جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {من و بازهم من} از •PardisHP کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط PardisHP با نام {من و بازهم من} از •PardisHP کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 785 بازدید, 10 پاسخ و 12 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {من و بازهم من} از •PardisHP کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع PardisHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLNZ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
_ (5).png

عنوان دلنوشته: «من و بازهم من»

نویسنده: PardisHP
ژانر: تراژدی، اجتماعی

ناظر: @Atefeh.
*مقدمه*
دنیای بی‌روح، آسمان بی‌رنگ
اشک‌های پنهان نیمه شب
خنده‌هایی از جنس دروغ
و من، و بازهم من... .


(برای مسابقه تصویر نویسی)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Mahi.otred

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
5,475
6,423
مدال‌ها
12
Negar_۲۰۲۲۰۸۲۸_۱۲۲۴۵۷ (1).png


عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[ قوانین تایپ دلنوشته کاربران]
پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[ تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]
بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[ درخواست تگ دلنوشته]
پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[درخواست جلد]
و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[تاپیک اعلام پایان دلنوشته ]
دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]
با آرزوی موفقیت برای شما،
♡تیم مدیریت تالار ادبیات♡
 
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
سالنی که زمانی پر از صدا بوده، حال مانند قبرستانی که مرده‌هایش هیچکس را ندارند در سکوت غرق شده.
ویلون‌ها در اتاق زیر شیروانی خاک می‌خورند و هراز گاهی باد آواز غمگینشان را در خانه می‌پیچاند و مرگ انگار پشت درهای بسته انتظارم را می‌کشد.
 
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
سی*گار می‌کشم و به انعکاسم در آینده کاری بزرگی که بسیار قدیمی ست می‌نگرم.
امروز هم با غروب تمام می‌شود، بازهم سی*گارها را لگد می‌کنم و باز من می‌مانم و من. تک و تنها در سکوت آینه‌ها... .
 
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
قدیم زمانی که مادرم داستانی برایم می‌خواند، می‌خواستم آن قهرمان چابک باشم که خوب است و خوبی می‌آورد. اما حالا، آن جنایتکار خسته شدم که یا باید بمیرد یا باید بکُشد به هرحال من که دیر یا زود خواهم مُرد... .
 
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
کنار کتاب‌خانه می‌ایستم، دستی برروی کتاب‌ها می‌کشم و دستم سیاه از گرد و خاک می‌شود. لبخندی می‌زنم کتاب با جلد سبز رنگ را بر می‌دارم. یکی از داستان‌هایش را بسیار دوست دارم باز می‌کنم که بخوانم اما می‌رسم به لانه موریانه‌هایی که کتاب را شکافتند. فراموش کردم به سراغش بیایم و دیر شد؛ مثل خودم که ان‌قدر درگیر بود که مرگ آرام خودش را نفهمید... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
بچه بودم، با توپ کوچکی که پدر برایم خریده بود بازی می‌کردم. اشتباه کردم و شیشه همسایه را شکستم و بعدش با ترس توپ را به دست گرفتم و دویدم، به در خانه که رسیدم دیدم دست‌هایم غرق خون است! شیشه‌ها توپ را سوراخ کرده و درونش فرو رفته بودند و خون بود که از دستانم می‌چکید. ترسیدم حتی بیشتر از ترسی که از زن همسایه داشتم! گریه کردم که نکند بمیرم! و اما امروز درحالی که به شیشه‌ شکسته‌های آینه کاری می‌نگرم، می‌خواهم سال‌ها پیش مرده باشم... .
 
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
در این دنیا تنها من ماندم، باورش سخت است حتی برای خودم؛ که من چگونه این‌گونه شدم؟
چگونه آتش شعله کشید، خاطرات گذشته و خوشنودی‌هایم را خاکستر کرد. امروز در سرمای استخوان سوز این عمارت همیشه سرد، بازهم! من و بازهم من... .
 
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
من و بازهم من... ؛
لیوان چینی مادر بزرگم دستم است، رو به
پنجره و منظره خالی از رنگ پشتش و غروب خورشیدی که بی‌رمق مانند من بی‌نور و بی‌روح شده است، ایستادم... .
یادش بخیر، مادربزرگ!
چقدر امیدوار بود که روزهای خوب می‌آیند و سرتاسر این عمارت در می‌شود از نور.
اما حالا نیست و نمی‌بیند خورشید هم دیگر امیدش را از دست داده چه برسد به من... .
 
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
پرده‌ها باز است و پنجره‌ها بسته.
خانه تاریک است و دل من تاریک‌تر،
امروز جمعه است و غروب‌اش تأثیری در حال من نمی‌کند.
آن‌قدر حالم بد است که خود را هم نمی‌شناسم،
آمدم آمدنم بهر چه بود؟!
ماندم در این خانه تاریک که چه شود برگردند؟!
تمام شد، تمام شد تمام آن روزهای خوش حال من ماندم و من... .

 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین