جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده پشت دیوار اثر یسنا باقری

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط YASNA.B با نام پشت دیوار اثر یسنا باقری ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,028 بازدید, 17 پاسخ و 11 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع پشت دیوار اثر یسنا باقری
نویسنده موضوع YASNA.B
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط YASNA.B
موضوع نویسنده

YASNA.B

سطح
7
 
ونلوپه فون شویتز🍫
نویسنده حرفه‌ای
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
3,450
21,571
مدال‌ها
15
Negar_۲۰۲۲۰۸۲۹_۱۲۳۸۵۱.png

نام دلنوشته: پشت دیوار
نام دلنویس: یسنا باقری
ژانر: عاشقانه
ناظر: @ویتامین :)
کپیست: @'elahe
خلاصه: اگر روزی مسئول این شهر شوم، تمام دیوارهای اضافه را برمی‌دارم. دیوانه نیستم ولی، چه معلوم پشت همان دیوار‌های اضافه چه اشک‌هایی که ریخته نشده باشد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

سلین

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Aug
3,063
8,526
مدال‌ها
6
Picture1 (2) (1).png

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.


حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
♡قوانین تایپ دلنوشته♡

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
♡تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته♡

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
♡تاپیک جامع درخواست تگ دلنوشته♡

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
♡تاپیک جامع درخواست جلد♡

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
♡تاپیک اعلام پایان دلنوشته♡

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
♡سوالات و مشکلات دلنویسان♡

با آرزوی موفقیت برای شما،
♡تیم مدیریت تالار ادبیات♡
 
موضوع نویسنده

YASNA.B

سطح
7
 
ونلوپه فون شویتز🍫
نویسنده حرفه‌ای
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
3,450
21,571
مدال‌ها
15
ایستاده‌ام و به دیوار خانه‌ات تکیه داده‌ام.
در را باز می‌کنی و من، خودم را بیشتر مخفی می‌کنم. مثل همیشه نمی‌بینی.
 
موضوع نویسنده

YASNA.B

سطح
7
 
ونلوپه فون شویتز🍫
نویسنده حرفه‌ای
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
3,450
21,571
مدال‌ها
15
***
گاهی دلم می‌خواهد از این دیوار دل بکنم و بیرون بیایم، جلویت بایستم و سر پایین بیندازم. شاید، آرام و زیر ل*ب بگویم:
- از اشک‌های پشت دیوارم، خبر داری؟​
 
موضوع نویسنده

YASNA.B

سطح
7
 
ونلوپه فون شویتز🍫
نویسنده حرفه‌ای
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
3,450
21,571
مدال‌ها
15
***
مثل همیشه ساعت سه بعد از ظهر از خانه بیرون می‌زنی.
پاهایت لنگ می‌زند؛ انگار نفست می‌گیرد.
سوییچ از توی جیبت در می‌آوری و سرفه می‌کنی، در ماشین را باز می‌کنی و سرفه می‌کنی، ماشین حرکت می‌کند و تو، باز هم سرفه می‌کنی. همه این‌ها برای من، تکرار مکررات است. تکراری دردناک و غم‌انگیز!​
 
موضوع نویسنده

YASNA.B

سطح
7
 
ونلوپه فون شویتز🍫
نویسنده حرفه‌ای
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
3,450
21,571
مدال‌ها
15
***
دوباره پشت دیوار ایستاده‌ام. انگار امروز، سرحال‌تر هستی. همیشه با غرور خاصی راه می‌روی امّا امروز نه. با کلید در را باز می‌کنی. دلم می‌خواهد فریاد بزنم نه، این‌دفعه نه! نرو. من را ببین. ببین چه‌گونه زجه می‌زنم؟ ببین، خوب نگاه کن و نرو.
 
موضوع نویسنده

YASNA.B

سطح
7
 
ونلوپه فون شویتز🍫
نویسنده حرفه‌ای
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
3,450
21,571
مدال‌ها
15
***
ساعت‌های سه بعد از ظهر برای من، از زهر هم تلخ‌تر است. لنگ زدن پاهایت، روی اعصابم راه می‌رود. امروز سرفه‌هایت بیشتر شده و انگار تب کرده‌ای.​
 
موضوع نویسنده

YASNA.B

سطح
7
 
ونلوپه فون شویتز🍫
نویسنده حرفه‌ای
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
3,450
21,571
مدال‌ها
15
***​
ساعت سه بعد ظهر امروز نیامدی، مجبور شدم برای اوّلین بار روی زمین خاکی بنشینم و منتظر بمانم. در ذهنم مقابل قلبم زجه می‌زدم و می‌گفتم:
- «ای دل، رهایم نمی‌کنی؟ خسته شدم. اشک ریختن‌‌هایم را که او نمی‌بیند، دیوانگی‌هایم را که او نمی‌بیند، اصلاً هیچ‌ک.س نمی‌بیند. رهایم کن. این پشت دیوار نشستن‌ها، فایده ندارد.»
 
موضوع نویسنده

YASNA.B

سطح
7
 
ونلوپه فون شویتز🍫
نویسنده حرفه‌ای
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
3,450
21,571
مدال‌ها
15
تصمیم گرفتم بروم و دیگر نبینمت. بالاخره از پشت دیوار بیرون آمدم.
من را دیدی و اخم کردی، اصلاً شاید هم توجّه نکردی، چون بلافاصله از من چشم برداشتی و رفتی؛ تو من را نمی‌خواهی. تو من را دوست نداری.
اصلاً تو، یک مغرور خودخواهی که هیچکس را نمی‌بیند.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

YASNA.B

سطح
7
 
ونلوپه فون شویتز🍫
نویسنده حرفه‌ای
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
3,450
21,571
مدال‌ها
15
می‌خواستم بلند شوم و بروم که آمدی.
برگه سی تی اسکن توی دستت، به قلبم چنگ زد. سی تی اسکن بود؟ نمی‌دانم. هر چه بود نابودم کرد.
یعنی، تب کردن‌هایت، لنگ زدن‌هایت، اخم‌هایت، دلیل داشت؟
نکند... نه. تو نباید می‌رفتی، اصلاً مگر قرار بود بروی؟ تو حق نداشتی من را رها کنی، حق نداشتی من را نادیده بگیری و بروی. من به همین اشک‌های پشت دیوار هم راضی‌ام، به مخفی شدن‌هایم راضی‌ام، من حتی به یواشکی نگاهت کردن‌هایم راضی‌ام.
 
بالا پایین