جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء انشا با موضوعات متنوع

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط Hera. با نام انشا با موضوعات متنوع ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 7,617 بازدید, 209 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع انشا با موضوعات متنوع
نویسنده موضوع Hera.
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Hera.
موضوع نویسنده

Hera.

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
4,122
18,196
مدال‌ها
3
موضوع : روز درخت کاری
همانطور که ما می‌دانیم روز ۱۵ اسفند روز درختکاری در ایران است. درختان یکی از مهمترین دلایل وجود حیات بر روی زمین هستند. زمین، محل زندگی ما انسانهاست و از این رو باید برای سالم نگه داشتن و حفظ آن تمام تلاشمان را بنماییم. درختان، این مخلوقات خداوند علاوه بر اینکه باعث آبادانی و زیبایی محیط زندگی انسان هستند با وجود خود اکسیژن را به طبیعت هدیه می‌دهند. هر جا گیاه یا درختی وجود دارد حتما آب و حیات نیز در آنجا پیدا می‌شود.
اهمیت روز درختکاری در این است که به همه ما یاد آوری کند که باید این سرمایه را برای نسل‌های بعد از خود نیز حفظ کنیم. ما در این روز به طبیعت رفته و نهالی می‌کاریم که این نهال با مراقبت و توجه یک باغبان به درختی تبدیل می‌شود. کاشت نهال توسط ما انسانها در هر جایی باعث قدرتمندتر شدن خاک در آن نقطه می‌شود.
درختان از فرسایش خاک و وارد شدن سیلاب به داخل شهرها جلوگیری می‌کنند. اگر همه ما هر سال نهالی به کاریم، نسل‌های بعدی در محیط زندگی خود جنگل‌های زیبایی خواهند داشت. مخصوصا در شهرهای بزرگ که آلودگی هوا بیشتر است درختکاری ضرورت بیشتری دارد.
زمانی را تصور کنید که دور تا دور محل زندگیمان به جای خیابانهای بی‌روح مملو از درختان زیبا و میوه باشد. به هر کجا که پا می‌گذاریم عطر و طراوت درختان ما را خوشحال و سر زنده سازد. در کنار ساختمان‌های بلند شهرمان درختان هوا را صاف نماید و ما به جای تنفس هوای آلوده، هوای خنک و تازه‌ای که از این درختان به وجود آمده را تنفس کنیم. این تصویر می‌تواند به حقیقت تبدیل شود اگر هر ساله ما در روز درختکاری نهالی در زمین بکاریم و با حفظ و مراقبت از آن، نهالمان تبدیل به درختی زیبا می‌شود.
روز درختکاری در بیشتر کشورهای دنیا رواج دارد اما ما با پی بردن به اهمیت درختکاری در زمین باید این کار پسندیده را وظیفه خود بدانیم و برای انجام آن از هر زمانی استفاده کنیم. اگر باغچه‌ای در خانه داریم نگذاریم خالی از درخت بماند. با کمک پدر و مادرمان می‌توانیم چندین نهال در آنها به کاریم و جلوه زیبایی به حیاط خانه‌مان بدهیم یا اگر در نزدیکی محل زندگیمان جایی برای کاشت نهال وجود دارد حتما این کار خوب را انجام دهیم تا هم خودمان از کار خوبی که انجام داده‌ایم لذت ببریم و هم آیندگان از فواید آن بهره‌مند شوند.
درختان برای ادامه زندگی ما در روی زمین ضروری هستند. کاشت درختان جدید و نهال یکی از این راه‌هاست که خشنودی خداوند را نیز به همراه دارد. وظیفه ما انسان‌هاست که از درختان و جنگل‌ ها مراقبت کنیم زیرا این جنگل‌ها سرمایه حیات زمین هستند. پس ما باید با حفظ و نگهداری از آنها و کاشت نهال‌های جدید از این سرمایه مراقبت کنیم.
 
موضوع نویسنده

Hera.

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
4,122
18,196
مدال‌ها
3
موضوع: ظلم و ستم
شاید همه ما کلمه ظلم را بسیار شنیده باشیم ولی تا به حال به صورت واقعی به معنی و مفهوم آن فکر نکرده باشیم. ظلم و ستم یعنی پایمال کردن حق و حقوق کسی و آسیب وارد کردن به آن شخص. یعنی چه ما با کسی دعوا کنیم و او را زخمی کنیم چه در صف نانوایی به زور جای کسی را بگیریم و نوبت را رعایت نکنیم مرتکب یک عمل شده‌ایم ،ظلم.
ظلم و ستم ریشه در خودخواهی انسان‌ها دارد. هر انسانی که برای منافع خود به کسی آسیب برساند هرچند این آسیب جانی، مالی و یا احساسی باشد به او ظلم کرده است. ما انسان‌ها گاهی دانسته و گاهی ندانسته به یکدیگر ظلم می‌کنیم. ظلم‌های کوچک‌تر مثل رعایت نکردن حق همسایه‌ها یا هدر دادن آب شاید با ظلم‌های بزرگ مثل جنگ‌ها و کشتار انسان‌های بی‌گناه و نابود کردن کشورها یکی نباشد، اما در عمل ظلم ظلم است. انسان‌های ظالم با پیروی از نفس خود و زیاده خواهی‌ها و خودخواهی‌ها سبب آسیب‌ها و ایجاد زخم‌های جسمی و روحی برای دیگران می‌شوند.
پیامبر اکرم حدیثی نقل می‌کنند که می‌فرماید “هرچه برای خودت می‌پسندی برای دیگران هم بپسند و هر چه برای خودت نمی‌پسندی برای دیگران هم نپسند. به نظر من عمل به همین یک جمله می‌تواند راهی باشد تا ما در حق کسی ظلم نکنیم. اینکه هر وقت میخواهیم کاری در حق کسی بکنیم از خودمان بپرسیم اگر کسی با من این کار را می‌کرد من خوشحال می‌شدم یا آن را کار درستی می‌دانستم؟ و با پاسخ به این سوال در ذهن خود ظلم بودن یا نبودن عمل خود را بسنجیم.
سکوت در مقابل ظلم آن را بیشتر می‌کند و ما باید یاد بگیریم در مقابل ظلم بایستیم و اگر در توانمان هست حق کسی که مورد ظلم قرار گرفته و مظلوم است را بگیریم. فرقی ندارد که خودمان مورد ستم کسی باشیم یا دیگری، اگر در مقابل ظلم ایستادگی کنیم و جلوی ظالم را بگیریم آن شخص ظالم می‌فهمد که همیشه نمی تواند با زورگویی چیزی به دست بیاورد.
سکوت نکردن در مقابل ظلم از ما یک انسان آزاده می‌سازد مانند شهدای جنگ که با ایستادن در مقابل دشمن با فدا کردن جان خود ظلم را بی پاسخ نگذاشتند و به ما آموختند که باید برای دفاع از مظلوم بجنگیم و اجازه ندهیم کسی حق ما را به زور و با قلدری تصاحب کند.
ظلم کردن نشانه قدرت نیست بلکه نشانه خودخواهی و زشت بودن رفتار یک نفر است. کسی که می‌خواهد ظالم باشد و به بقیه ظلم کند باید پا بر روی انسانیت خود بگذارد پس چنین فردی یک انسان نیست.
ما باید بدانیم که همیشه مظلوم نیستیم و گاهی ناخواسته در حق دیگران بدی می‌کنیم در این مواقع با کمی فکر کردن و صادق بودن با خود می‌توانیم از طرف مقابلمان عذرخواهی کرده و اگر در توانمان هست جبران کنیم. عذرخواهی در هنگام اشتباه به ما یاد می‌دهد که مراقب اعمال و رفتار خود باشیم و علاوه بر حق خود، به حقوق دیگران هم احترام بگذاریم تا خدایی نکرده مرتکب ظلم نشویم.
 
موضوع نویسنده

Hera.

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
4,122
18,196
مدال‌ها
3
موضوع : خورشید
مقدمه
امروز سرت را بلند کن و به آسمان نگاه کن. می‌بینی! همان گرمابخش بزرگ که اجازه نمی‌دهد کسی مستقیم به او نگاه کند. همان چیزی که به شهر ما نور می‌بخشد و صاحب روشنایی روز است. آری! منظورم همان خورشید است که سخاوتمندانه به همه می‌تابد.
بدنه
خورشید آسمان به همه گرمی می‌بخشد؛ فارغ از اینکه چه کسی خوب یا بد و یا چه کسی زشت یا زیباست. او گرما و نورانیت خود را به زمین و ساکنان آن هدیه می‌کند.
تصور کن یک روز نباشد، دنیای تاریک، جهان مرده و انسان‌های یخ‌زده و افسرده روی زمین چه می‌کنند؟ آری! نبود او از تصور خارج است. چرا که همیشه هست، همیشه گرمای خود را بی‌منت ارزانی می‌دارد.
شاید گاهی با ابرها بازی کند و پشت آنها پنهان شود تا زمین را قطرات باران نوازش کند، اما می‌دانیم که می‌آید؛ در پس پرده ابرهای تیره پنهان شده تا زمین سیراب شود، سپس رخ نشان دهد.
امروز قدم می‌زدم و اطرافم را نگاه می‌کردم؛ گلها، درختان، پرندگان، انسان‌ها، همه سهم خود را از خورشید دریافت می‌کنند بی آنکه به سهم دیگری دست‌درازی کنند.
گلهای زیبا و درخشان که نشانه عشق و امید هستند، با نور خورشید قد می‌کشند و خودنمایی می‌کنند. آفتابگردان را ببین که چگونه مسحور زیبایی خورشید است. هرکجا آفتاب برود، او هم به همان سمت خم می‌شود.
درختان را دیدی که برگ‌های خود را زیر نور خورشید با موسیقی باد به نمایش می‌گذارد؟ همان درختانی که با کمک آفتاب برای ما اکسیژن می‌سازند تا ما نفس بکشیم.
پرندگانی که روی شاخته درختان بازی می‌کنند، حمام آفتاب می‌گیرند و رنگ‌های جذاب پرهایشان را به رخ تماشاگر می‌کشند؛ و انسان‌هایی که همه انرژی خود را هر روز با سلامی به خورشید، دریافت می‌کنند. همه ما به وجود این نعمت خدادای وابسته‌ایم.
نتیجه‌گیری: عظمت خداوند در نعمت‌هایی که به انسان‌ها بخشیده، نمایان است. از حیاتی‌ترین نعمت‌هایی که خدا به ما هدیه داده است، خورشید است.
همه موجودات روی زمین سهمی از سخاوت خورشید دارند. از کوچکترین موجودات تا بزرگترین آنها. خورشید، امیدبخش، روشنی‌بخش و گرمابخش زمین است. از وجود اوست که درختان اکسیژن تولید می‌کنند برای تنفس ما، گل‌ها رنگ می‌گیرند، خاک گرم می‌شود و بستری برای رشد گیاه فراهم می‌کند.
همه اجزای این دنیا مانند یک زنجیر به هم متصل هستند. هرکس نقش خود را ایفا می‌کند و کار را به دست دیگری می‌سپارد. خورشید هم بخش مهمی از این زنجیره است.
 
موضوع نویسنده

Hera.

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
4,122
18,196
مدال‌ها
3
موضوع : کوهستان برفی
انشای من درباره کوهستان‌های برفی است. رفتن به کوهستان مخصوصا اگر برفی باشد برای ما بسیار زیبا و دیدنی خواهد بود اما ما بدون همراهی پدر و مادر یا یک بزرگتر از خود نباید به کوه برویم.
کوه نوردان وسایل زیادی برای بالا رفتن از کوه همراه خود می‌برند اما ما بیشتر برای تماشای منظره کوهستان برفی به کوه می‌رویم. برای همین وسایل تفریحی را با خود میبریم. ما باید خیلی مواظب خودمان باشیم زیرا برف‌ها لیز هستند و اگر مراقب نباشیم ممکن است به بدنمان آسیب وارد شود. یا با سُر خوردن روی برف‌ها به دیگران آسیب برسانیم.
برف بازی در دامنه کوه‌های برفی خیلی جالب است و همیشه باعث داشتن یک تفریح خوب می‌شود. ما در کوهستان باید لباس مناسب به تن داشته باشیم تا از سرماخوردن دور بمانیم. لباس‌هایی مانند کاپشن، کلاه، دستکش و چکمه مناسب، ما را از سرما حفظ می‌کند.
یکی از چیزهایی که تفریح در کوهستان برفی را لذت بخش‌تر میکند نوشیدن چای داغ یا خوردن غذاهای گرم مانند آش رشته یا املت در این جور جاها است. یکی دیگر از تفریحات خانوادگی در کوهستان استفاده از تله کابین و تماشای منظره کوهستان از بالای آن است.
با اینکه به نظر میرسد برف همه چیز را می‌پوشاند اما ما باید بدانیم که تمیز نگه داشتن طبیعت کوهستانی خیلی مهم است. ما نباید زباله‌هایمان را در کوه رها کنیم. همچنین از ایجاد صداهای بسیار بلند در کوهستان برفی باید به شدت خودداری کرد زیرا ممکن است یک صدای بلند مانند بوق ماشین یا جیغ دست جمعی موجب ریزش بهمن از کوه شود که بسیار وحشتناک و خطرناک است.
وقتی برف روی کوه‌ها مینشیند و آنها را سفیدپوش می‌کند وقت مناسبی برای ورزش‌های زمستانی مانند اسکی است. البته کوهنوردان حرفه‌ای هم در این زمان برای رسیدن به قله کوه تلاش می‌کنند و با فتح قله‌های پوشیده از برف برای خود افتخار کسب می‌کنند. بلندترین قله ایران که گاهی حتی در تابستان هم برف روی آن نشسته قله دماوند است که در رشته کوه البرز در قسمت شمالی ایران واقع شده است.
یک تفریح کوتاه در کوهستان‌های برفی به همراه خانواده می‌تواند تمام خستگی را از ما دور و ما را برای داشتن یک هفته خوب و پر نشاط آماده کند.
 
موضوع نویسنده

Hera.

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
4,122
18,196
مدال‌ها
3
موضوع : از زبان هندوانه یلدا
سلام. از اونجایی که من طرح معمارو خیلی دوست دارم، خودمو اینجوری معرفی می‌کنم: من میوه نسبتاً بزرگی هستم، با یک حجم گِرد سبز روشن همراه با خط‌های سبز تیره. داخل من قرمز رنگه و پر از تخمه‌های سیاه رنگم. حتماً تا حالا منو شناختین. بله! من یک هندوانه شیرین و آبدار هستم.
شاید کمتر کسی پیدا بشه که از نوش جان کردن من لذت نبرده باشه؛ البته قبول دارم که گاهی خیلی‌ام شیرین نیستم. اما به هرحال حتی دیدن من هم از دور، خیلیارو به وسوسه می‌اندازه.
بزار یک نکته‌ای رو مشخص کنم. حتماً تا حالا دیدی زمانی که چاقورو وسط هندوانه فرو می‌کنی، چه صدایی میده. خِـــــــش! لابد با خودت گفتی، به به چه هندوانه شیرینی، از صدای برش خوردنش معلومه! اما باید بهت بگم، دوست عزیز اون صدای جیغ منه وقتی چاقو رو داخل پوستم فرو می‌کنی. اما خوب خیلی نگران نباشین. چون فقط اولش یه کم درد داره، اما بعدش خودمم همراهیتون می‌کنم.
میدونی لذت خوردن هندوانه چجوری بیشتر میشه؟ وقتی که یک قاچ بزرگ شتری بِبُری و اونو با همه وجودت گاز بزنی، به طوریکه از گوش سمت راست تا گوش سمت چپ، رد هندوانه روی صورتت بمونه و آب قرمز اون از انگشتات بچکه. این معنی واقعی هندوانه خوردنه! بله، هندوانه باید با تمام وجود خورده بشه.
چیزی که منو خوشحال می‌کنه اینه که همیشه حرمت منو نگه می‌دارین. فقط روزهای گرم تابستون نیست که نگاه خریدارانه به من می‌کنید و اکثر روزها برای رفع عطش چند تکه‌ای از من رو نوش جان می‌کنید. بلکه در اولین شب سرد زمستون هم وسط سفره‌های یلداتون آقایی می‌کنم! انصافاً چه میوه‌ای انقدر ابهت داره که من دارم؟
البته ناگفته نمونه که یلدا بدون هندوانه مثل زنبور بی‌عسله! یعنی هستش ولی فایده‌ای نداره. شاید هندوانه‌های یلدا یه کم بی‌مزه و گرون باشن، اما وجودش سر سفره یلدا به معنی اینه که تمام زمستون سلامت هستین و بیماری با شما کاری نداره. پس نوش جان کردن یک هندوانه خوشمزه تنها به خاطر طعم خوبش نیست، کلی‌ام خاصیت و ویتامین داره.
خلاصه بهتون بگم که میوه‌ای مثل هندوانه رو دست کم نگیرین، کم پیش میاد که میوه‌ای هم مثل خیار سبز باشه و هم مثل سیب ، قرمز، و هم تخمه‌هایی داشته باشه که ازش به عنوان آجیل استفاده بشه. پس وقتی یه میوه همه این فواید رو داره، بدونید چیز خوبیه، و عطر و طعم خوب و یک جا با هم داره. من هم سعی می‌کنم موقع برش خوردن کمتر جیغ بزنم!
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Hera.

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
4,122
18,196
مدال‌ها
3
موضوع : از بین کارنامه
من یک تکه کاغذ هستم که معمولاً دانش‌آموزان با استرس زیادی برای گرفتن من به مدرسه می‌روند. من یک کارنامه هستم. کاغذی که نتایج یک سال تحصیلی، زحمات دانش‌آموزان را نشان می‌دهد. انواع مختلفی دارم، نوع مستمر من استرس کمتری دارد، چون بین سال تحصیلی نوشته می‌شود و به دانش‌آموزان وضعیت تحصیلی آنها را یادآوری می‌کند. ولی نوع پایان سال تحصیلی، همان چیزی است که اکثراً از آن فرار می‌کنند.
البته اگر دقیق‌تر بگویم، در زمان‌های قدیم که کارنامه‌ها با نمره مشخص می‌شد، همه‌چیز واضح‌تر بود. من به راحتی می‌گفتم که کدام دانش‌آموز بچه درسخوانی است و کدام یک کمی بازیگوش است. اما چند سالی است که کارنامه‌ها توصیفی شده و من با خواندن آنها کمی گیج می‌شوم.
دانش‌آموزان نیز دیگر آن استرس سابق را برای دریافت کارنامه ندارند. در نهایت شاید در کارنامه افرادی که درس نمی‌خوانند بنویسند نیاز به تلاش بیشتر. تمام ابهت یک کارنامه به نمره‌های داخل آن بود. به اینکه با غرور بشوم نمره ۲۰ کسی، یا با ابهت به کسی یادآور کنم که امسال تجدید شده و باید تابستان خود را به جبران کم‌کاری سال تحصیلی، درس بخواند.
ولی حالا چه؟ من از این می‌ترسم که تا چندی دیگر یک ستون به کارنامه‌ها اضافه کنند و بنویسند نیاز به ناز بیشتر. تا معلم برای اینکه دانش‌آموز تصمیم به درس خواندن بگیرد و دست از بازی‌های مجازی بکشد، ناز او را بیشتر بکشد، تا شاید هدفش را کمی به سمت درس خواندن مایل کند.
الان حس یک کارنامه پیر و سالخورده را دارم که در ایام جوانی پادشاهی می‌کرد ولی اکنون که پیر شده دیگر برای کسی چندان اهمیتی ندارد.
اگر بخواهم از خاطرات جوانی برای شما بگویم، روزهای خوبی داشتم. زمانی که بچه‌ها با ذوق و شوق نمره‌های بیست خود را به مادر و پدرشان نشان می‌دادند و آنها به کودکشان هدیه می‌دادند، دوران طلایی من بود. شاید باور نکنید که بعضی خانواده‌ها مرا قاب می‌کردند و با غرور به اقوامشان نشان می‌دادند.
البته روزهای ناخوشی هم داشتم. زمانی که دانش‌آموزی نمره تجدید می‌گرفت و با عصبانیت مرا به گوشه‌ای پرتاب می‌کرد. مادر و پدر که کارنامه را پیدا می‌کردند تازه اول ماجرای من بود. بعد از یک دعوای حسابی و وارد کردن چند ضربه محکم به من، تهدید دانش‌آموزان شروع می‌شد. آخر من چه گناهی دارم که بین این دعواها همیشه آسیب می‌بینم!
بگذریم، این‌ها خاطرات جوانی من بود، زمانی که اهمیت و ارزش داشتم. الان که دیگر اکثر مدارس کارنامه‌های سیستمی تحویل دانش‌آموزان می‌دهند و کاغذ کارنامه‌ای وجود ندارد. اگر هم کاغذی باشد، خوب و بد و عالی در نهایت نیاز به تلاش بیشتر که باز هم برای من نان و آب نمی‌شود.
من آمدم تا هشداری به دفترها و مدادها بدهم که با این روند پیشرفت سیستم آموزشی، احتمالاً تا چند وقت دیگر آنها هم مثل من کنار گذاشته می‌شوند و همه‌چیز دیجیتالی خواهد شد. خواستم بگویم که تا می‌توانید از دوران طلایی خود لذت ببرید، از ما که گذشت…
 
موضوع نویسنده

Hera.

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
4,122
18,196
مدال‌ها
3
موضوع: اگر قبل ها ال داشتند
در خیابان قدم می‌زدم و گاهی به آسمان نگاه می‌کردم. من پرواز پرنده‌ها و صدای آواز آنها را خیلی دوست دارم. زمانی که به آسمان نگاه می‌کنم و دسته‌های پرندگان را می‌بینم که چقدر هماهنگ با هم از یک سو به سوی دیگر پرواز می‌کنند، حس خوبی به من دست می‌دهد. انگار دوست داشتم که من هم دو بال داشتم تا کنار آنها به پرواز درمی‌آمدم.
گاهی افکار عجیبی به سراغم می‌آید. مثلاً فکر کنید. اگر واقعاً انسان‌ها می‌توانستند پرواز کند، چه می‌شد؟ حتماً آسمان هم مانند زمین ترافیک می‌شد. یا افکاری بزرگ‌تر، مثلاً اگر فیل‌ها بال داشتند چه می‌شد؟ حتی تصور این موضوع هم خنده‌دار است
تصور کنید که فیل‌ها در آسمان پرواز می‌کردند. آن وقت هر بار که صدای آنها درمی‌آمد، تا وسعت ۱۰ کیلومتری همه وحشت‌زده می‌شدند. یا مثلاً تصور کنید که به جای سیب، یک فیل روی سر نیوتون می‌افتاد. آن وقت مسلماً دیگر از قوانین نیوتون خبری نبود، چون او حتماً زیر فیل له می‌شد.
اگر فیل‌ها بال داشتند حتماً شکارچیانی نیز به دنبال شکار آنها بودند. با این تفاوت که هربار یک فیل مورد اصابت گلوله شکارچیان قرار می‌گرفت، یک زمین‌لرزه در زمین به وقوع می‌پیوست. چون فیلی به آن عظمت ناگهان به زمین سقوط می‌کرد.
اما شاید پرواز فیل‌ها نکات جالب و مثبتی هم داشته باشد. مثلاً وقتی هوا خیلی آلوده است یا باران نمی‌بارد، فیل‌ها را به نحوی تربیت می‌کردند که خرطوم خود را پر از آب کنند و از آسمان به پایین بپاشند، آن وقت انگار که باران می‌بارد، آلودگی‌ها پاک می‌شدند.
راستی اگر فیل‌ها پرواز می‌کردند، کجا فرود می‌آمدند؟ مانند پرندگان روی شاخ و برگ درختان یا مانند حشرات روی گل‌ها و برگ‌ها. تصور کنید که روی شاخه درختان فیل فرود بیاید، آن وقت دیگر درختان حتی یک شاخه سالم هم نداشتند و احتمالاً ما هم فیل سالمی نداشتیم. چون در اثر سقوط دست و پای آنها می‌شکست. شاید هم هرکس در پشت‌بام خانه‌اش یک فرودگاه فیل داشت تا آنها به راحتی در آنجا فرود بیایند.
من یقین دارم اگر فیل‌ها بال داشتند،‌ انسان‌ها از این موجود خداوند به عنوان وسیله‌ای برای حمل‌و نقل استفاده می‌کردند. مثلاً یک مسیر تندرو برای فیل‌ها قرار می‌دادند تا مسافران را از مبدأ به مقصدشان برساند. حتماً هزینه استفاده از آن هم بسیار بالا بود. چون هرچه نباشد پرواز با فیل یک کار خارق‌العاده و شگفت‌انگیز است.
تصور کنید که فیل‌ها هم مانند پرندگان فصل کوچ داشتند. آن‌وقت آسمان چه منظره دیدنی می‌شد. دسته‌های بزرگ فیل‌ها از یک سمت آسمان به سمت دیگر می‌رفتند و آسمان از حضور بی‌شمار آنها دیده نمی‌شد. در یک فصل به یک شهر می‌رفتند و در فصل دیگر به شهری دیگر کوچ می‌کردند.
زندگی در شهری که فیل‌های آن پرواز کنند باید جالب باشد. احتمالاً هرروز با اتفاقات جدیدی مواجه خواهیم شد. اما به یاد داشته باشید که اگر روزی به این شهر سفر کردید، حتماً کلاه ایمنی همراه خود ببرید! چرا که هرلحظه خطر سقوط یک فیل وجود دارد…
 
موضوع نویسنده

Hera.

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
4,122
18,196
مدال‌ها
3
موضوع : زیبایی و زشتی
چشم‌ها را خیره می‌کند. ذهن‌ها را محسور می‌کند. حتما می‌پرسید در مورد چه چیزی صحبت می‌کنی؟! زیبایی را می‌گویم. در ظاهر یک کلمه است، اما تعابیرش بسیار گسترده است.
گاهی یک لباس، یک ماشین، یک خانه، یک کفش، یک جواهر و … در ذهن زنده‌اش می‌کند. گاهی در طبیعت به چشم می‌خورد، یک گل یک درخت، یک حیوان، یک پرنده، یک دریا یک بیابان، یک آسمان یک ابر و … .
مثلا گاهی اصلا در ظاهر نمی‌گنجد مثل ذات والای یک انسان.
احتمالا شما هم بارها تجربه کرده‌اید که شاید در دید ظاهری جذب کسی نشوید ولی بعد از کمی شناخت متوجه می‌شوید با چه گوهر نابی آشنا شده‌اید، سرچشمه‌ای از محبت و رفعت که از درون یک فرد می‌جوشد. در اصطلاح عامیانه می‌‌گویید چقدر آدم خوبی است. همین مصداق در طبیعت هم صادق است شاید بعضی از گیاهان و گلها هم ظاهر زیبایی نداشته باشند اما وقتی با خواص آنها آشنا می‌شوید متوجه خواهید شد چقدر دلنشین و مفید هستند.
ممکن است پنهان باشد در بطن یک متن اصلی. مانند مرواریدی پنهان در دل صدف، مثل تابش خورشید.
به راستی زیبایی کجاست؟!
در زیر بال و پر گرفتن کودکی یتیم، حمایت از بانوی سرپرست خانوار، سرکشی و کمک به سالمندان ، کمک به حیوانی رنجور و گرسنه به نظرم زیباترین معناهایی هستند که برای زیبایی تعبیر می‌شوند.
در مقابل زیبایی چیست؟! قطعا می‌گویید زشتی و پلیدی.
گاهی در ظاهری زیبا و دلفریب، زشتی عظیمی نهفته است. مثلا انسانی با سیمای بسیار زیبا و درونی تاریک و قلبی پر از سیاهی و کینه و حرص و طمع و حسد و نفرت، غرق در خودخواهی با چشمانی در ظاهر زیبا ولی با نگاهی به تیزی شمشیر که می‌تواند عمق روح و جان یک انسان را تا اعماق قلبش بشکافد.
گیاهی زیبا، ولی پر از خار و یا یک قارچ سمی و یا یک ماهی کوچک و دلربا که در بطنش زهری کشنده دارد.
بارشی که تبدیل به سیلی عظیم می‌شود و انسان و حیوان و گیاه را در هم می‌پیچد و در کام مرگ می‌کشاند. دریایی زیبا، که سونامی عظیمی را رقم می‌زند و فاجعه می‌آفریند.
انسان سیاه دلی که بی‌تفاوت از کنار کودکی یتیم می‌گذرد و دست کودکش را می‌کشد که حتی با او همکلام نشود. انسانهای بی‌شرمی که آبروی یک بانوی محترم و نیازمند به کمک، را به خطر می‌اندازند و شخصیتش را لگد کوب می‌کنند. پدر و مادری که با داشتن چندین فرزند به آسایشگاه سالمندان سپرده و رها می‌شوند. پزشکی که به خاطر منافع مادی، جان انسانها را دست مایه مقاصد کثیف خود می‌کند.
و جهان این است با دو قطب که مقابل هم هستند، زشت و زیبا!.
 
موضوع نویسنده

Hera.

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
4,122
18,196
مدال‌ها
3
موضوع : اگه میتوانستم پرواز کنم
پرواز رؤیای دیرینه بشریت بوده، چیزی که سالها برای آن تلاش شد تا بالاخره دست‌یافتنی گردید. اما همیشه پرواز با یک وسیله انجام می‌شود. تصور کن روزی را که انسانها خود بتوانند پرواز کنند.
اگر میتوانستم پرواز کنم، اوج می‌گرفتم به بلندای آسمان ، سوار بر ابرها می‌شدم، می‌تاختم و سفر می‌کردم، به همه شهرهای دوردست، همه نقاط بکر و دست نخورده. کلبه‌ای می‌ساختم در یک جزیره، به دور از همه با خود خلوت می‌کردم.
روزها با صدای گنجشک‌ها از خواب بیدار می‌شدم و با بلبل هم‌سخن می‌گشتم، به دل جنگل‌های انبوه می‌رفتم، هیزم جمع می‌کردم و کلبه رؤیاهایم را گرم می‌کردم. شب‌ها به آسمان بی‌کران خیره می‌شدم و ستاره‌چینی می‌کردم.
پرواز من مرز ندارد، گاهی به دل کوهستان می‌زدم و بر فراز قله‌ها می‌نشستم تا سکوت کوه‌ها آرامش دلم شوند و گاهی بر فراز اقیانوس پهناور می‌رفتم و می‌رفتم تا به انتهای آن برسم و با این آبی بی‌کران سخن بگویم.
همسفر پرندگان مهاجر می‌شدم و با آنها کوچ می‌کردم؛ دوستان جدیدی پیدا می‌کردم از فاخته‌ها و زاغ‌ها. با آن‌ها هم‌صحبت می‌شدم تا بدانم زندگی آنها چگونه است.
همراه با باد سفر می‌کردم لابه‌لای شاخه‌های درختان و برگ‌های آنان را به رقص درمی‌آوردم. تصور کن، صدای چک‌چک باران، خش‌خش برگ‌های پاییزی و هوهوی باد که زیباترین موسیقی طبیعت را می‌نوازند و تو سبک‌بال پرواز می‌کنی با شاخه‌ها دست می‌دهی، احوال ابرها را می‌پرسی و برای پرندگان آرزوی سلامتی می‌کنی و می‌روی تا بی‌نهایت.
اگر می‌توانستم پرواز کنم تمام کودکانی که آرزوی پرواز داشتند را با خود همراه می‌کردم، می‌خندیدیم و می‌رفتیم تا تمام نقاط زیبای آسمان‌ها را تماشا کنیم.
پرواز کردن حس سبکی می‌خواهد تا انقدر بالا بروی که دیگر هیچ‌چیز روی زمین پیدا نباشد. غرق شوی در عمق آسمان و تنها دوستانت، ماه و ستارگان باشند. هرروز بال‌هایت را تمیز کنی و به شوق بازی با پرندگان و سوار شدن بر ابرها از خواب بیدار شوی.
من اگر می‌توانستم پرواز کنم، پرواز کردن را به همه یاد می‌دادم، تا همه از این حس رها شدن از زمین لذت ببرند. به آسمان‌ها برویم به زمین برگردیم بر فراز کوه‌ها برویم از انبوه درختان جنگل عبور کنیم تا به دریا برسیم، جزیره‌ها را پشت سر بگذاریم، از دورترین شهرها دیدن کنیم، به غارها پناه ببریم، برویم و برویم تا به انتهای این سرزمین برسیم، دستی تکان دهیم به آدم‌ها که ما اینجاییم، بالاتر از همه. فریاد بزنیم تا باد صدایمان را بدزدد و به گوش کوه‌ها برساند تا انعکاس صدایمان را بارها و بارها بشنویم.
یعنی می‌شود روزی بتوانم پرواز کنم؟
 
موضوع نویسنده

Hera.

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
4,122
18,196
مدال‌ها
3
موضوع : زندگی بدون برق
شبها، لبریز از سکوت و آرامش هستند. آسمان شبها بسیار زیباست، مانند مخملی مشکی که ستارگان در آن مانند الماسهایی درخشان خودنمایی می‌کنند. اما سیاهی شب از دیرباز تا کنون موجب شد بشر به فکر ابداعات و اختراعاتی بیفتد تا بتواند به شبهای تاریک خود روشنی ببخشد. تا قبل از کشف آتش، عملا روشنی هم وجود نداشت.
بعد از کشف آتش، مشعلها و بعدا با ابداع شمع و بعد از آن چراغهای نفتی روشنی بخش شب‌ها شدند تا بالاخره کشف ادیسون انقلابی عظیم ایجاد کرد و رنگ دیگری به شبها بخشید.
با زدن یک کلید در یک چشم بر هم زدن همه جا روشن و خیره کننده می‌شود. انقدر به وجود برق عادت کردیم که اگر لحظه‌ای نباشد تمام زندگیمان مختل خواهد شد.
تلویزیون‌ها، یخچال‌ها و سایر لوازمی که برای رفاه بیشتر در منازلمان استفاده می‌شوند، همگی نیازمند وجود برق هستند. حتی نسل جدید راه ارتباطی ما یعنی استفاده از اینترنت از طریق وای فای ملزم وجود برق است. نه تنها راه ارتباط بلکه استفاده از مرورگرهایی که ما را به جهان مرتبط می‌سازد، نیازمند به برق است. تا برق نباشد گوشی، تبلت، لپ تاپی و… هم برای ارتباط نیست.
کلیه تجهیزات پزشکی که ناجی جان انسانها هستند، نیازمند برق هستند، تا جایی که بدون برق در لحظه‌ای اندک جان انسانها از دست می‌رود. حتی در دنیای پر هیاهوی امروز، روشنی کوچه و خیابان در شب نوعی امنیت به شمار می‌آیند.
چراغهای راهنمایی و رانندگی با نبود برق مختل می‌شوند، تصورش هم وحشتناک است که چه فجایعی در نبود برق به وجود می‌آورند. دستگاه‌هایی که در کارخانجات با یک کلید شروع به تولیدی انبوه می‌کنند.
دوربین‌های مدار بسته که در ساختمانها و مکانهای مختلف هستند و می‌توانند مشکل گشای خیلی از آسیبها باشند به برق نیاز دارند. شاید هدف ادیسون فقط لامپی روشنایی بخش بود، اما نمی‌دانست این اختراعش انقلابی عظیم در زندگی بشر ایجاد می‌کند.
امروزه حتی بسیاری از صحنه‌های زیبا و تفریحی توسط برق ایجاد می‌شوند. بازی با نورهای رنگارنگ و خلق تصاویری خیره کننده.
خلاصه اینکه برق شده بخشی از زندگیمان و حذفش غیر ممکن. دنیای بدون برق یعنی دنیایی بدون دیجیتال و برگشت به قرنها پیش. دنیایی که بدون برق، امکانات و تجملاتش را از دست می‌دهد و تبدیل به جهانی ساده و حتی حوصله سر بر و حتی وحشتناک می‌شود.
 
بالا پایین