقعه بشارت مریم باشد و این اثر دارای محتوای مذهبی و معانی عرفانی باشد. توجه به نماد ها و معانی آنها از خصوصیات این نوع تجزیه و تحلیل است .


تجزیه و تحلیل و نقد جامعه شناسانه


در این نوع بررسی همه عوامل و پدیده های اجتماعی که در پیشینه و یا در جریان به وجود یک اثر هنری یا پرورش یک هنرمند موثر بوده اند ، مورد تجزیه و تحلیل و نقد قرار میگیرند .


تجزیه و تحلیل و نقد روان شناسانه


در این روش جستجو در جهت اشراف به شخصیت هنرمند برای درک علل خلق اثر وی است و غالبا در صدد دریافت انگیزه های فردی وی است و گاهی با بررسی اثر هنری و تطبیق آن نشانه های علم روان شناسی ، شخصیت هنرمند معرفی می گردد .


تجزیه و تحلیل و نقد زیبایی شناسانه


این نوع روش تجزیه و تحلیل معطوف به جنبه های زیبایی یک اثر بر مبنای این علم است و هم ناظر به نکاتی فنی و اسلوب به کار گیری آنها نظر دارد .


تجزیه و تحلیل و نقد فلسفی


این نوع بررسی معطوف به پرسش از چیست و چرایی پدید آمدن اثر و کشف رابطه های علت و معلولی در آن است . در نگرش فلسفی هنرمند به عنوان بخشی از کل هستی در نظر گرفته می شود و اثر وی نیز وجهی از این تمامیت است .


این نوع بررسی دارای شاخه هایی مانند ، اخلاقی ، دینی ، حکمی ، توصیفی ، نظری و علمی است .


تجزیه و تحلیل و نقد تحلیلی


در این نوع بررسی اثر هنری از دیدگاه های مختلف مورد تجزیه و تحلیل و نقد قرار می گیرد و با طرح پرسش های گوناگون پاسخ های متناسب با آن داده می شود. تجزیه و تحلیل و نقد تطبیقی


در این نوع بررسی به تطبیق اثر هنری با سایر آثار مشابه پرداخته می شود و وجوه اشتراک و افتراق آنها از طریق مقایسه شناسایی می گردد .


تجزیه و تحلیل و نقد تکوینی


این نوع بررسی شامل فرآیند شکل گیری اثر است و مطالعه عوامل مذکور را در شکل گیری اثر ضروری می داند .


مطالعه پیرامون اولین پیش طرح ها تا اجرای نهایی


مطالعه پیرامون اتفاقات و وقایعی که در زمان شکل گیری اثر رخ داده و بر روند شکل گیری آن موثر بوده است .


مطالعه پیرامون توضیحات و شرح هنرمند از نحوه شکل گیری و اجرای اثر .


مطالعه پیرامون آثار هنری دیگری که در فرآیند خلق اثر موثر بوده اند .


تجزیه و تحلیل و نقد افسانه و اسطوره گرا


در این بررسی تاثیر افسانه ها و اسطوره ها و رد پای آنها در اثر هنری جستجو می گردد و با آشکار کردن نماد های مرتبط با افسانه و اسطوره ، سعی در درک اثر هنری می شود .


تجزیه و تحلیل و نقد تذکره نویسانه


این نوع بررسی گونه ای ار بررسی توصیفی است که هدف آن معرفی هنرمند و آثار اوست . در این نوع بررسی مخاطب ، خود آماده بررسی تحلیلی اثر می گردد .
 

TANTO

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Jan
216
544
مدال‌ها
3
اصول نقد اثر و تحليل محتوا





اشاره:

آنچه از نقد در نظر اول به ذهن متبادر مي شود، ايراد و اشكال گرفتن از يك كار يا اثر علمي و هنري است، اما در واقع نقد نه ايراد و خرده گيري است نه اشكال تراشي، بلكه علم ارزيابي و سنجش ميزان اعتبار علمي يك اثر است كه مانند ساير رشته‌هاي علمي، قواعد و اصول خاص خود را دارد كه به آن «روش‌شناسي نقد » گفته مي‌شود (1). امروزه نقد در تمامي عرصه‌هاي علمي، هنري و ادبي وجود دارد و با پيشرفت روزافزون علوم از ديدگاههاي مختلف به آن نگريسته مي‌شود، مانند نقد از ديدگاه هرمنوتيك،‌ مدرنيسم، پست مدرنيسم و غيره، لذا آگاهي از اصول نقد علاوه بر اينكه به ما كمك مي‌كند تا از خرده‌گيري‌هاي غيراصولي و بعضاً به دور از اخلاق علمي درباره آثار ديگران برحذر باشيم سبب مي‌شود كه به ديدي كارشناسانه مسلح شويم، آنگاه درباره آثار ديگران قضاوت كنيم و اميدوار باشيم كه با انتقاد اصولي و ضابطه‌مند است كه مي‌توان زمينه توسعه علمي جامعه را فراهم آورد و روزنه‌هاي جديدي به روي علم و تحقيق گشود. با توجه به چنين رويكردي است كه مقاله حاضر مي‌كوشد به نحوي موجز نقد را در سه جنبه نقد بيروني، نقد دروني و تحليل محتوا مورد بررسي قرار دهد. البته مراد ما از نقد، نقد آثاري است كه در قالب نوشتاري پديد مي آيند و اصطلاحاً به آن متن مي گويند، مانند كتاب ، مقاله و يا هر اثر نوشتاري ديگر.

مقدمه:

واژه نقد و نقد كردن در قديم به معناي تعيين عيار سكه طلا و تشخيص سكه واقعي از سكه قلب بوده است، اما در تداول امروز در يك مفهوم كلي به معناي قضاوت و ارزيابي درباره اعمال، افكار و آثار ديگران است و آنچه بيشتر از نقد به طور اخص مدنظر است سنجش و ارزشيابي دقيق و علمي درباره آثار و دستاوردهاي علمي نويسندگان، هنرمندان و دانشمندان در تمامي حوزه‌هاي دانش بشري است. به كمك نقد است كه يك اثر اعتبار مي‌يابد و نقاط ضعف و قوت آن عيان و موجب اصلاح مداوم الگوهاي دانش بشري مي‌شود. به عنوان مثال نقدهاي فرانسيس بيكن در قرن هفدهم بر منطق قياسي ارسطو سبب نسخ آن و استقرار منطق جديد استقرايي شد، لذا اهميت نقد در انقلابات علمي انكارناپذير است. اما نقد نيز چون ساير رشته‌هاي علمي اصول و قواعد خاص خود را دارد؛ اطلاع و بصيرت از اين اصول به همراه تجربه و برخورداري از ذهني پويا و نقاد به ما كمك مي‌كند تا گزارشي نقادانه و سازنده از يك اثر به دست دهيم و اما اصول مذكور:

نگاه ناقد به يك اثر بايد همچون نگاه كارآگاه به يك صحنه پليسي باشد تا بتواند ارتباط منطقي بين اجزاي يك اثر را كشف و تحليل كند. نقد يك حمله و دفاع است؛ حمله به نقاط ضعف و دفاع از نقاط قوت. چه درحمله و چه در دفاع وجدان علمي و وجدان انساني بايد حاكم باشد و قلم و شخصيت در وادي غيرعلمي حركت نكند. هر امري را بايد با دلايل بپذيريم يا رد كنيم، هرچند كه ممكن است براي ديگران مكدركننده باشد، اما وجدان ناقد اقتضايي جز حقيقت‌گويي ندارد.

اصولاً‌ اساس يك اثر يا كار خوب در ايجاد ارتباط است؛ ارتباط بين اجزاي مختلف يك اثر و هرچه اين ارتباط منطقي‌تر و منسجم تر باشد ارزش و اعتبار اثر نيز بيشتر است. اجزاي اين فضاي ارتباطي شامل 1- مولف، 2- خواننده، 3- بافت و زمينه هاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي توليد اثر و 4- متن اثر است در نمودار زير رابطه اين اجزا نشان داده مي شود.

پيوستگي بين اجزا سبب گفت‌وگو و ديالوگ بين عناصر بيروني و دروني اثر مي گردد.

الف- عناصر بيروني نقد:

1- مولف يا توليد كننده اثر: براي اينكه بتوان نسبت به برخي از برداشت‌ها و ايده‌هاي مطرح شده در متن با دقت بيشتري اظهارنظر نمود ضروري است كه تصويري از شخصيت نويسنده در اختيار داشته باشيم تا بتوانيم پرسش هايي را كه درباره مولف مطرح مي شود پاسخگو باشيم. پرسش هايي از اين دست؛ آيا مولف از نظر علمي در سطحي قرار دارد كه اثر را توليد كند، گرايش هاي سياسي، فكري و اقتصادي مولف چيست و موقعيت علمي مولف در محافل آكادميك به چه ميزان است؟

2- برنامه پژوهشي يا گفتمان پژوهشي (research programme) يعني اثر درچه فضاي گفتماني (2) و تحت عنوان چه برنامه پژوهشي _فضاي حاكم بر پژوهش_ ايجاد شده است، فضايي كه ممكن است تحقيق در همه موارد تحت تاثير آن باشد و با تغيير گفتمان هم عوض شود. از اين نظر بايد بر شرايط زماني و مكاني توليد يك اثر يا پيام تاكيد كرد كه آن را اصطلاحاً تاريخيت اثر مي گويند كه برمبناي آن هر اثر و نظريه ريشه در خاك، لحظه هاي معيني از تاريخ دارد و با جنبه هاي ديگر حيات اجتماعي و فرهنگي آن لحظه در توازي و تفاهم است. هيچ متني معناي مطلقي ندارد معناي هر متني عرضي است از فرهنگ حاكم در زمان قرائت كه حتي زبان فضا را هم تغيير مي دهد، مانند فضاي گفتماني زمان جنگ، دوران سازندگي و دوران اصلاحات.

3- انتشارات: سيستمي كه اثر را نشر داده است، در ارزيابي ما نسبت به منبع جايگاهي خاص دارد زيرا مشخص كردن
 

TANTO

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Jan
216
544
مدال‌ها
3
ریشه های نقد هنری





ریشه های پیدایش روش تجزیه و تحلیل



موسس تفکر مدرن و دوره مدرنیته رنه دکارت است . ( 1596 – 1650 م. ) زیرا او بود که برای نخستین بار حقیقی بودن را به معنای یقینی بودن گرفت و اعلام نمود موجودات وقتی حقیقی هستند که انسان به وجود آنها یقین پیدا نماید .این نظریه “کوجیتو” یا ” کوگیتو ” ” cogito ” نامیده می شود . این نظریه دارای چهار قاعده است .


هیچ چیز بدیهی نیست مگر اعتبار یقینی آن حاصل شود .distinct-clear


هر امری را مشاهده می کنم ، آنرا تجزیه به امر بسیط و ساده کنم analyses


وقتی به سادگی رسیدم آنها را ترکیب نمایم . Synthesis


در این ترکیب طفره صورت نگیرد و پله ها را یکی یکی طی کنم step by step


دکارت با این قانون ابتدا در خود شک می کند و بعد به این یقین می رسد که در اندیشیدن خود نمیتواند شک کند و پس از آن اعتبار سایر موجودات را به اعتبار وجود خود می سنجد . مهم ترین اصل نگرش معانی جدیدی برای هنر و زیبایی بروز می کند .بعد از آن زیبایی اثر سوبژکتیو تلقی شد و قائم به احساسات و حالات نفسانی هنرمند و مخاطب اثر هنری گردید و زیبایی شناسی به عنوان علمی مستقل ظهور کرد و تجزیه و تحلیل به عنوان یکی از ابزار ها و روش های این علم جدید مورد استفاده قرار گرفت .





تاثیر تفکر دکارت در ظهور نظریات جدید درباره هنر


دکارت موسس تفکر مدرن و دوره مدرنیته است


وی نظریه خاصی درباره زیبایی شناسی و هنر داشت دلی نگرش وی بر نقد هنری تاثیر نهاد .


مهمترین اصل نگرش دکارتی ، خود بنیادی نام دارد .


نگاه امروز به هنر بر اساس رابطه محصولی با هنر است ، مانند لمس فیل در تاریکی


مفاهیم و تعاریف جدید درباره هنر و هنرمند پس از تفکر مدرن زاییده می شود ، مانند : خلاقیت ، نبوغ ، نوآوری ، طبع و سلیقه .


داوینچی تلویحاً هنرمند را خلاق دانست .


هنر در دوره باستان هیچگاه مولود خلاقیت ذهنی انسان ها به شمار نمی آمد ، بلکه موهبتی بود که به طریق مراقبه و تربیت نفس حاصل می گردید و هنرمند را قادر به انعکاس آنچه نادیدنی است می ساخت.


نبوغ : لازمه خلاقیت محسوب گردید . نبوغ قریحه ای است که به هنر شالوده می بخشد .


سلیقه و طبع معیار سنجش زیبایی است


نوآوری لازمه خلاقیت است . ابتکار دادن اصالت به خود هنرمند است و تاسیس قواعدی که با ظهور هر هنرمند باید نو شود .
 
بالا پایین