به تالار ویرایش منتقل شد؛پایان
تکمیل شده - [سوتیام] اثر «Yalda.Sh نویسنده حرفه‌ای انجمن رمان بوک»
عنوان: سوتیام نویسنده: Yalda.Sh ژانر: عاشقانه، درام ویراستار: @DOonYa عضو گپ نظارت: (10)S.O.W خلاصه: هیوای من! می‌دانی؟ خواستنت آنقدر برای من زیبا و دوست داشتنی بو... نه! دوست داشتنی است که بتوانم سختی‌ها را بگذرانم؛ ولی انگار همه برای ما نشدن من و تو... . من یک نادانم که تو را همیشه هیوای...forumroman.com
@DELVIN
@ARALIYA
به تالار ویرایش منتقل شد؛فایل شده - [داستانک یاقوت سفید]اثر « غزل معظمی کاربر انجمن رمان بوک»
نام اثر: یاقوت سفید نویسنده: غزل معظمی ژانر: عاشقانه، فانتزی ویراستار: @DOonYa کپیست: @~Fateme.h~ عضو گپ نظارت : (10)S.O.W خلاصه: در زمان‌های قدیم در یکی از شب‌ها‌ی سال تمام ارواح طبیعت از کالبد خودشون بیرون می‌آمدند و دور یک‌دیگر جمع می‌شدند و ضیافتی به پا می‌کردند تاخداوند را برای خلق...
پایان داستانک 🩵🫂
سلام ببخشید این داستانم خیلی وقته فایل شده ولی هنوز رو سایت نرفته دلیلش چیه؟پایان داستانک سلاله جن و پریفایل شده - [سلاله جن و پری]اثر «غزل معظمی کاربر انجمن رمان بوک»
عنوان: سلاله جن و پری نویسنده: غزل معظمی ژانر: تخیلی، فانتزی، درام ناظر: @Mahi.otred ویراستار: @Negin jamali @Parnian_s کپیست: @شاهدخت خلاصه: در فرای آسمان، سرزمین‌هایی وجود دارد که پریان و شیاطین در آن زندگی می‌کنند. جایی که تمام قصه‌های پریان و اهریمن‌ها از آن‌جا می‌آید. هر دو سرزمین توسط یک...
تگ و نقد هم داره
فقط اینکه می‌خواستم جلدش رو تغیر بدم باید چکار کنم؟☹️💔
forumroman.com
به تالار ویرایش منتقل شد؛اعلام پایان داستانک[دامگاه] اثر «غزل معظمی کاربر انجمن رمان بوک»
عنوان: دامگاه نام نویسنده: غزل معظمی ژانر: پلیسی، درام عضو گپ نظارت: (3)S.O.W و ویراستار: @F.S.Ka خلاصه: با فرار از مرگ، پا در دنیایی بی‌رحم و خارج از کنترل می‌گذارد اما او کنترل همه‌چیز را به دست می‌گیرد؛ تا اینکه یک روز در دام مزدورهایی مرموز می‌افتد که حتی نمی‌داند از او چه می‌خواهند...؟
forumroman.com
به تالار ویرایش منتقل شد؛اعلام پایان داستانکفایل شده - [ماهی‌ها می‌گریستند] اثر «معصومه فخیری کاربر انجمن رمان بوک»
عنوان: ماهی‌ها می‌گریستند اثر: معصومه فخیری ژانر: تراژدی عضو گپ S.O.W(9) ویراستار: @Mahi.otred کپیست: @AsAl° خلاصه: زجر می‌‌کشید و می‌گریست؛ ولی کسی به او توجه نمی‌کرد. کسی برایش مهم نبود که او حالش بد یا خوب است. شنیده بود که می‌گویند مردم تنها ظاهر را می‌بینند. خب باشد، دیدند! چرا کاری...
به تالار ویرایش منتقل شد؛
forumroman.com
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک
