جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء مادر

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط نهال رادان با نام مادر ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 107 بازدید, 0 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع مادر
نویسنده موضوع نهال رادان
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط نهال رادان
موضوع نویسنده

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
هنگامی که درخشش نگاهش را در آسمان زندگی‌ام می‌بینم؛ آن هنگام که جوشش چشمۀ زلال چشمش را در سراشیبی صورتش برانداز می‌کنم؛ وقتی به یاد می‌آورم روزگاری چگونه در جستجوی آغوش پرمهرش حجم خالی فضا را لمس می‌کردم و با بی‌تابی نامش را بر زبان می‌آوردم؛ دلم همچون کودکی بازیگوش و بهانه‌گیر، در کنج قفس سی*ن*ه سر بر دیوار می‌کوبد و اشک در چشمانم حلقه می‌زند.
بزرگی و عزیز بودن مادر را خدا می دانست. او که بهشت را زیر پای مادر نهاد؛ و مادران را بزرگ و گرامی داشت. تمام وجودم از مهر مادر لبریز و تصویر زیبایش در پس پرده دیده‌ام ناب‌ترین تصویر است؛ از خدا می‌خواهم حتی برای لحظه‌ای، ذره‌ای غم در دلش نیندازد؛ هرچند می‌دانم دردهای فرزندانش را در قلب خودش جای می‌دهد تا از زخم‌شان آزار نبینیم. نام مقدس مادر را بر قلبم نوشتم تا همیشه آرام جانم باشد.
گاهی دست‌هایم روی موج احساسی می‌لرزد و باران اشک در چشمانم به غم می‌نشیند، چرا که مادر جوانی خود را به پای من ریخته تا جوانم کند، تا روزی کنارش بنشینم و سرم را بر زانویش بگذارم و نوازش دست‌هایش را روی صورتم احساس کنم؛ تا روزی تکیه‌گاه و مونس روزهای پیری و تنهایی‌اش شوم.
مادر کسی‌ست که خورشید در مقابل مهربانی و بخشندگی‌‌اش شرمنده می‌شود، هنگامی که رنج بی‌خوابی را – که با گریه‌های شبانه فرزندش تفسیر می‌شود – در ذهن خود مجسم می‌کنم و وقتی به یاد می‌آورم که نوزاد نمی‌تواند لحظه‌ای حتی به اندازه یک چشم بر هم زدن، بی او بماند، دریایی از قدردانی در چشمانم موج می زند.
مادر، این امید زندگانی، هنگامی‌که فرزندانش شکفتند، به آنها زبانی آسمانی یاد داد. او آیینه آفتاب است و مثل آب فرزندان خود را سیراب و سبز کرده است.
مادر آن است که وجود مقدسش سراسر عشق و ایمان و دل دریایی‌اش به وسعت آسمان است. من با واژگانم‌ که لبریز از عشق است همه جا می‌نویسم که «مادر دوستت دارم» و او را در قلبم، ایمن‌ترین و زیباترین جایگاه هستی، جای داده‌ام.
 
بالا پایین