متفرقه [ حرف‌های تلخ نویس ]

[اوین]

تلخه اونی که باید همه زندگیت باشه اصلا تو زندگیت حضور نداره...

 

[ریحانا۲۰]

تلخه اونی که باید همه زندگیت باشه اصلا تو زندگیت حضور نداره...

شیرین‌ترین خاطرات، تلخ‌ترین زخم‌ها هستند وقتی می‌فهمی دیگر تکرار نمی‌شوند

 

[هاوژین فتحی]

و گاه باید رها کنی، هرانچه که می‌پنداری‌ را

 

[آراد]

حالمان خوب بود
تا اینڪه
وابستہ ی چیزهایی شدیم ڪہ
بہ ما تعلق نداشتند...

 

[آراد]

قلبم را عصب کشی کردم
دیگر نه از سردی نگاهی می‌لرزد
و نه از گرمی آغوشی می‌تپد

 

[D.shAyad.r]

نمیدونم امید داشتنت از کجا نشأت می‌گیره.
آینده‌ای که امیدی بش‌ نیست یا ذهنی که تنها امیدش تویی
-از‌شاید‌به‌محبوبش

 

[MAHVIN*]

من نه افسردم
نه غمگین
نه عصبانیم
من فقط خستم،خیلی خسته
خسته تر از اینکه به رفتار بدت فک کنم
خسته تر از اینکه حرف ناجورت حرصم در بیاره
خسته تر از اینکه بخوام ازت ناراحت بشم
خسته تر از اینکه بخوام بهت فک کنم

 

[اوین]

مرگ انسان زمانی ست که

نه شب بهانه ای برای خوابیدن دارد

و نه صبح دلیلی برای بیدار شدن

 

[اوین]

سفر از چشم‌های تو محال بود که ممکن شد مرگ که دیگر محال نیست

 

[اوین]

برای بعضـــی دردهـا نــه میتوان گریــــــه کَــرد نـه میتوان فریــــــاد زد

برای بعضـــی دردها فقـــط میتوان نگــــاه کَرد و بی صـــــدا شکست …