متفرقه [ حرف‌های تلخ نویس ]

[حیات]

باران، زمین را خیس میکند و عطر تو را برایم می‌اورد...داغم را تازه می‌کند خدایی که تو را سهم من نکرد!

 

[ZAHHRA]

احتیاج دارم به یکی اعتماد کنم و پشیمون نشم.

 

[ZAHHRA]

از یک سنی به بعد؛ شما دیگر وقت ندارید غمگین باشید و بنشینید گریه کنید، مجبورید همراه با اشک ریختن، رانندگی کنید، ظرف بشویید، درس بخوانید، کار کنید یا به بقیه کار‌های عقب‌مانده‌تان برسید.

 

[ZAHHRA]

به زندگیم که نگاه می‌کنم می‌بینم قهوه، آهنگ و خواب همیشه نجاتم داده، اما آدم‌ها؟ هیچوقت!

 

[اوین]

یکی
بود
آن یکی
نابود

 

[اوین]

فکر می کردم دوری دلتنگ‌ی میاره
اما
دلسنگ‌ی اورد

 

[ZAHHRA]

خانواده هر شخصى رو جدى بگیرید، چون اون شخص عصاره و چکیده خانواده شه.

 

[راشل]

گاهی اوقات، بزرگترین سکوت‌ها را در جمع کسانی می‌شنوی که بیشترین انتظار را از آن‌ها داشتی.

 

[راشل]

بعضی از بهترین لحظات زندگی‌ات در آلبوم عکس‌ها باقی می‌مانند، اما هرگز تکرار نمی‌شوند.

 

[راشل]

باران، زمین را خیس میکند و عطر تو را برایم می‌اورد...داغم را تازه می‌کند خدایی که تو را سهم من نکرد!

همان بارانی که زمین را سیراب می‌کند، آهِ دل من است که هرگز به وصال نمی‌رسد؛ عطری که می‌آورد، عطر خیالی است که هیچ‌گاه جسم نخواهد شد