- May
- 2,235
- 21,422
- مدالها
- 5
هر وقت آن شدند باهاتون خصوصی میزنند. اگر تا یک هفته جلدتون تحویل داده نشد با من خصوصی بزنید.سلام طراح جلد من black_ hawk هستش به ایشون پیام دادم اما جوابی دریافت نکردم...حالا چکار کنم؟
با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!هر وقت آن شدند باهاتون خصوصی میزنند. اگر تا یک هفته جلدتون تحویل داده نشد با من خصوصی بزنید.سلام طراح جلد من black_ hawk هستش به ایشون پیام دادم اما جوابی دریافت نکردم...حالا چکار کنم؟
ممنون ...حتما💐💐هر وقت آن شدند باهاتون خصوصی میزنند. اگر تا یک هفته جلدتون تحویل داده نشد با من خصوصی بزنید.
وقت بخیر با درخواست شما موافقت شد.![]()
در حال تایپ - [رمان زندگی لجباز] اثر « مرام فواضلی کاربر انجمن رمان بوک»
نام رمان: زندگی لجباز نام نویسنده: مرام فواضلی ژانر رمان: عاشقانه، اجتماعی، جنایی عضو گپ نظارت: S.O.W(۱) خلاصه رمان: زندگی مانند دریاست، روزی آرام، و روزی طوفانیست. روزی موجهای بزرگ ما را درخودش غرق میکند. تلاش میکنم غرق نشم. میجنگم شاید بازنده من بودم... ولی جنگیدم، جنگیدن را یاد گرفتم...forum.romanbook.ir
درخواست جلد
رمان: زندگی لجباز
اثر: مرام فواضلی
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، جنایی
با درخواست شما موافقت شد.درخواست جلد برای رمان ایستگاهی به سمت گذشته
![]()
در حال تایپ - [رمان ایستگاهی به سمت گذشته]اثر «صبا طهرانی»
رکسانا با کتایون صمیمی شده بودن ولی اینکه من کتایون رو از کجا میشناختم برای هردو گمراه کننده بود. هوا تاریک شده بود که گفت: - من فقط یه اتاق دارم میتونید اونجا بخوابید. رکسانا با هیجان خواست بره که دستش رو گرفتم تا در نرفته و گفتم: - نه خاله شما تو اتاق بخوابید ما هم تو حال ممنون. رکسانا روی...forum.romanbook.ir
وقت بخیرموضوع 'رمان گلی آغشته به خون اثر ترلان سادات احدی' در حال تایپ - رمان گلی آغشته به خون اثر ترلان سادات احدی
درخواست جلد
نام رمان: گلی آغشته به خون
نویسنده:طرلان سادات احدی
ژانر: عاشقانه، تخیلی، فانتزی،رازآلود
با ایشون شخصی بزنم؟
ما که پول نداشتیم دماغمان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک