- Dec
- 2,190
- 30,861
- مدالها
- 10
سلام علیکمدرخواست جلد
رمان کنسرت عشق
نویسنده:سمر۷۹
ژانر:عاشقانه اجتماعی خانوادگی....
طراح شما @F_PARDIS♪
با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!سلام علیکمدرخواست جلد
رمان کنسرت عشق
نویسنده:سمر۷۹
ژانر:عاشقانه اجتماعی خانوادگی....
سلام خسته نباشید.بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و وقت بخیری
نویسندگان محترم، جهت طراحی جلد برای داستانها و رمان شما لطفاً ابتدا قوانین درخواست طراحی را مطالعه کرده و سپس اقدام به درخواست کنید:
«قوانین درخواست جلد»
•••
شرایط ثبت درخواست جلد به صورت زیر میباشد:
🔺️تعداد پستهای درخواست طراح جلد رمان حداقل ۱۵ پارت و پستهای داستان کوتاه حداقل ۱۰ پارت (برای داستان کودک و داستانک ۵ پارت)
🔺️طراح تنها توسط مدیر تالار انتخاب میشود.
🔺️تنها دو بار حق درخواست جلد برای یک اثر را خواهید داشت، آن هم در شرایط استثنا اعم تعویص نام رمان یا نویسنده و ...
🔺️پس از تعیین طراح، خود طراح با شما گفتگو ایجاد خواهد کرد.
لطفاً صبور باشید تا گفتگو با شما ایجاد شده و خودتان دست به این کار نزنید.
با تشکر از توجه شما
تیم مدیریت انجمن رمان بوک
سلام علیکمدرخواست جلد
نام داستانک: السید الصبر
نویسنده: کیمیا رنجبر
ژانر: مذهبی، زندگینامه
![]()
فایل شده - السید الصبر اثر کیمیا رنجبر
نام داستانک: سید الصبر نویسنده: کیمیا رنجبر ژانر: مذهبی، اجتماعی ناظر: -SAHEL- کپیست: Hilda؛ خلاصه: هر روز شاهد بالندگی اتان بودم، شاهد دردها و زخمهایی که به مردمان نثار روح اعظم شما میکردند... میدانید آقا وقتی که شما را میدیدم که در امواج پر تلاطم باز هم دست از نگاه به ساحل خدا نمیکشید دلم...romanbook.ir
سلام علیکمسلام خسته نباشید.
برای رمانم درخواست جلد دارم.
ممنون میشم زودتر پاسخ بدید🌹![]()
انجمن رمان نویسی رمان بوک
انجمن رمان نویسی رمان بوک، بهترین مرجع آموزش نویسندگی و تایپ رمان و بزرگترین جامعه حمایت از نویسندگان با ایده ها ، اخبار و فرصت های طلایی برای حمایت شماromanbook.ir
@ایرضالّی
سلام علیکمسلام درخواست جلد داشتم
برای رمان "چشم انتظار مادر"
نویسنده :Aylin_J
ژانر:اجتماعی_دفاع مقدس
سلام علیکمدرود درخواست جلد دارم![]()
در حال تایپ - [رمان ابلیس] اثر « الیاس کاربر انجمن رمان بوک»
نام رمان: ابلیس نام نویسنده: الیاس ژانر: عاشقانه، اجتماعی، جنایی ناظر: عضو گپ نظارت: S.O.W (۸) خلاصه: زندگی اونقدرا هم که فکر میکنیم بد نیست ما بدیم، بعضی اوقات یه خبر بد برات روز تلخی رو میسازه جوری که مجبور میشی به آدمی تبدیل بشی که حتی خودت هم ازش هراس داری... .romanbook.ir
ما که پول نداشتیم دماغمان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک