جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی انسان در جست‌وجوی معنا

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته روانشناسی توسط Ramina.p با نام انسان در جست‌وجوی معنا ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 199 بازدید, 5 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته روانشناسی
نام موضوع انسان در جست‌وجوی معنا
نویسنده موضوع Ramina.p
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Ramina.p
موضوع نویسنده

Ramina.p

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Dec
3,025
5,436
مدال‌ها
3
4206.jpg
 
موضوع نویسنده

Ramina.p

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Dec
3,025
5,436
مدال‌ها
3
معرفی کتاب انسان در جستجوی معنا
انسان در جستجوی معنا، کتابی از ویکتور فرانکل، روانپزشک اتریشی پدیدآورنده‌ی معنا درمانی است. او در کتاب انسان در جستجوی معنا، خاطراتش از زندگی در اردوگاه‌های کار اجباری آشویتس را نوشته است
 
موضوع نویسنده

Ramina.p

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Dec
3,025
5,436
مدال‌ها
3
درباره‌ی کتاب انسان در جستجوی معنا

انسان در جستجوی معنا، کتابی است که بر پایه‌ی تجربیات فاجعه‌بار ویکتور فرانکل در اردوگاه‌های کار اجباری آشویتس نوشته شده است. ویکتور فرانکل در این دوران، پدر و مادر، همسر و برادرش را از دست داد. خواهر او تنها کسی بود که از این وضعیت نجات پیدا کرد. با وجود تمام سختی‌ها، رنجی که می‌کشیدند، گرسنگی، سرما، بی‌رحمی و خشونتی که در اطرافشان موج می‌زد، اما او باز هم زندگی را شایسته و ارجمند می‌دید. در بخش دوم کتاب انسان در جستجوی معنا، او از خاطرات مراجعانش نوشته است. او با تجربیات گسترده‌ای که در زمینه‌ی کار و درمان بر اساس معنادرمانی به دست آورده است، متوجه این موضوع شد که برای هر فرد باید رسالت و وظیفه‌ای وجود داشته باشد که بخواهد عمرش را صرف آن کند.

فرانکل اگزیستانسیالیست بود. او واژه «هستی نژندی» را در مورد اختلال عاطفی ابداع کرد و اختلال عاطفی را حاصل عدم توانایی فرد در یافتن معنا برای زندگی می‌دانست. بنابراین با توجه به تمام تجربیات زیسته‌ی خودش و تمام آنچه که در مطبش آزموده بود، کتاب انسان در جستجوی معنا را نوشت.
 
موضوع نویسنده

Ramina.p

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Dec
3,025
5,436
مدال‌ها
3
کتاب انسان در جستجوی معنا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر به دنبال معنایی برای زندگی‌تان می‌گردید، کتاب انسان در جستجوی معنا را بخوانید. اگر دوست دارید که از ناامیدی بیرون بیایید و می‌خواهید درباره‌ی معنادرمانی بدانید، کتاب انسان در جستجوی معنا، گزینه‌ی خوبی برای شما است.
 
موضوع نویسنده

Ramina.p

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Dec
3,025
5,436
مدال‌ها
3
درباره‌ی ویکتور فرانکل

ویکتور فرانکل با نام کامل ویکتور امیل فرانکل در ۲۶ مارس ۱۹۰۵ در وین به دنیا آمد. فرانکل یکی از بازماندگان اردوگاه‌های کار اجباری آشویتس و داخاو است. او روانپزشک و عصب‌شناس اتریشی بود که به دلیل یهودی بودن، سال‌ها در اردوگاه‌های کار اجباری، زندانی بود. فرانکل پدر و مادر، نامزد و برادرش را در اردوگاه‌های کار اجباری از دست داد و همین به او انگیزه‌ای داد تا معنایی برای زندگی کردن پیدا کند. بعدها، با آزمایش این طرح بر روی مراجعانش، معنادرمانی را طراحی کرد. ویکتور فرانکل مدتی بعد از جنگ جهانی دوم سخنرانی در شهر وین داشت. بعد از مدتی این سخنرانی به یکی دیگر از کتاب‌های او یعنی انسان در جستجوی معنای غایی، تبدیل شده است.
 
موضوع نویسنده

Ramina.p

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Dec
3,025
5,436
مدال‌ها
3
جملاتی از کتاب انسان در جستجوی معنا

هزار و پانصد نفر طی چندین شبانه‌روز سفر می‌کردند، در هر واگن 80 نفر را چپانده بودند و هر نفر روی باروبُنه‌ی خود که تنها دارایی به جا مانده‌اش بود دراز می‌کشید. این واگن‌ها آنقدر پر بود که فقط در قسمت بالای پنجره‌ها روزنه‌ای برای ورود نور خاکستری‌رنگ سپیده‌دم به چشم می‌خورد. همه‌ی افراد انتظار داشتند که قطار به کارخانه اسلحه‌سازی برسد و این مکان جایی بود که همه‌ی ما را به بیگاری می‌کشیدند. لیکن ما نمی‌دانستیم که آیا هنوز در سیله‌زی6 هستیم، یا به لهستان رسیده‌ایم. بوغ قطار صدای دلخراشی برآورد. انگار ناله‌ی دردناک و ترحم‌آمیز کسی بود که به سوی فنا و نیستی در حرکت است. سپس قطار خط عوض کرد و معلوم بود که به ایستگاه بزرگی نزدیک می‌شود. ناگهان فریاد اضطراب مسافران به گوش رسید، «تابلو آشویتس». بله آشویتس، با شنیدن این نام نفس‌ها در سی*ن*ه‌ها حبس شد. اتاق‌های گاز، کوره‌های آدم‌سوزی، و کشتار دسته‌جمعی. قطارآن چنان آهسته و با تأنّی در حرکت بود که گویی می‌خواست هراس را در دل مسافران پرورش دهد و لحظه‌های هراس‌انگیز نزدیک‌شدن به «آشویتس» را طولانی‌تر سازد.

اندک اندک در آن سپیده‌دم، دورنمایی از آن اردوگاه هراس‌انگیز نمایان گردید. با برج ساعت و نورافکن‌ها و ردیفی از سیم خاردار با برق فشار قوی و صف‌هایی دراز از زندانیان ژولیده و اندوهگین که در کوره‌راهی قدم می‌زدند و ما نمی‌دانستیم که به کدام سو در حرکت هستند. صدای گوشخراش سوت‌های فرمان و نعره‌ی نگهبانان گاه و بی‌گاه به گوش می‌رسید و ما از این فریادها هیچ سر در نمی‌آوردیم.
 
بالا پایین