جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار مجموعه اشعار مقدم

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام مجموعه اشعار مقدم ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 510 بازدید, 15 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع مجموعه اشعار مقدم
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
بنویس روی صفحه دل این پیام را
خوشبوی کن ز عطر محبت مشام را

دل را صفای عشق و محبت جلا دهد
سرشار کن به خانۀ دل این مرام را

خواهی اگر به عزت و آزادگی رسی
از بندگان دریغ مدار احترام را

حُسن عمل کلید بهشت قیامت است
با خواجه فرق نیست قیامت غلام را

دنیا نداده خط امانی به هیچ ک.س
بیرون کن از خیال خود این فکر خام را

باد غرور و نفس دغا دام دشمن است
شیطان نهاده است در این راه دام را

رخش مراد یکسره در التزام نیست
هرگز خلاف نظم نه بینی نظام ر ا

جمشید جم ز جام جهان بهره ای نداشت
بُرد از زمانه حسرت و بنهاد جام را

پیوسته شکر خالق و همواره یاد او
می گسترد بروی بشر فیض عام را

باشد طنین نظم «مقدم» تمام پـند
شیرین کند ز پند گرانمایه کام را
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Raaz67
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
با محبت رام کن دل های ناآرام را

بشنو از پیر خرد پیوسته این پیغام را
با محبت رام کن دل های ناآرام را

مهربانی می کند بر سنگ خارا هم اثر
شهد سازد خلق نیکو تلخی ایّام را

در شداید ناشکیبائی نگردد کارساز
در مصائب صبر تسکین می دهد آلام را

با تدبر با توکل کارها گردد درست
با سلاح عقل و همت بیمه کن فرجام را

هیچ ناکامی نشد از جام گیتی کامیاب
زد ازین دنیای دون جمشید قید جام را

دام گستر دست در راه تو صیاد اجل
باز کن چشم بصیرت تا به بینی دام را

زرق و برق مال دنیا جز سرابی بیش نیست
دورکن از خانه ی دل مهر این اوهام را

آنکه خواهد از نشاط عمر گردد بهره¬مند
از سرش بیرون کند اندیشه های خام را

از تغافل دل بر این دنیای بی حاصل مبند
بر مراد دل نبینی چرخ نیلی فام را

(در مسیر زندگی هرگز نمی¬افتد به چاه)
در طریق حق اگر انسان گذارد گام را

بـا خداجویان بینادل «مقدم» شو رفیق
تا کنی شیرین ز صهبای مودّت کام را
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Raaz67
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
سخت است غم فراقت ای یار بیا

ای یوسف زهرا گل بی خار بیا

چون مهر درخشان و جهانتاب بتاب

عالم شده است چون شب تار بیا

حدیث وصف ترا آب و تاب لازم نیست

کمال حُسن توئی شعر ناب لازم نیست

چو آفتاب جمال تو جلوه گر گردد

اگر غلط نکنم آفتاب لازم نیست
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Raaz67
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
دلم خون شد دلارامی نیامد
مرا تسکین آلامی نیامد

چراغ عمر شد کم نور اما
از آن گمگشته پیغامی نیامد

تو از حال دل یاران گواهی
تو امید دل هر بی پناهی

به مشتاقان کویت از محبت
نگاهی کن نگاهی کن نگاهی

غم عشق ترا با جان خریدیم
ملامت ها ز بدخواهان شنیدیم

ولی با این همه رنج و مرارت
براهت دوخته چشم امیدیم

تو جان آفرینش را قراری
تو پائیز مریدان را بهاری

چه خوش باشد که صبح جمعه ای را
بروی چشم یاران پا گذاری

تو ای آرامش دل ها کجائی
الا ای شمع محفل ها کجائی

گره در کارم و دلخسته و زار
الا حلال مشکل ها کجائی

مران ایدوست از خود آشنا را
نگاهی گاه گاهی بی نوا را

پی دیدار سیمای تو ایدوست
همیشه دوست دارم جمعه ها را

خوش آن روزی که جانان بازگردد
گل عشق و محبت باز گردد

رسد پائیز هجرانش به پایان
بهار همدلی آغاز گردد

مرا غیر از تو یاری آشنا نیست
دمی یاد تو از این دل جدا نیست

توباغ آفرینش را صفائی
جهان را بی گل رویت صفا نیست
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Raaz67
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
سرزد از برج کرامت آفتاب تازه ای
باز شد بر آسمان ها باز باب تازه ای

کهکشان ها غرق نور و ماسوی اله گرم شور
شد عیان از بحر رحمت درّ ناب تازه¬ای

کائنات اندر نشاط و ممکنات اندر سرور
در بساط نه فلک شد انقلاب تازه ای

هفده ماه ربیع و در سرای آمنه
پرتو افکندست نور ماهتاب تازه ای

خواجه¬ی عالم محمد(ص) گلشن توحید را
داد از نور جمالش آب و تاب تازه¬ای

آمد از دامان بطحی ماه سیمایی که یافت
از فروغش آفرینش صبر و تاب تازه¬ای

قدرت حق را بنازم داد از الطاف خود
کشور توحید را مالک رقاب تازه¬ای

تا کند اصنام را نابود همچون بت شکن
حق نموده در حقیقت انتصاب تازه¬ای

هیبتش دندانه¬های کاخ کسری را شکست
در دل کسری بیفکند اضطراب تازه¬ای

خشک شد دریای شهر ساوه از اعجاز او
باز شد اندر سماوه موج آب تازه¬ای

آتش آتش پرستان ناگهان خاموش شد
در دل شیطان به پا شد التهاب تازه¬ای

جشن میلاد محمد(ص) ای «مقدم» باز کن
از بــرای شعر شیوایت حساب تــازه ای
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Raaz67
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
مکن از روی حسد رنجه دل مردم را
شاد کن محض خدا مفلس سردرگم ر ا

نَبُوَد راه گریزی ز مکافات عمل
گر که پرواز کنی نُه فَلَک و طارم را

آنچنان زی که چو خورشید فروزندۀ صبح
با فرو زندگیت محو کنی انجم را

بدمکن تا که نه بینی بجهان بد ز کسی
سرکشی تا نکند نفس بکش اَهرُم را

از ره فتنه مریدی به مرادش نرسد
اسب او هر چه به ساید به زمین هاسُم را

آتش کینه تو با آب خِرد کن خاموش
مکن انبار پی شعله وری هیزم را

قطره¬ای اشک که از خوف خدا ریزد چشم
بشکند هیمنه¬ی آتش صد قلزم را

بارها گفتمت از راه به بیراهه مرو
باز تأکید کنم مرتبۀ چندم را

میخورد شیشه و آئینه عمرت بر سنگ
گرکنی جای چو عیسی فلک چارم را

حق بحق دار رسد تا که «مقدم» بجهان
زده خطاط ازل خط وسط گندم را
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Raaz67
بالا پایین