مجموعه اشعار شهریار کیانی
- نویسنده موضوع mobina01
- تاریخ شروع
اطلاعات موضوع
موضوع نویسنده
- Mar
- 10,700
- 27,711
- مدال‌ها
- 9
رآی من دیوانه لبخند قشنگ توست
بر آینه ها تنها آرائ مرا بنداز
شورای نگهبان است این قلب پر آشوبم
قانون اساسی هم از عشق تو شد آغاز
در مجلس بزم توصحبت فقط ازلطف است
ای منتخب خوبان ،بر ما نظری کن باز!
از طرح تو من هر شب ،در خواب بتی سازم
آخر به کجایی تو ،افشا بنما این راز
دانم که خطا کردم باید شوم استیضاح
جرم تو کم از من نیست با اینهمه قهر و ناز
یک تبصره ای چیزی از لطف به ما رو کن
مهر تو مرا کافیست ای بال و پر پرواز
تصویب تو میخواهم برگرد به آغوشم
از صحن لبانت کاش این حرف شود ابراز
با تو همه جا امن و باتو همه چیز آرام
ایکاش شوم پیروز در صید تو چون شهباز...
بر آینه ها تنها آرائ مرا بنداز
شورای نگهبان است این قلب پر آشوبم
قانون اساسی هم از عشق تو شد آغاز
در مجلس بزم توصحبت فقط ازلطف است
ای منتخب خوبان ،بر ما نظری کن باز!
از طرح تو من هر شب ،در خواب بتی سازم
آخر به کجایی تو ،افشا بنما این راز
دانم که خطا کردم باید شوم استیضاح
جرم تو کم از من نیست با اینهمه قهر و ناز
یک تبصره ای چیزی از لطف به ما رو کن
مهر تو مرا کافیست ای بال و پر پرواز
تصویب تو میخواهم برگرد به آغوشم
از صحن لبانت کاش این حرف شود ابراز
با تو همه جا امن و باتو همه چیز آرام
ایکاش شوم پیروز در صید تو چون شهباز...
موضوع نویسنده
- Mar
- 10,700
- 27,711
- مدال‌ها
- 9
در دشت غزل گرگ فراوان شده ای داد....!
هر میش که دیدم شده خود یک تنه صیاد...
هر ک.س که چنین جان مرا شعر فشان کرد
در چشم فلک ماه شود خانه اش آباد.....
《روح پدرم شاد که می گفت به استاد..》
گرم است دل این پسر از مهر چو مرداد..
همزاد غزل هستم و هم طایفه ی عشق
با عشق قبولیم همه از پرسش خرداد....
فارغ ز قوانین سخن از تو نوشتم...
از تو که سراسر شده ای فارغ از ایراد...
نقد از تو سزا نیست تو که معنی محضی..
ای شعر شبم !! نیست تو را ترس ز نقاد...
تلخی نکن ای عشق کمی دست نگهدار..
تا کاش که شیرین بشود قصه ی فرهاد..
هر میش که دیدم شده خود یک تنه صیاد...
هر ک.س که چنین جان مرا شعر فشان کرد
در چشم فلک ماه شود خانه اش آباد.....
《روح پدرم شاد که می گفت به استاد..》
گرم است دل این پسر از مهر چو مرداد..
همزاد غزل هستم و هم طایفه ی عشق
با عشق قبولیم همه از پرسش خرداد....
فارغ ز قوانین سخن از تو نوشتم...
از تو که سراسر شده ای فارغ از ایراد...
نقد از تو سزا نیست تو که معنی محضی..
ای شعر شبم !! نیست تو را ترس ز نقاد...
تلخی نکن ای عشق کمی دست نگهدار..
تا کاش که شیرین بشود قصه ی فرهاد..
موضوع نویسنده
- Mar
- 10,700
- 27,711
- مدال‌ها
- 9
شب موهای بلند دختری ست که با من روزگاری نه چندان دور جور بود..
یاد قهوه ی خلوص بالای چشمانش یک دسته سرباز زبان نفهم است که اجازه عبور خواب به مرز دیدگانم را نمی دهند..
لحن صحبت کردنش دارد از خاطره وامانده ام میرود...
و من این روزها تنها کاری که ازم برمی آید نظم دادن به یک عالمه واژه ی بی گناه است که از پادگان قلبم به خط مقدم ذهن پر آشوب و جنگ زده ام گسیل میشوند..
کاش آن دختر شب موی چشم برزیلی
آنهمه عاشق شعر نبود
یاد قهوه ی خلوص بالای چشمانش یک دسته سرباز زبان نفهم است که اجازه عبور خواب به مرز دیدگانم را نمی دهند..
لحن صحبت کردنش دارد از خاطره وامانده ام میرود...
و من این روزها تنها کاری که ازم برمی آید نظم دادن به یک عالمه واژه ی بی گناه است که از پادگان قلبم به خط مقدم ذهن پر آشوب و جنگ زده ام گسیل میشوند..
کاش آن دختر شب موی چشم برزیلی
آنهمه عاشق شعر نبود
موضوع نویسنده
- Mar
- 10,700
- 27,711
- مدال‌ها
- 9
سلام ای غنچه ی نرگس بیا تعبیر فالم شو...
بیا در سردی جانم بپیچ و عطر شالم شو...
غزل چشم و غزل گیسو; ببین حال خرابم را... ....
بیا یک سر به دیدارم ،خور و خواب و خیالم شو...
کویری دور و خاموشم ورای آب و آبادی..
صنوبر چشم زیبا رو!! بیا جویای حالم شو...
در این تاریکی دنیا چنان افتاده ام بی ماه
به دشمن دوست میگویم بیا رویای. کالم شو...
وبال گردنت، گیرت ،اسیرت، بند زنجیرت...
تو را من این چنین هستم تو هم آغوش و بالم شو..
بیا در سردی جانم بپیچ و عطر شالم شو...
غزل چشم و غزل گیسو; ببین حال خرابم را... ....
بیا یک سر به دیدارم ،خور و خواب و خیالم شو...
کویری دور و خاموشم ورای آب و آبادی..
صنوبر چشم زیبا رو!! بیا جویای حالم شو...
در این تاریکی دنیا چنان افتاده ام بی ماه
به دشمن دوست میگویم بیا رویای. کالم شو...
وبال گردنت، گیرت ،اسیرت، بند زنجیرت...
تو را من این چنین هستم تو هم آغوش و بالم شو..
موضوع نویسنده
- Mar
- 10,700
- 27,711
- مدال‌ها
- 9
چشمان غزل ساز تو را برده ام از یاد
از دست رقیب و دل بی دین تو فریاد
در کنج پر از دنج دلم هست خیالت. .
جا خوش بنشین سوسه نیا خانه ات آباد
در بند ستمکار تو ای عشق اسیرم
یا دانه بده یا بکشم یا کنم آزاد.....
در کفه ی میزان زمین نیست تعادل
یاران همه دلتنگ و رقیبان همه دلشاد
از چشم تو افتاده ام و نیست خیالم..
بیچاره دلم در طلبت از نفس افتاد...
من طبع روان را همه مدیون تو هستم..
بگذر ز من و این غزل اول خرداد...
از دست رقیب و دل بی دین تو فریاد
در کنج پر از دنج دلم هست خیالت. .
جا خوش بنشین سوسه نیا خانه ات آباد
در بند ستمکار تو ای عشق اسیرم
یا دانه بده یا بکشم یا کنم آزاد.....
در کفه ی میزان زمین نیست تعادل
یاران همه دلتنگ و رقیبان همه دلشاد
از چشم تو افتاده ام و نیست خیالم..
بیچاره دلم در طلبت از نفس افتاد...
من طبع روان را همه مدیون تو هستم..
بگذر ز من و این غزل اول خرداد...
موضوع نویسنده
- Mar
- 10,700
- 27,711
- مدال‌ها
- 9
گلی در خانه ام دارم
صدایش میزنم جانا....
برایش آرزویم هست
که باشد تاابد مانا...
گلی در خانه ام دارم
صدایش میزنم دلبر..
فدای قد و بالایش
یکی یکدانه ام دختر...
گلی در خانه ام دارم
صدایش ناز باران است
به وقت تلخی دنیا..
زلال چشمه ساران است..
گلی در خانه ام دارم..
صدایش میکنم دختر...
برایم برکت گندم..
برایم توت شاخ تر
گلی در خانه ام دارم...
شبیه شهد گلها ناب...
شبیه ماه نورانی..
شبیه هاله ی مهتاب..
گلی در خانه ام دارم
صدایش میزنم آیلار..
خریدار غم بابا...
در این دنیای پر آزار...
صدایش میزنم جانا....
برایش آرزویم هست
که باشد تاابد مانا...
گلی در خانه ام دارم
صدایش میزنم دلبر..
فدای قد و بالایش
یکی یکدانه ام دختر...
گلی در خانه ام دارم
صدایش ناز باران است
به وقت تلخی دنیا..
زلال چشمه ساران است..
گلی در خانه ام دارم..
صدایش میکنم دختر...
برایم برکت گندم..
برایم توت شاخ تر
گلی در خانه ام دارم...
شبیه شهد گلها ناب...
شبیه ماه نورانی..
شبیه هاله ی مهتاب..
گلی در خانه ام دارم
صدایش میزنم آیلار..
خریدار غم بابا...
در این دنیای پر آزار...
موضوع نویسنده
- Mar
- 10,700
- 27,711
- مدال‌ها
- 9
هزاران آفرین ای دل
که چون دلبر شد از کوی ت ...
نترسیدی نرنجیدی..
نیامد خم به ابروی ت...
نکردی شیون و زاری
به غم جانانه خندیدی...
کشیدی سرمه بر چشم و
زدی شانه به گیسویت...
اصول تو دلا این است...
که در کوران داغ عشق.
کسی را دوست می داری...
که دارد سر به بازوی ت...
لیاقت مزه ی عشق و..
عجب بی مزه بسیار است
اگر خالی شده پشتت..
فدای یک سر موی ت...
دل سنگین و تنهایم...
به بی ک.س بودنت خو کن...
نشو پا سوز هر سنگی...
خودم هستم به پهلویت...
که چون دلبر شد از کوی ت ...
نترسیدی نرنجیدی..
نیامد خم به ابروی ت...
نکردی شیون و زاری
به غم جانانه خندیدی...
کشیدی سرمه بر چشم و
زدی شانه به گیسویت...
اصول تو دلا این است...
که در کوران داغ عشق.
کسی را دوست می داری...
که دارد سر به بازوی ت...
لیاقت مزه ی عشق و..
عجب بی مزه بسیار است
اگر خالی شده پشتت..
فدای یک سر موی ت...
دل سنگین و تنهایم...
به بی ک.س بودنت خو کن...
نشو پا سوز هر سنگی...
خودم هستم به پهلویت...
موضوع نویسنده
- Mar
- 10,700
- 27,711
- مدال‌ها
- 9
سند شش دانگ قلب من..
جز به نام تو نیست زیبا رو.
منم آن غزل سرای گمنام ت
دوستت دارم ای تو کمان ابرو..
من به فتوای تو ای زیبا..
روز و شب اسیر "دیوان" م
پای عهدی که بسته ام با تو
من چه شاعرانه می مانم..
می‌خورم قسم به مرگ خودم
به شیوه ی عاشقان دل تنگم..
من فدای قلب تو با نبض ش
که شده قشنگ ترین آهنگم
دست تو پرچم صلح و سفید
مرزهای مهربانی ات نزدیک.
چشم آبی ات همیشه "خلیج"..
جنگل گیسوان تو تاریک...
قد و بالای تو را بنازم من ..
سرو ناز همچون "دماوند" است
آنکه میمیرد برای تو هر روز
شاعری ست که اهل "نهاوند" است
جز به نام تو نیست زیبا رو.
منم آن غزل سرای گمنام ت
دوستت دارم ای تو کمان ابرو..
من به فتوای تو ای زیبا..
روز و شب اسیر "دیوان" م
پای عهدی که بسته ام با تو
من چه شاعرانه می مانم..
می‌خورم قسم به مرگ خودم
به شیوه ی عاشقان دل تنگم..
من فدای قلب تو با نبض ش
که شده قشنگ ترین آهنگم
دست تو پرچم صلح و سفید
مرزهای مهربانی ات نزدیک.
چشم آبی ات همیشه "خلیج"..
جنگل گیسوان تو تاریک...
قد و بالای تو را بنازم من ..
سرو ناز همچون "دماوند" است
آنکه میمیرد برای تو هر روز
شاعری ست که اهل "نهاوند" است
موضوع نویسنده
- Mar
- 10,700
- 27,711
- مدال‌ها
- 9
یک برکه پر از ماه و یک ماه پر از نوری....
تقویم دلم با تو...عمری ست پر از دوری..
اشعار تن ت موزون...چشمان تو بس افسون..
خط های لب ت خوانا..ابروی تو هاشوری..
متن غزلم هستی...شهد و عسلم هستی..
ای باعث سر مستی...تو باده ی انگوری....
تو آمده بودی که ..دل خوش بکنی ما را..
دق کش شده دل حالا..ماموری و معذوری...
برزخ شده دنیایم ..می میرم و می پایم..
سخت است کنم باور..اینگونه که مغروری..
رفتی و دلم پوسید..لرزان شده ام چون بید..
دل رفتن تو پرسید...گفتند که مجبوری
تقویم دلم با تو...عمری ست پر از دوری..
اشعار تن ت موزون...چشمان تو بس افسون..
خط های لب ت خوانا..ابروی تو هاشوری..
متن غزلم هستی...شهد و عسلم هستی..
ای باعث سر مستی...تو باده ی انگوری....
تو آمده بودی که ..دل خوش بکنی ما را..
دق کش شده دل حالا..ماموری و معذوری...
برزخ شده دنیایم ..می میرم و می پایم..
سخت است کنم باور..اینگونه که مغروری..
رفتی و دلم پوسید..لرزان شده ام چون بید..
دل رفتن تو پرسید...گفتند که مجبوری