دلنوشته {نسار و ارغنون} اثر •Aynaz_EG کاربر انجمن رمان بوک•

آیناز · 2022/06/21

نام دل‌نوشته: نسار و ارغنون
اثر: Aynaz_EG
ژانر: تراژدی، عاشقانه
ناظر: @*aram*
خلاصه: میان این همه صدا باز هم صدای ساز تو فرق دارد. کوک آن با دیگر کوک‌ها فرق دارد. نوازش دستانت بر روی سیم‌هایش دل‌ها را می‌لرزاند.

ترنم مبینا · 2022/06/22

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.

حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[تاپیک درخواست تگ دلنوشته]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک درخواست جلد]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[تاپیک اعلام پایان دلنوشته]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]

آیناز · 2022/06/22

کوتاه می‌گویم که تمام سلول‌های وجودم تو را می‌خواهند. دریغا، که تو به گونه‌ای نواختی‌ که تا ابد در دلم باشی و در دلت نباشم. سایه گیتارت زمانی که روی زمین نقش بست، قلبم دوباره برای تو بهانه‌ی تپیدن پیدا کرد.

آیناز · 2022/06/24

صدای سازها من را دیوانه‌ی خود می‌کنند. اما صدای ساز قلب تو من را دیوانه نکرد، من لیلی شدم؛ برای تو که خودت از من فرسنگ‌ها دوری و قلبت هر لحظه ممکن است، برای دیگری بهانه بگیرد.

آیناز · 2022/06/30

سایه‌ام زمانی محدود روی زمین نقش می‌بندد و زمانی من را ترک می‌کند. نمی‌خواهم خودم را اذیت کنم؛ زمانی که حتی جسمم، روحم را ترک خواهد‌ کرد. نمی‌خواهم تنها باشم، ولی تنهایی در سرنوشت هر انسانی هست. ممکن است زودتر بیاید و یا ممکن است بعدها به سراغت بیاید. روزی تنها خواهی شد.

آیناز · 2022/07/01

نمی‌دانم که بی‌ساز وجودت باز هم می‌توانم، آهنگ محبت را بنوازم یا نه؟ فقط اگر توانستم، می‌دانم که آن روز دیگر تو برای من وجود نخواهی داشت. من از آهنگ محبت می‌ترسم، شاید محبت اسلحه‌ای برای مردن روح شادم باشد.

آیناز · 2022/07/04

کنارم گیتاریست که مدت‌ها، همدم دل تنهایم بود. دلم ساقط شد از بند وجودم، وقتی که به یاد موسیقی‌هایی افتادم که با آن فقط در تنهایی نواختم. زمانی که هیچ‌کسی قادر به درک احساست شکننده‌ام نبود.

آیناز · 2022/07/05

من میان این صدا‌ها تنها گمشده‌ام، من را پیدا کنید. قبل از سرمای زمستان پیدایم کنید تا یخ نزده‌ام و از گرمای تابستان آب نشده‌ام. من را پیدا کنید، تا دیر نشده و من را سخت در آغوش بگیرید، که بال‌هایم شکسته است. ساز محبوبم را از من گرفته‌اند و امیدی دیگر در دل این پرنده لانه ندارد.

آیناز · 2022/07/13

تمام سلول‌هایم تنهایی و بی‌کسی را فریاد می‌زنند و می‌خواهند خود را راحت کنند، با داد زدن و درد گرفتن. اما افسوس که من مدت‌هاست، که دیگر بی‌حس شده‌ام و این درد‌ها در وجودم هر چه فریاد و آواز سر بدهند فایده‌ای نداره.

آیناز · 2022/07/16

قسمت‌هایی از وجودم رنگ سیاهی را گرفته. اما من احساسم می‌گوید سیاهی تو همان سفیدی است، اما اسیر جو زمین شده است و با غم‌ها و درد‌ها سفید تو را آلوده‌ کرده‌اند. زمانی سایه‌ تو روی زمین نخواهد افتاد، تو دیگر آن زمان نقاب نخواهی داشت.

جستجو

خوش آمدید

دلنوشته {نسار و ارغنون} اثر •Aynaz_EG کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

آیناز

کاربر ویژه انجمن

ترنم مبینا

کاربر ویژه

آیناز

کاربر ویژه انجمن

آیناز

کاربر ویژه انجمن

آیناز

کاربر ویژه انجمن

آیناز

کاربر ویژه انجمن

آیناز

کاربر ویژه انجمن

آیناز

کاربر ویژه انجمن

آیناز

کاربر ویژه انجمن

آیناز

کاربر ویژه انجمن

یکم راجب ما بدون:

دوست تو

جدیدترین کاربران

آمار بَرخط