جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

نقد شورا رمان بودن با تو ترجیح می دهم

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط نهال رادان با نام رمان بودن با تو ترجیح می دهم ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 331 بازدید, 4 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع رمان بودن با تو ترجیح می دهم
نویسنده موضوع نهال رادان
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط •Kiana•
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,273
3,398
مدال‌ها
7
نام رمان : بودن با تو ترجیح میدهم
نویسنده : Queenie♕
ژانر : طنز . عاشقانه . معمایی .انتقامی
ناظر: @ترنج
حتما شنیده اید که می گویند دنیا دو روز است. آری... اما همین دو روز روزگار بر خلاف عمر کوتاهش پستی و بلندی های بسیاری دارد این داستان روایتگر آیسانی که خود را از پوششی شاد و خوشحال پوشانده، اما او در دلش غوغا و ناراحتی هست، دختر داستان ما با بودن این همه دشواری و سختی عاشق میشود، امّا تا زمانی که کل فکر آیسان درگیر انتقام هست این عشق نمی‌تواند پایدار بماند... .
 
موضوع نویسنده

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,273
3,398
مدال‌ها
7
IMG_۲۰۲۱۱۰۰۴_۱۵۱۴۰۷_۵۹۹-1.jpg بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما
سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
منتقد رمان شما: @نهال رادان
*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تایپک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تایپک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات

به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد| @نهال رادان
 
موضوع نویسنده

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,273
3,398
مدال‌ها
7
نقد رمان با تو بودن ترجیح می‌دهم
عنوان:
عنوان رمان شما بودن با تو ترجیح می‌دهم بود. عنوانی که شما نتخاب کرده بودید جذابیت خاصی را برای رمان خرج ‌نمی‌کرد و بهتر بود کمی کنجکاوانه‌تر برای انتخاب اسم عمل می‌کردید. این عنوان جمله‌وارانه‌ای که شما انتخاب کرده بودید، نمی‌شد که گفت از کلمات کلیشه‌ای وارانه استفاده کردید ولی همین‌که منظور عشق را می‌‍رساند، خودش را می‌توان یک‌جور کلیشه در نظر گرفت. تعلیق در اسم شما به جذابیت اسمی که انتخاب می‌کنید بر می‌گردد. با توجه به ژانرهای انتخابی شما مانند (معمایی و انتقامی) باید اسم رمان به طوری خواننده را در خود محو کند و خواننده با خواندن اسم متوجه ژانرِ اصلی بشود. از اسم شما فقط ژانر عاشقانه دستگیر می‌شد که این چندان خوب نیست و می‌بایست خلاقیت بیشتری به خرج بدهید. ارتباطش با بدنه هم حس نمی‌شد کمی بیشتر روی این موضوع فکر کنید و از نام‌های جنایی استفاده کنید.
ژانر:
در ابتدا بگذارید چیزی را مطرح کنم: ژانر انتقامی جزو ژانر‌های موجود در تالار کتاب نیست. یا با ژانر جنایی و یا با ژانر پلیسی جایگزین کنید. این هم توضیحات این ژانرها:
پلیسی:
در این ژانر پلیس‌ها قهرمانان و شخصیت‌های اصلی مثبت داستان هستند که هدف نویسنده نشان دادن تلاش و پیروزی‌های آنان است. در این ژانر مخاطب با پلیس ارتباط بیشتر و بهتری برقرار می‌کند.
جنایی:
این ژانر که با قتل، مبارزه (اغلب پلیس با خلافکار) و هر گونه جرم و جنایت سر و کار دارد خود شامل سه ژانر زیر مجموعه به نام‌های پلیسی، مافیایی و معمایی می‌شود.
در ابتدای رمان اشاره‌ی خیلی کوچکی به ژانر معمایی داده شد و این خیلی خوب بود. مرگ مشکوکی که برای پدر و مادرِ آیسان اتفاق افتاده بود و دیگر به آن پرداخته نشد! در این ژانر باید حواستان باشد که اطلاعات کم‌کم وارد رمان شوند و یک‌جا و در یک بند نباید جا داده شوند. در ضمن، توجه کنید ژانر معمایی، زیرکی شما را می‌طلبد. به شما پیشنهاد می‌کنم، اطلاعات را طوری در متن رمان جا بدهید که وقتی حقیقت آشکار و معما حل شد، خواننده تازه متوجه داستان شود. این ژانر معمایی را آشکارتر می‌سازد.
در رابطه با ژانر طنز باید بگویم کمی ضعیف عمل کرده بودید و این ژانر بهتر است از لیست ژانرهای شما حذف شود. اتفاقات طنز کمی رخ می‌دادند که آن‌ها انقدر نبودند که بشود در طنز جای‌شان داد.
در رابطه با ژانر عاشقانه فعلا از شما انتظار نمی‌رود ژانر عاشقانه را وارد رمان بکنید و نبود آن در بدنه رمان جای گرفتن اشکال ندارد.
خلاصه:
خلاصه شما خوب و مفهومی بود. آرایه‌هایی که در خلاصه از آن استفاده کرده بودید، ساده، اما به جا و زیبا بودند. می‌توان گفت خلاصه‌ی انتخابی شما استانداردهای یک خلاصه خوب با اطلاعات کافی و جملات باز را داشت. ارتباط خلاصه با بدنه نیز هنوز مشخص نشده. ولی بخش انتقام در رمان هویدا است.
مقدمه:
مقدمه با ژانر عاشقانه‌ی رمان کاملا خو گرفته بود و ارتباطش با ژانر رمان کاملا حس می‌شد. ولی هنوز خبری از موضوع مقدمه در بدنه دیده نمی‌شد. اگر می‌خواهید ارتباط بیشتری بین مقدمه با بدنه اتفاق بی‌افتد ژانر عاشقانه باید در رمان جلو بیاید.
آغاز:
آغاز رمان هیجانی نبود و نمی‌شد گفت تعلیق کوچکی که ایجاد کردید باعث بشود که خواننده واقعا به رمان جذب بشود. می‌توانستید با یک فلش بک جذاب و هیجانی (با توجه به ژانر رمانتان) رمان را شروع کنید که خواننده به دنبال فلش بک به رمانتان جذب شود.
میانه:
میانه رمان هم خوب و جذاب بود. کشمکش‌های زیبایی در میانه وجود داشت و رمان به حد مناسبی پیش رفته بود. این روشی که پیش گرفتید به نظر برای نوشتن میانه کاملا مناسب می‌آید. سعی کنید اتفاقات بیشتری را وارد رمان کنید تا خواننده از خواندن رمان دست نکشد.
سیر:
سیر رمانتان خسته کننده نبود. ولی هم‌چنان نیاز به کمی سرعت بیشتر داشت. کمی بهتر است سرعت را بالاتر ببرید تا خواننده از خواندن رمان‌ِ شما خسته نشود. اما در هر حال سیر از نظر بافت موضوعات ژانر را در بر گرفته بود. از اتفاقات مهم رمان هم زودگذر نباشید. چند جایی از رمان کمی زیاد تندی به خرج داده بودید. آتنا، همسر آرمان را زیاد جلوه نداده بودید که معلوم شود صمیمیت آنها چرا به وجود آمده. کمی بیشتر روی اتفاقات مهم وقت بذارید و از اتفاقات ساده، عبور کنید و زیاد کشش ندهید.
توصیفات:
حالات:
توصیفات حالات شما در وضع متوسط رو به پایین قرار داشت. در اکثر مواقع (مثلا ابتدای رمان) قبل از دیالوگ‌ها توصیف حالات وجود نداشت. بهتر است روی توصیف حالات وقت بیشتر کار کنید. هر چقدر که توصیفات حالات شما قوی‌تر باشد روی شخصیت‌پردازی شما بیشتر اثر میگذارد.
احساسات:
توصیفات احساسات در رمان شما تقریبا در حد تناسب بود. هنوز بحثی از عشق در رمان به میان نیامده ولی امیدوارم وقتی به ژانر عاشقانه برسید، احساسات در رمان شما پیشرفت بیشتری بکند.
دیالوگ و مونولوگ:
دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها تقریبا به حد تناسب بود. اطلاعاتی که در دیالوگ‌ها به ما می‌دادید بیشتر از اطلاعاتی بود که در مونولوگ‌ها می‌آمد؛ این را نمیتوان یک اشتباه یا خطا تلقی کرد، چون به هر حال در مونولوگ‌ها هم اطلاعات به حد کافی بود. میشد گفت که دیالوگ‌ها به لوکیشن رمان می‌خوردند و این خوب، رعایت شده بود. همچنین دیالوگ‌ها از هم متمایز بودند و این رکن از رمان شما خوب بود.
لحن و بافت:
لحن رمان شما محاوره‌ای محور بود. گاه در این لحن، لغزش‌هایی به وجود می‌آمد که بافت در حال از دست خارج شدن بود که با کنترل شما این اتفاقات خنثی شدند. دقت کنید در بافت‌های محاوره‌ای محور، جای هیچ‌گونه کلمات ثقیل و آرایه‌های پیچیده‌ی ادبی نیست.
زاویه دید:
زاویه دید رمانِ شما از زبان شخصیت رمان بود. این زاویه دید انتخاب مناسبی برای رمانتان بود و خدا رو شکر که در آن پرشی ایجاد نکرده بودید. خواننده خیلی خوب توانسته بود با این زاویه دید ارتباط بگیرد و نویسنده هم با قلم خود خیلی عالی توانسته بود این زاویه دید را به رخ بکشاند. هر چند که شما با این قلم خود، می‌توانستید از زبان راوی هم استفاده کنید.
شخصیت پردازی:
شخصیت پردازی رمان شما در حد متوسط رو به بالا بود. از شخصیت اصلی شروع میکنم.
آیسان، دختری با گذشته‌ای تاریک و پر از کینه و انتقام. او خانواده خود را از دست داده و حالا می‌خواهد از باعث و بانی آن انتقام بگیرد. گر چه او سعی می‌کند دختر قوی‌ای باشد و به کسی عشق نورزد، اما روحیه لطیفی دارد که مهربانی و دلسوزی در آن هویداست.
آرمان، شخصیتی کاملا آشکار بود و دیالوگ‌های او واقعا قابل پیش بینی بودند. شخصیتی خشن، مغرور، عصبی و رفتارهایی که بارها در اکثر رمان‌ها دیده شده.
در شخصیت ارسلان چیزی متفاوتی را نمیدیدیم. شخصیتی شوخ، مهربان، دلسوز و تقریبا می‌شود گفت یک جنتلمنِ واقعی.
باقی شخصیت‌ها هم یزبه خصوصی نداشتند و این به شخصیت پردازی شما برمی‌گردد. شخصیت‌پردازی شما کمی ضعیف بود و از نظر شناخت باقی شخصیت‌ها چیزی دست‌گیرمان نمی‌شد. به شما پیشنهاد می‌شود روی بقیه شخصیت‌های به ظاهر فرعی تمرکز بیشتری بکنید و آنها را بشناسانید. اکثر توصیفات شما از شخصیت‌های اصلی، مستقیم بود و این نمکته‌ی خوبی نیست و چه بهتر که برطرف شود.
در ظواهر اشخاص خوب عمل نکرده بودید و توصیفات شما اکثرا مستقیم بودند. روی این رکن از رمان خیلی باید وقت بگذارید تا ایرادات را برطرف کنید. شخصیت‌ها را بیشتر به رخ بکشانید و بیشتر توصیف کنید. برای این‌کار یک دفتر (هر جایی که می‌توانید، چه بسا برنامه (وُرد در کامپیوتر) یا هر برگه‌ای که در اختیار دارید) نام تک تک اشخاص را بنویسید و توصیفی دقیق از آنها را یادداشت کنید. حالا در متن رمان ریز ریز آنها را یادداشت کنید ( شاید باید بعضی وقت‌ها آن‌ها را دوباره یادآوری کنید!) خواهید دید که چه تاثیری روی شخصیت پردازی رمان‌تان می‌گذارد
پیرنگ:
طرح اصلی داستان راجب دختری زخم خورده بود که تمام عمرش را به دنبال انتقام از قاتل پدر و مادرش است. حالا با کار کردن در یک شرکت با پسری مهربان آشنا شده و... .
طرح اصلی رمان کاملا واضح و زیبا بود. خواننده کاملا از خط به خط پیرنگ شما اطلاعاتی نسیبش می‌شد که این خیلی خوب و زیبا بود. اینکه اتفاقات رمان پشت سر هم و بدون پرش خاصی اتفاق می‌افتادند خیلی خوب بود و به جذابیت پیرنگ شما می‌افزود.
کشمکش و تعلیق:
کشمکش در رمان شما از نوع فرافردی بود. شخصیت مدام با انتقام درگیر بود و می‌خواست هرچه زودتر به آنها برسد. این کشمکش هنوز از حالت خود بیرون نیامده است تا درگیر اتفاقات واقع در کشمکش شود. وجود صحنه‌های حساس در رمان باعث بهتر شدن این کشمکش می‌شود. اتفاقات را هیجانی وارد رمان بکنید تا هم کشمکش بهتر شود و هم تعلیق در رمان.
از نظرتعلیق خیلی خوب نتوانسته بودید خواننده را نگهدارید. وجود جمله‌ی مبهمی در ابتدای رمان و جاسوس بودم پرهام باعث ایجاد تعلیق و معلق نگه داشتن خواننده نمی‌شود به شما پیشنهاد می‌دهم که حتما ابهامات جدیدی را وارد رمان بکنید. رعایت کردن این موضوع باعث تعلیق بیشتر در رمان می‌شود.
فضا سازی:
بالعکس شخصیت پردازی شما، فضا سازیِ شما بسیار قدرتمند بود. توصیفا خوب و دقیق از تمام مکان‌هایی که شخصیت در آن‌جا سپری می‌کرد بسیار به یاد ماندنی و تاثیرگذار بودند. نکته‌ای که در این‌جا وجود داشت این است. بهتر است بیشتر فضاهای مهم توصیف بیشتری داشته باشند. این همه دقیق بودن در فضاسازی خیلی عالی است و اصلا یک ایراد نیست؛ ولی فضاسازیِ مکان‌هایی که نیازی به توصیف‌شان نیست کمی کسل کننده است.
برای رفع کردن این مشکل، بهتر است از اول مکان داستانی را درست تعریف کنیم. نه آن قدر دقیق که جی آر آر تالکین برای ارباب حلقه‌ها نقشه طراحی کرده است. و نه آن قدر پر زرق و برق، مانند آن چه مارکز در صد سال تنهایی ترسیم کرده است. همین قدر که بدانیم داستان قرار است در چه مکانی اتفاق بیافتد کافی است. خیلی وقت‌ها، اگر مکان داستانی را تغییر بدهیم، کل داستان از بین می‌رود.
باور پذیری:
باور پذیری رمان شما در سطح خوبی قرار داشت. همه چیز بر پایه‌ی اجتماع بودند و اتفاقی نیافتاد که ما را بهت زده کند و باورپذیری رمان را در سطح پایینی بیاورد.
ایده و ایده پردازی:
ایده‌ای که انتخاب کرده بودید مطمئناً نو نبود ولی پردازشی که از ایده برای رمان در نظر گرفته بودید خوب و زیبا بود. در واقع انتخاب ایده شما کلیشه‌ای بود ولی پردازش رمانتان خلاقانه و زیبا بود.

سخن آخر:
هیچ نوشته‌ای بی عیب نیست و هر قلمی نیلز به پیشرفت دارد. از قلم شما لذت بردم.
 

•Kiana•

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,132
5,317
مدال‌ها
2
نقد رمان با تو بودن ترجیح می‌دهم
عنوان:
عنوان رمان شما بودن با تو ترجیح می‌دهم بود. عنوانی که شما نتخاب کرده بودید جذابیت خاصی را برای رمان خرج ‌نمی‌کرد و بهتر بود کمی کنجکاوانه‌تر برای انتخاب اسم عمل می‌کردید. این عنوان جمله‌وارانه‌ای که شما انتخاب کرده بودید، نمی‌شد که گفت از کلمات کلیشه‌ای وارانه استفاده کردید ولی همین‌که منظور عشق را می‌‍رساند، خودش را می‌توان یک‌جور کلیشه در نظر گرفت. تعلیق در اسم شما به جذابیت اسمی که انتخاب می‌کنید بر می‌گردد. با توجه به ژانرهای انتخابی شما مانند (معمایی و انتقامی) باید اسم رمان به طوری خواننده را در خود محو کند و خواننده با خواندن اسم متوجه ژانرِ اصلی بشود. از اسم شما فقط ژانر عاشقانه دستگیر می‌شد که این چندان خوب نیست و می‌بایست خلاقیت بیشتری به خرج بدهید. ارتباطش با بدنه هم حس نمی‌شد کمی بیشتر روی این موضوع فکر کنید و از نام‌های جنایی استفاده کنید.
ژانر:
در ابتدا بگذارید چیزی را مطرح کنم: ژانر انتقامی جزو ژانر‌های موجود در تالار کتاب نیست. یا با ژانر جنایی و یا با ژانر پلیسی جایگزین کنید. این هم توضیحات این ژانرها:
پلیسی:
در این ژانر پلیس‌ها قهرمانان و شخصیت‌های اصلی مثبت داستان هستند که هدف نویسنده نشان دادن تلاش و پیروزی‌های آنان است. در این ژانر مخاطب با پلیس ارتباط بیشتر و بهتری برقرار می‌کند.
جنایی:
این ژانر که با قتل، مبارزه (اغلب پلیس با خلافکار) و هر گونه جرم و جنایت سر و کار دارد خود شامل سه ژانر زیر مجموعه به نام‌های پلیسی، مافیایی و معمایی می‌شود.
در ابتدای رمان اشاره‌ی خیلی کوچکی به ژانر معمایی داده شد و این خیلی خوب بود. مرگ مشکوکی که برای پدر و مادرِ آیسان اتفاق افتاده بود و دیگر به آن پرداخته نشد! در این ژانر باید حواستان باشد که اطلاعات کم‌کم وارد رمان شوند و یک‌جا و در یک بند نباید جا داده شوند. در ضمن، توجه کنید ژانر معمایی، زیرکی شما را می‌طلبد. به شما پیشنهاد می‌کنم، اطلاعات را طوری در متن رمان جا بدهید که وقتی حقیقت آشکار و معما حل شد، خواننده تازه متوجه داستان شود. این ژانر معمایی را آشکارتر می‌سازد.
در رابطه با ژانر طنز باید بگویم کمی ضعیف عمل کرده بودید و این ژانر بهتر است از لیست ژانرهای شما حذف شود. اتفاقات طنز کمی رخ می‌دادند که آن‌ها انقدر نبودند که بشود در طنز جای‌شان داد.
در رابطه با ژانر عاشقانه فعلا از شما انتظار نمی‌رود ژانر عاشقانه را وارد رمان بکنید و نبود آن در بدنه رمان جای گرفتن اشکال ندارد.
خلاصه:
خلاصه شما خوب و مفهومی بود. آرایه‌هایی که در خلاصه از آن استفاده کرده بودید، ساده، اما به جا و زیبا بودند. می‌توان گفت خلاصه‌ی انتخابی شما استانداردهای یک خلاصه خوب با اطلاعات کافی و جملات باز را داشت. ارتباط خلاصه با بدنه نیز هنوز مشخص نشده. ولی بخش انتقام در رمان هویدا است.
مقدمه:
مقدمه با ژانر عاشقانه‌ی رمان کاملا خو گرفته بود و ارتباطش با ژانر رمان کاملا حس می‌شد. ولی هنوز خبری از موضوع مقدمه در بدنه دیده نمی‌شد. اگر می‌خواهید ارتباط بیشتری بین مقدمه با بدنه اتفاق بی‌افتد ژانر عاشقانه باید در رمان جلو بیاید.
آغاز:
آغاز رمان هیجانی نبود و نمی‌شد گفت تعلیق کوچکی که ایجاد کردید باعث بشود که خواننده واقعا به رمان جذب بشود. می‌توانستید با یک فلش بک جذاب و هیجانی (با توجه به ژانر رمانتان) رمان را شروع کنید که خواننده به دنبال فلش بک به رمانتان جذب شود.
میانه:
میانه رمان هم خوب و جذاب بود. کشمکش‌های زیبایی در میانه وجود داشت و رمان به حد مناسبی پیش رفته بود. این روشی که پیش گرفتید به نظر برای نوشتن میانه کاملا مناسب می‌آید. سعی کنید اتفاقات بیشتری را وارد رمان کنید تا خواننده از خواندن رمان دست نکشد.
سیر:
سیر رمانتان خسته کننده نبود. ولی هم‌چنان نیاز به کمی سرعت بیشتر داشت. کمی بهتر است سرعت را بالاتر ببرید تا خواننده از خواندن رمان‌ِ شما خسته نشود. اما در هر حال سیر از نظر بافت موضوعات ژانر را در بر گرفته بود. از اتفاقات مهم رمان هم زودگذر نباشید. چند جایی از رمان کمی زیاد تندی به خرج داده بودید. آتنا، همسر آرمان را زیاد جلوه نداده بودید که معلوم شود صمیمیت آنها چرا به وجود آمده. کمی بیشتر روی اتفاقات مهم وقت بذارید و از اتفاقات ساده، عبور کنید و زیاد کشش ندهید.
توصیفات:
حالات:
توصیفات حالات شما در وضع متوسط رو به پایین قرار داشت. در اکثر مواقع (مثلا ابتدای رمان) قبل از دیالوگ‌ها توصیف حالات وجود نداشت. بهتر است روی توصیف حالات وقت بیشتر کار کنید. هر چقدر که توصیفات حالات شما قوی‌تر باشد روی شخصیت‌پردازی شما بیشتر اثر میگذارد.
احساسات:
توصیفات احساسات در رمان شما تقریبا در حد تناسب بود. هنوز بحثی از عشق در رمان به میان نیامده ولی امیدوارم وقتی به ژانر عاشقانه برسید، احساسات در رمان شما پیشرفت بیشتری بکند.
دیالوگ و مونولوگ:
دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها تقریبا به حد تناسب بود. اطلاعاتی که در دیالوگ‌ها به ما می‌دادید بیشتر از اطلاعاتی بود که در مونولوگ‌ها می‌آمد؛ این را نمیتوان یک اشتباه یا خطا تلقی کرد، چون به هر حال در مونولوگ‌ها هم اطلاعات به حد کافی بود. میشد گفت که دیالوگ‌ها به لوکیشن رمان می‌خوردند و این خوب، رعایت شده بود. همچنین دیالوگ‌ها از هم متمایز بودند و این رکن از رمان شما خوب بود.
لحن و بافت:
لحن رمان شما محاوره‌ای محور بود. گاه در این لحن، لغزش‌هایی به وجود می‌آمد که بافت در حال از دست خارج شدن بود که با کنترل شما این اتفاقات خنثی شدند. دقت کنید در بافت‌های محاوره‌ای محور، جای هیچ‌گونه کلمات ثقیل و آرایه‌های پیچیده‌ی ادبی نیست.
زاویه دید:
زاویه دید رمانِ شما از زبان شخصیت رمان بود. این زاویه دید انتخاب مناسبی برای رمانتان بود و خدا رو شکر که در آن پرشی ایجاد نکرده بودید. خواننده خیلی خوب توانسته بود با این زاویه دید ارتباط بگیرد و نویسنده هم با قلم خود خیلی عالی توانسته بود این زاویه دید را به رخ بکشاند. هر چند که شما با این قلم خود، می‌توانستید از زبان راوی هم استفاده کنید.
شخصیت پردازی:
شخصیت پردازی رمان شما در حد متوسط رو به بالا بود. از شخصیت اصلی شروع میکنم.
آیسان، دختری با گذشته‌ای تاریک و پر از کینه و انتقام. او خانواده خود را از دست داده و حالا می‌خواهد از باعث و بانی آن انتقام بگیرد. گر چه او سعی می‌کند دختر قوی‌ای باشد و به کسی عشق نورزد، اما روحیه لطیفی دارد که مهربانی و دلسوزی در آن هویداست.
آرمان، شخصیتی کاملا آشکار بود و دیالوگ‌های او واقعا قابل پیش بینی بودند. شخصیتی خشن، مغرور، عصبی و رفتارهایی که بارها در اکثر رمان‌ها دیده شده.
در شخصیت ارسلان چیزی متفاوتی را نمیدیدیم. شخصیتی شوخ، مهربان، دلسوز و تقریبا می‌شود گفت یک جنتلمنِ واقعی.
باقی شخصیت‌ها هم یزبه خصوصی نداشتند و این به شخصیت پردازی شما برمی‌گردد. شخصیت‌پردازی شما کمی ضعیف بود و از نظر شناخت باقی شخصیت‌ها چیزی دست‌گیرمان نمی‌شد. به شما پیشنهاد می‌شود روی بقیه شخصیت‌های به ظاهر فرعی تمرکز بیشتری بکنید و آنها را بشناسانید. اکثر توصیفات شما از شخصیت‌های اصلی، مستقیم بود و این نمکته‌ی خوبی نیست و چه بهتر که برطرف شود.
در ظواهر اشخاص خوب عمل نکرده بودید و توصیفات شما اکثرا مستقیم بودند. روی این رکن از رمان خیلی باید وقت بگذارید تا ایرادات را برطرف کنید. شخصیت‌ها را بیشتر به رخ بکشانید و بیشتر توصیف کنید. برای این‌کار یک دفتر (هر جایی که می‌توانید، چه بسا برنامه (وُرد در کامپیوتر) یا هر برگه‌ای که در اختیار دارید) نام تک تک اشخاص را بنویسید و توصیفی دقیق از آنها را یادداشت کنید. حالا در متن رمان ریز ریز آنها را یادداشت کنید ( شاید باید بعضی وقت‌ها آن‌ها را دوباره یادآوری کنید!) خواهید دید که چه تاثیری روی شخصیت پردازی رمان‌تان می‌گذارد
پیرنگ:
طرح اصلی داستان راجب دختری زخم خورده بود که تمام عمرش را به دنبال انتقام از قاتل پدر و مادرش است. حالا با کار کردن در یک شرکت با پسری مهربان آشنا شده و... .
طرح اصلی رمان کاملا واضح و زیبا بود. خواننده کاملا از خط به خط پیرنگ شما اطلاعاتی نسیبش می‌شد که این خیلی خوب و زیبا بود. اینکه اتفاقات رمان پشت سر هم و بدون پرش خاصی اتفاق می‌افتادند خیلی خوب بود و به جذابیت پیرنگ شما می‌افزود.
کشمکش و تعلیق:
کشمکش در رمان شما از نوع فرافردی بود. شخصیت مدام با انتقام درگیر بود و می‌خواست هرچه زودتر به آنها برسد. این کشمکش هنوز از حالت خود بیرون نیامده است تا درگیر اتفاقات واقع در کشمکش شود. وجود صحنه‌های حساس در رمان باعث بهتر شدن این کشمکش می‌شود. اتفاقات را هیجانی وارد رمان بکنید تا هم کشمکش بهتر شود و هم تعلیق در رمان.
از نظرتعلیق خیلی خوب نتوانسته بودید خواننده را نگهدارید. وجود جمله‌ی مبهمی در ابتدای رمان و جاسوس بودم پرهام باعث ایجاد تعلیق و معلق نگه داشتن خواننده نمی‌شود به شما پیشنهاد می‌دهم که حتما ابهامات جدیدی را وارد رمان بکنید. رعایت کردن این موضوع باعث تعلیق بیشتر در رمان می‌شود.
فضا سازی:
بالعکس شخصیت پردازی شما، فضا سازیِ شما بسیار قدرتمند بود. توصیفا خوب و دقیق از تمام مکان‌هایی که شخصیت در آن‌جا سپری می‌کرد بسیار به یاد ماندنی و تاثیرگذار بودند. نکته‌ای که در این‌جا وجود داشت این است. بهتر است بیشتر فضاهای مهم توصیف بیشتری داشته باشند. این همه دقیق بودن در فضاسازی خیلی عالی است و اصلا یک ایراد نیست؛ ولی فضاسازیِ مکان‌هایی که نیازی به توصیف‌شان نیست کمی کسل کننده است.
برای رفع کردن این مشکل، بهتر است از اول مکان داستانی را درست تعریف کنیم. نه آن قدر دقیق که جی آر آر تالکین برای ارباب حلقه‌ها نقشه طراحی کرده است. و نه آن قدر پر زرق و برق، مانند آن چه مارکز در صد سال تنهایی ترسیم کرده است. همین قدر که بدانیم داستان قرار است در چه مکانی اتفاق بیافتد کافی است. خیلی وقت‌ها، اگر مکان داستانی را تغییر بدهیم، کل داستان از بین می‌رود.
باور پذیری:
باور پذیری رمان شما در سطح خوبی قرار داشت. همه چیز بر پایه‌ی اجتماع بودند و اتفاقی نیافتاد که ما را بهت زده کند و باورپذیری رمان را در سطح پایینی بیاورد.
ایده و ایده پردازی:
ایده‌ای که انتخاب کرده بودید مطمئناً نو نبود ولی پردازشی که از ایده برای رمان در نظر گرفته بودید خوب و زیبا بود. در واقع انتخاب ایده شما کلیشه‌ای بود ولی پردازش رمانتان خلاقانه و زیبا بود.

سخن آخر:
هیچ نوشته‌ای بی عیب نیست و هر قلمی نیلز به پیشرفت دارد. از قلم شما لذت بردم.
سلام خسته نباشید، ممنون از شما برای زحمتتان
درمورد ژانر، هنوز خودمم درست نمیدونم از چه ژانری استفاده کنم، ولی مطمئنم عاشقانه در کار هست، ژانر جنایی و پلیسی هیچکدوم ربطی به رمان من نداره، ژانر طنز هم حتمی برمیدارم
و میرم درمورد ژانر ها میخونم و حتمی ژانر مناسب انتخاب میکنم
درمورد آغاز هم، من چندین بار آغاز رو ویرایش کردم و آخرش خوب از آب در نیومد، اما شما گفتید یک فلش بک، فکر کنم اگر ازش استفاده کنم خوب بشه
و شخصیت پردازی، من بیشتر شخصیت ها رو توصیف کردم، پریا، پرهام، کاوه و... حتمی بیشتر روش کار میکنم.
بازم ممنون از اینکه وقت گذاشتید و رمان من رو خواندید، حتمی از گفته ها شما استفاده میکنم 😍❣️
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین