جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب کتاب عقاید یک دلقک

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه کتاب توسط ادوارد کلاه به سر با نام کتاب عقاید یک دلقک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 421 بازدید, 17 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه کتاب
نام موضوع کتاب عقاید یک دلقک
نویسنده موضوع ادوارد کلاه به سر
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ادوارد کلاه به سر
موضوع نویسنده
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
7,429
29,262
مدال‌ها
15
عقاید یک دلقک (به آلمانی: Ansichten eines Clowns)، کتابی نوشتهٔ هاینریش بل نویسندهٔ آلمانی است که در ۱۹۶۳ نوشته شده‌است.
 
موضوع نویسنده
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
7,429
29,262
مدال‌ها
15
این کتاب توسط شریف لنکرانی،[۱] محمد اسماعیل‌زاده[۲] به زبان فارسی ترجمه شده‌است. هاینریش بل با نوشتن این کتاب موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۷۲ شد [۳]. هم‌چنین در سال ۱۹۷۶ وویکش یاسنی کارگردان اهل جمهوری چک فیلمی از این رمان ساخته است [۴].
 
موضوع نویسنده
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
7,429
29,262
مدال‌ها
15
این کتاب توسط شریف لنکرانی،[۱] محمد اسماعیل‌زاده[۲] به زبان فارسی ترجمه شده‌است. هاینریش بل با نوشتن این کتاب موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۷۲ شد [۳]. هم‌چنین در سال ۱۹۷۶ وویکش یاسنی کارگردان اهل جمهوری چک فیلمی از این رمان ساخته است [۴].
 
موضوع نویسنده
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
7,429
29,262
مدال‌ها
15
این کتاب دربارهٔ دلقکی به نام هانس شنیر است که معشوقه‌اش، ماری، او را بابت دلایل مذهبی ترک کرده و وارد رابطه با مردی کاتولیک به نام هربرت تسوپفنر شده‌است که دارای نفوذ مذهبی و سیاسی قابل توجهی است. هانس به همین دلیل دچار افسردگی شده و مرض‌های همیشگی‌اش، مالیخولیا و سردرد تشدید یافته. از این رو برای تسکین آلام خود به نوشیدنی رو آورده‌ است. به قول خودش «دلقکی که به نوشیدنی روی بیاورد، زودتر از یک شیروانی ساز مسـ*ـت سقوط می‌کند». فقط دو چیز این دردها را تسکین می‌دهند: نوشیدنی و ماری. نوشیدنی یک تسکین موقتیست ولی ماری نه؛ ولی او رفته. سراسر داستان روایت چند ساعتی است که هانس شنیر از بوخوم به زادگاهش بن باز می‌گردد و بعد از ناامیدی عاطفی و حس تنهایی و فقری که به او دست می‌دهد برای اجرا با گیتار به ایستگاه راه‌آهن بن می‌رود. در خلال این مدت او به صورت نامنظم و غیرخطی خاطراتی را تعریف می‌کند که برای خواننده روشن می‌کند که چطور وضعیت او به این‌جا کشیده است.[۱]
 
موضوع نویسنده
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
7,429
29,262
مدال‌ها
15
داستان از جایی شروع می‌شود که زانوی هانس در اجرای ضعیف و رقت انگیزی که در شهر بوخوم داشته‌است مجروح می‌شود. کسی که نمایش را به او سفارش داده مردی به نام کاسترت است که برای خیریه‌های مذهبی کار می‌کند. کاسترت نه تنها دستمزد هانس را کم‌تر از مقداری که پیش‌تر با او توافق کرده‌است می‌پردازد، بلکه نقدی تند علیه نمایش ضعیف او می‌نویسد و با این کار موجی از رسوایی هنری برای هانس پدید می‌آید که منجر به کنسل شدن برنامه‌های آیندهٔ او به صورت یک‌طرفه می‌گردد.
 
موضوع نویسنده
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
7,429
29,262
مدال‌ها
15
در بازگشت به بن، هانس که آدم ولخرجی است، جز یک سکهٔ یک مارکی، که آن هم در خلال داستان با پرتاب کردن به بیرون از پنجره از دست می‌دهد، چیزی ندارد. به همین دلیل دفترچه تلفنش را باز می‌کند و شروع به تماس با آشنایان می‌گیرد. هانس نخستین بار به کینکل تلفن می‌کند و با خشم به او می‌گوید این که ماری برای بودن با مردی دیگر او را ترک کرده‌است، مصداق فحشا است و تهدید می‌کند اعضای گروه کاتولیکی که ماری را از او جدا کرده‌اند، خواهد کشت. هانس سپس با برادرش لئو که چندی است مذهب خود را ازپروتستانیسم به کاتولیسیزم تغییر داده است تلفن می‌کند. مردی که ظاهراً منشی کلیسا هست دو مرتبه تلفن را بر می‌دارد و می‌گوید که افراد کلیسا در حال صرف وعدهٔ ناهار هستند. کشیش زومرویلد، از اعضای گروه کاتولیکی که هانس او را سخت در این که ماری ترکش کرده‌است مقصر می‌داند، با هانس تماس می‌گیرد و سعی می‌کند آتش خشم او او را فروبنشاند و به او توصیه می‌کند که ماری را فراموش کند و زن دیگری را وارد زندگی خود کند. هانس در حین مشاجرهٔ تلفنی با زومرویلد متوجه می‌شود که ماری در آن هنگام با تسوپفنر برای ماه عسل به رم رفته است، مقصدی که به دلیل حضورپاپ در آن‌جا ماری قبلا پیشنهاد هانس برای سفر به آن را رد کرده بود.
 
موضوع نویسنده
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
7,429
29,262
مدال‌ها
15
در همین اثنا تسونرر، مدیر برنامه‌های هانس، به او تلفن کرده و می‌گوید پس از اجرای ضعیفی که در بوخوم داشته باید لااقل شش ماه را دور از صحنه به سر برد. هانس که تا قبل از آن از افسردگی عاطفی و مالیخولیا در رنج بوده‌است، با شنیدن این خبر پی می‌برد که در مخمصهٔ بی‌پولی هم گرفتار شده‌است و با خود می‌اندیشد که از چه کسانی می‌تواند پول قرض کند. در همین اثنا پدر هانس به او سر می‌زند و پیشنهاد می‌دهد که برای تحصیل در هنرپیشگی کمدی به آموزشگاه برود و متعهد به پرداخت هزینهٔ تحصیل او می‌شود. بعد از آن که هانس این پیشنهاد را رد می‌کند، با وجود لحظات نسبتا پراحساسی که بین پدر و پسر سپری می‌شود، پدر هانس می‌گوید که تنها حاضر است مبلغ اندکی به او کمک مالی بدهد. با رفتن پدر، مونیکا زیلوز، زنی از گروه کاتولیکی که از قرار معلوم به هانس علاقمند است، با او تماس می‌گیرد. ولی از آن‌جا که هانس خود را موجودی «تک‌همسر» می‌داند، ارتباط خاصی بین آن‌ها شکل نمی‌گیرد. با فرا رسیدن شب لئو با هانس تماس می‌گیرد و می‌گوید که می‌تواند مبلغی در حدود شش مارک به او بدهد. هانس در ضمن صحبت با لئو متوجه می‌شود برادرش روابط دوستانه با تسوپفنر دارد و ملاحظات مذهبی او باعث شده که از ملاقات حضوری با هانس اکراه داشته باشد. این مسئله خشم هانس را بر می‌انگیزد و به لئو می‌گوید که دیگر لازم نیست که برای ملاقات با او به خانه‌اش بیاید. هانس در این میان بارها به گذشته می‌رود و خاطراتش را می‌گوید.
 
موضوع نویسنده
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
7,429
29,262
مدال‌ها
15
هانس تعریف می‌کند که در خانوادهٔ متمول شنیر که سهامدار تعداد زیادی کسب و کار در آلمان هستند به دنیا آمده است. با این حال خلقیات بخیلانهٔ پدر و مادرش باعث شده بوده که او هیچ گاه بهرهٔ چندانی از این ثروت نبرد. مادر هانس در واپسین روزهای جنگ جهانی دوم باغ آن‌ها را برای تمرین نظامی در اختیار تتمهٔ ارتش نازی قرار می‌دهد. هانس یک برادر کوچکتر به نام لئو دارد که به صورت پسری تودار و مطیع تصویر می‌شود که در زمان روایت داستان کشیش کلیسای کاتولیک شده‌است. خواهر آن‌ها، هنریته، در روزهای آخر جنگ برای خدمت در یک دفاع ضد هوایی همراه تعدادی دیگر از نوجوانان به خارج از شهر ارسال می‌شوند و پس از چندی خبر مرگ آن‌ها به خانوادهٔ شنیر می‌رسد. قلب هانس بارها در طول داستان از یادآوری خواهرش و این که احساسات لطیف او چطور از سوی اعضای خانواده، خصوصا مادر، نادیده گرفته می‌شد، به درد می‌آید.
 
موضوع نویسنده
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
7,429
29,262
مدال‌ها
15
دربارهٔ آشنایی با ماری، هانس تعریف می‌کند که از دوران مدرسه به او علاقه داشته‌است. پس از آن که هانس ترک تحصیل می‌کند تا به کار دلقکی روی بیاورد، به نوعی از خانواده و طبقهٔ خود طرد می‌شود و در این میان پدر ماری، مارتین درکوم، که مردی چپ‌گراست که هم در دوران نازی‌ها و هم در دوران پساجنگ به حاشیه رانده شده‌است و با گرداندن یک مغازهٔ نوشت‌افزار فروشی گذران زندگی می‌کند، به نوعی برای او نقش مرشد را بازی می‌کند. شبی که ماری در حال آمادگی برای امتحانات نهایی است، در حالی که هانس ۲۱ سال و ماری ۱۹ سال دارد، هانس مخفیانه به اتاق ماری می‌رود و شبی را با او می‌گذراند. فردای آن روز ماری بجای شرکت در امتحان در انتظار هانس به کلن می‌گریزد. هانس با پولی که از لئو قرض می‌کند به او ملحق می‌شود و بعد از آن زندگی آن‌ها دائما در سفر در بین مقصدهایی که هانس در آن‌جا برنامه کمدی اجرا می‌کند می‌گذرد. این که هانس حاضر نمی‌شود عقد خود را به صورت کلیسایی و دفتری با ماری رسما ثبت کند و نیز سرباززدنش از این که بچه‌هایشان را با تربیت کاتولیکی بار خواهند آورد، زمینهٔ اختلاف میان هانس و ماری را ایجاد می‌کند.
 
موضوع نویسنده
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
7,429
29,262
مدال‌ها
15
در این خلال ماری به‌طور فزاینده‌ای از هانس فاصلهٔ عاطفی می‌گیرد و به گروه مذهبی زومرویلد که تسوپفنر هم در آن عضویت دارد نزدیک می‌شود. در حالی که شش سال از رابطهٔ هانس و ماری می‌گذرد و هانس برای حفظ ماری حاضر می‌شود تعهدات مذهبی و قانونی مدنظر ماری را به او بدهد، صبح روزی می‌بیند که ماری با نوشتن نامه‌ای او را ترک کرده‌است. هانس تعریف می‌کند که چطور بارها برای ماری نامه نوشته است و تلاش کرده او را برای بازگشت مجاب کند ولی هیچ‌کدام از این نامه‌ها پاسخی دریافت نکرده‌اند.
 
بالا پایین