جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {کوچه پس کوچه‌های شهر} اثر •کهکشان کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط کهکشان با نام {کوچه پس کوچه‌های شهر} اثر •کهکشان کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,191 بازدید, 21 پاسخ و 15 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {کوچه پس کوچه‌های شهر} اثر •کهکشان کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع کهکشان
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLNZ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

کهکشان

سطح
4
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Sep
1,104
11,850
مدال‌ها
6
دلنوشته:کوچه‌ پس‌ کوچه‌های شهر
دلنویس: کهکشان
ژانر :عاشقانه،تراژدی
ناظر: @mila

مقدمه:هفته‌ها، روزها، ساعت‌ها، دقیقه‌ها و ثانیه‌ها گذشته‌اند.ولی هنوز آخرین نگاهت، اخرین نگاهم یادم نرفته. هر شب به شوق دیدنت از پنجره اتاقی که تمام زندگی‌ام را با تو تصور کردم، تماشاگر خیابان‌های تاریک شهر می‌شوم تا شاید برق چشمانت از میان آن همه تاریکی باز هم برایم دلبری کند.
 
آخرین ویرایش:

ARMINA

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,452
15,272
مدال‌ها
11

1683008322482 (1).png عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده

کهکشان

سطح
4
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Sep
1,104
11,850
مدال‌ها
6
عجب روزگار بی‌وفایی هست، خودت را از من گرفت ولی خاطراتت را نه. هر روز از نبودنت جان می‌دهم و باز نمی‌میرم. آخر من با این اعتیادی که آرام جان ندارد چه کنم؟!
دلتنگی و حسرت این روزها حکم باوفاترین دوست‌هایم را دارند، چنان به آغوشم کشیده‌اند که انگار خیال جدایی از من را در سر ندارند.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

کهکشان

سطح
4
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Sep
1,104
11,850
مدال‌ها
6
این روزها، همانند دیوانه‌ها وسط شهر می‌ایستم و به زوج‌هایی که دست در دست همدیگر راه می‌روند، با حسرت نگاه می‌کنم.
و باز دلم هوای دستان گرمت را می‌کند، آن‌قدر به زوج های رهگذر شهر نگاه می‌کنم تا سکوت نیمه شب با زدن سیلی تنهایی مرا به خود بیاورد.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

کهکشان

سطح
4
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Sep
1,104
11,850
مدال‌ها
6
هیچ‌چیز آرامم نمی‌کند و هر گوشه از شهر مهر نبودنت را برایم پُررنگ تر از قبل می‌کند.
نیستی و دنیا معنایی برایم ندارد. حکم مرده متحرکی را دارم، که از تمام دنیا فقط خاطراتت برایش مانده است. آخر چقدر می‌توانی ظالم و بی‌رحم باشی. بخدا که ظالمان دنیا باید ظلم کردن را از تو یاد بگیرند.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

کهکشان

سطح
4
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Sep
1,104
11,850
مدال‌ها
6
پاییز امسال برابر با هر برگی که به زمین افتاد، اشک‌های من‌ هم افتاد. همان‌طور که یک درخت تمام برگ‌هایش را از دست داد و خشک شد.
من‌هم تمام دل‌خوشی‌هایم را از دست دادم و به یک جسم بی‌روح تبدیل شدم.
کجایی جانانم، بیا و به این شاهکارت نظری کن.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

کهکشان

سطح
4
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Sep
1,104
11,850
مدال‌ها
6
شده‌ام زلیخا و در کوچه پس کوچه‌های تنگ و تاریک شهر به دنبالت می‌گردم تا شاید یک لحظه چشم‌های خسته‌ام تورا شکار کند.
آخر این انصاف است که تو نباشی و دل من هر لحظه از نبودنت فریاد درد و حسرت سر بدهد؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

کهکشان

سطح
4
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Sep
1,104
11,850
مدال‌ها
6
دیگر کوچه های شهرم جوابم کردن. در هر کوچه پا می‌گذارم بوی نخواستن به مشامم می‌خورد.
و باز دل من همانند بچه تخسی که برای به کرسی نشاندن حرفش پاهایش را با قدرت به زمین می‌کوبد؛ پاهایش را با قدرت به دیوار‌های دلم می‌کوبد و می‌گوید:
- نمی‌خواهم، من امید دارم، روزی دلبرم را در این کوچه‌ها میابم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

کهکشان

سطح
4
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Sep
1,104
11,850
مدال‌ها
6
این شب‌ها دود سیگار بهمن را به ریه‌هایم قفل می‌کنم و اشک‌های داغ پاییزی‌ام را از آبشار چشم آزاد می‌کنم. کاش می‌شد خاطراتت را هم همانند اشک‌هایم قطره‌قطره در رودخانه آرزوها رها کنم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

کهکشان

سطح
4
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Sep
1,104
11,850
مدال‌ها
6
شب‌ها کنار پنجره باز می‌ایستم و حرف‌های
مانده در دلم را به باد‌های رهگذر شهر می‌سپارم تا شاید زمانی که از کنارت می‌گذرند. گفته‌های پُر دردم را به گوشت برسانند.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین