متفرقه حرف دلت را بگو:)

[سایه مولوی]

نه نه من خیلی خوشحالم، فقط داشتم از بعد زیباییش می گفتم، بله یه روز قشنگ می تونه تمام ابعاد رو در بر بگیره.

درسته.

 

[RPR"]

ɪ ᴡɪsʜ ᴡᴇ ᴄᴏᴜʟᴅ ʟᴇᴀʀɴ ɴᴏᴛ ᴛᴏ ᴍᴀᴋᴇ
ɢᴀᴍᴇ ᴏғ ᴛʜᴇ ᴘᴀɪɴ ᴡᴇ ᴇxᴘᴇʀɪᴇɴᴄᴇᴅ

کاش یاد بگیریم دردی رو که
تجربه نکردیم،مسخره نکنیم..!​

 

[آراد]

جنگ از طرف دوست، دل‌آزار نباشد
یاری که تحمل نکند یار نباشد

تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی
تا شب نرود، صبح پدیدار نباشد

 

[من نه منم]

تاحالا صدتو گذاشتی برای کسی و به چشمش نیاد؟
تا حالا هزار تا معلق زدی که یکیو خوشحال کنی؟
با وقتت، بضاعت مالی اندکت، گوش‌شنوات، ناز و نوازشت، حضورت، تشویق‌هات، دلداری‌هات، القای حس امنیت و صداقتت؟
بعد خیلی جدی با دیگری مقایسه شی و هیچ کدوم این‌ها اعتباری نداشته باشه براش؟
تا حالا حس ناکافی بودن را تجربه کردی؟
خستگی جسم و جونی که ازین نارضایتی‌ها میمونه برات، حمله ی موریانه است به چارچوب‌های رابطه.
حس دوست نداشتنی بودن، حس ناکافی بودن، حس تلخ دیده نشدن نمیذاره زیاد دوام بیاری، یا خودت از هم میپاشی، یا رابطه ات...

آره شده...
ولی چرا تو باید از هم بپاشی؟؟؟؟
اون شخصی که ارزشت رو ندیده و رفته دنبال لیاقتش و کسی که در حد خودشه، یه روزی به یه طریقی که فقط خدا میدونه میفهمه که تو چه ارزشی داشتی و قدر ندونست و فقط حسرت و پشیمونی براش میمونه....
میدونی چرا؟
چون زمین گرده عزیزم

 

[من نه منم]

ɪ ᴡɪsʜ ᴡᴇ ᴄᴏᴜʟᴅ ʟᴇᴀʀɴ ɴᴏᴛ ᴛᴏ ᴍᴀᴋᴇ
ɢᴀᴍᴇ ᴏғ ᴛʜᴇ ᴘᴀɪɴ ᴡᴇ ᴇxᴘᴇʀɪᴇɴᴄᴇᴅ

کاش یاد بگیریم دردی رو که
تجربه نکردیم،مسخره نکنیم..!​

انقدر خیلی از این قبیل چیزا رو باید یاد بگیریم که موندم اینهمه ادعای پیشرفت رو چه حساب کتابه؟!

 

[من نه منم]

همیشه جوری باش که برای انتقاد هم جلو روت بگن:)​

انتقاد نمی کنن که خیلی شیک با خاک کوچه یکیت می کنن و تو میمونی و اینکه فکر کردی جنبه ی شنیدن این قبیل انتقادات رو داری اونم وقتی زل زدن تو چشمت و گفتن....
تازه دو راهی اونجاست که چه واکنشی نشون بدی؟....

 

[من نه منم]

تنهایی شبیه یه اتاق تاریکه،
که توش صدا هست، ولی کسی نیست.
آروم راه می‌ری، با خودت حرف می‌زنی،
خودتو بغل می‌کنی که کمتر بلرزی.
هیچ‌ک.س نمی‌فهمه چقدر دلت گرفته،
وقتی لبخند می‌زنی و می‌گی 'خوبم'.
تنهایی گاهی یه عادت میشه،
اون‌قدر عمیق که حتی اگه کسی کنارت باشه،
بازم حسش می‌کنی.
اما با همه‌ی سختیاش،
تنهایی گاهی میشه جایی که خودتو پیدا می‌کنی..

گاهی انقدر تنهایی به رگ و پی روح و روانت پیوند خورده که حوصله حضور آدما رو نداری...حتی وقتی میدونی حضورشون انقدر کم رنگه که در حد چند ساعت در روزه

 

[من نه منم]

به کی میگن داغون؟
مگه کم آوردن به چیه؟
اینکه شب تو خودت بشکنی و صبح جوری رفتار کنی که انگار هیچ اتفاقی نیوفتاده(:
اینکه بغض به گلوت چنگ بزنه و چشمات پره اشک بشه ولی گریه نکنی
خورد بشی ولی سره پا بمونی
نمیدونی کجا بری و به کی پناه ببری...

مگه ما غیر از خدا کسی رو داریم که بهش پناه ببریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

[من نه منم]

ساکته ذهنم و قلبم.....به ندرت پیش میاد ولی شده

 

[سایه مولوی]

چرا جدیداً همه اسم بی‌شعوری رو گذاشتن رُک بودن؟!
هر چی دلشون می‌خواد میگن بعد که ازشون دلخور میشی میگن زیاد حساس شدی و خودشون رو توجیه می‌کنن؟!
واقعاً از کی ما آدم‌ها اینقدر بی‌رحم شدیم که شکستن دل هم برامون عادی بشه؟