جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {ژاژ‌های ادبی} اثر •silent کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط یآقوت؛ با نام {ژاژ‌های ادبی} اثر •silent کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 452 بازدید, 10 پاسخ و 12 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {ژاژ‌های ادبی} اثر •silent کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع یآقوت؛
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLNZ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

یآقوت؛

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Dec
279
1,205
مدال‌ها
2
(به‌ نام‌ او)
نام اثر:
ژاژ‌های ادبی
نویسنده:
silent
ژانر:
تراژدی
ناظر:
@vian
خلاصه:
« نوک قلم، برای بار دیگر در آب غوطه‌ور شد و در رنگ، دفن شد.
روی نقش تابلو نشست و بی‌نظیر‌ترین اثرش را به اتمام رساند... .
همه‌چیز به چشم می‌آمد؛ جز تکه گندم‌گون چهره نقاشی که خالی مانده بود... خالی از دهان!
با این‌حال مشکلی وجود نداشت؛ نقاش علاوه بر نقاشی در خیاطی هم مهارت مشهودی داشت، چون دوخت جای لب‌های نقاشی خیلی تمیز انجام شده بود...!»
 
آخرین ویرایش:

ARMINA

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,452
15,272
مدال‌ها
11

1000008683.png عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

یآقوت؛

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Dec
279
1,205
مدال‌ها
2
در آفاق سکوت، بی‌‌آوند دهر و زبان بسته‌ی خلق گیتی، هستی داشتیم.
تحت غبار پریشانی‌مان شقایق‌های پژمان، از طنین هیاهوی باد میان آسته‌ی نزارمان، نشو کردند… .
در آخر جز « چرا؟» گفتن در خموشی، چیزی برای‌مان باقی نماند… .
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

یآقوت؛

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Dec
279
1,205
مدال‌ها
2
ما از دل ژرفای این خون‌ریزگاه، ماوایی برای خیره ماندن، نظیر کردیم؛ زیرا ما… نوادگان ناسوت، در زیر آوار‌های مرداب لاهوتی بودیم.
زیرا ما ماه‌زده‌ای از جنس خوناب رخش بودیم.
زیرا در سیاه‌چاله‌ی روزنه‌ی دیدگان ما، جز شریان نیستی چیزی نبود… .
 
موضوع نویسنده

یآقوت؛

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Dec
279
1,205
مدال‌ها
2
خاک‌ریزه‌ی گرد نور، در میان چهارچوب خیالات ما؛ گردبادی از تلاطمی موهوم را به رخسار ما می‌کشید. کَشتی‌مان را به وحی فلک، در عصاره‌ی به‌جا مانده از مهشید روی مرداب، رها کردیم و ناهوشیار بودیم از آشوب کشند ماه، در مرصاد کشتی کاغذی‌مان… .
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

یآقوت؛

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Dec
279
1,205
مدال‌ها
2
در پس دیدگان جماعت، خمیده‌تر از اقاقی‌های پژمرده‌ی باتلاق زالو‌ها، به نظر می‌آمدیم.
پژواک سرشک‌های دردمندمان، عرش را به ریشخند، وا می‌داشت و دستان خشکیده‌ی شاخک‌ها را به نماردن‌مان… .
 
موضوع نویسنده

یآقوت؛

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Dec
279
1,205
مدال‌ها
2
ما زخم بندی برای ناسور صخره‌ها بودیم؛
ناآگاه از اینکه آن جراحت، نقطه‌ای کور برای تلالو شعشعه‌های رخشندگی شب‌پره‌ها بود و ما کورشاپرکی، حیران و سرگشته از آفاق حیات بودیم و ندانستیم… .
 
موضوع نویسنده

یآقوت؛

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Dec
279
1,205
مدال‌ها
2
ما زمزمه بودیم و در وهم خیال‌مان، رودی سرخوش بودیم، ناهوشیار، که نغمه‌های خموش را در گوش‌ها نمی‌نوازند و ما مهمل بودیم… .
ما بی‌چشم بودیم و ندیدیم دیدگان پر نقار یاران‌مان را… .
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

یآقوت؛

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Dec
279
1,205
مدال‌ها
2
از انشعاب زلف‌هایمان، جلگه‌ای توده از زاغان سر از زمین برهوت در آورده‌اند و ما عاجز از منقارهای برنده‌ای که برای چشمان‌مان هزاران خواب‌ بداختر دیده‌اند… .
 
موضوع نویسنده

یآقوت؛

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Dec
279
1,205
مدال‌ها
2
ما دل‌چرکین نبودیم؛ اما جبر گیتی بود… !
در وصف خویشتن، جبان بودیم و بی‌جبران… هنجار دهر، بامدادان بود و ما شامگاه پیش از پگاه شب‌پره‌های نیران بودیم… .
 
آخرین ویرایش:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین