جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار مریم حیدرزاده

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط آیناز با نام مریم حیدرزاده ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 966 بازدید, 35 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع مریم حیدرزاده
نویسنده موضوع آیناز
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Ayumi

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,171
مدال‌ها
2
مریم حیدر زاده :


لالا لالا گل ریحون

دوتا فال و دوتا فنجون

توی فنجون تو لیلی

تو خط فال من مجنون

لالا لالا گل خشخاش

چه نازی داره تو چشماش

پر از نقاشیه خوابت

تو تنها فکر اونا باش

لالا لالا گل پونه

گل خوش رنگ بابونه

دیگه هیچکس تو این دنیا

سر قولش نمیمونه

لالا لالا شبه دیره

بببین ماهو داره میره

هزارتا قصه هم گفتم

چرا خوابت نمیگیره؟؟

لالا لالا گل لاله

نبینم رویاهات کاله

فرشته مثل تو پاکه

فقط فرقش دوتا باله

لالا لالا گل رعنا

میخواد بارون بیاد اینجا

کی گفته تو ازم دوری ؟؟

ببین نزدیکتم حالا

لالا لالا گل پسته

نشی از این روزا خسته

چقد خوابی که میشینه

تو چشمای تو خوشبخته

لالا لالا گل مریم

نشینه تو چشات شبنم

یه عمره من فقط هرشب

واسه تو آرزو کردم

لالا لالا گل پونه

کلاغ آخر رسید خونه

یکی پیدا میشه یه شب

سر هر قولی میمونه

لالا لالا گل زردم

چراغارم خاموش کردم

بخواب که مثل پروانه

خودم دور تو میگردم
 

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,171
مدال‌ها
2
صحبت عاشقی بشه ستاره رو خواب می کنی

دریا رو آتیش میزنی ، ابرا رو بی تاب می کنی

وقتی فقط اونو می خوای ماهو نشونه می کنی

میری تو قلب آسمون صبرو دیوونه میکنی

وقتی میبینی عاشقی دنیا رو میریزی به پاش

طلا رو قیمت میذاری با برق ناز خنده هاش

وقتی میفهمی عاشقی میری سراغ پنجره

قلبتو میسپاری دس قصه و عشق و خاطره

وقتی میفهمی عاشقی سوار رویاها میشی

میری تا جاده های دور ، اون بالاها خدا میشی

وقتی میبینی عاشقی ماهو میخوای شکار کنی

میخوای که خورشید خانومو یه شب بری بیدار کنی

وقتی میفهمی عاشقی سنگ و با شیشه میبینی

گمشدتو مال خودت واسه همیشه میبینی

وقتی میبینی عاشقی با آینه خونه میسازی

رنگین کمونو میاری تو گردن ماه میندازی

وقتی میبینی عاشقی میخوای همه خبر بشن

گلا به خاطر شما تازه و تازه تر بشن

وقتی میفهمی عاشقی میبینی پادشا شدی

از همه ی مردم شهر یه آسمون جدا شدی

وقتی میبینی عاشقی خودت میمونی و خودش

جونتو حاضری بدی به خاطر تولدش

شعر از : مریم حیدر زاده
 

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,171
مدال‌ها
2
زیبا تو که با مژت یه دنیا رو مات می کنی
یه دنیا رو قربونی چشمک چشمات می کنی


تو که اگه کسی نخواد با تو مث آینه باشه
با داغی لحن نگات اون و مجازات می کنی

نبینمت یه وقت بشی تسلیم دست سرنوشت
به عشق تو سرش بالاس ، ترانه ی اردیبهشت


زیبا اگه موج صدات ، بلرزه ، رنگ غم بشه
از اون طراوت چشات اگه یه ذره کم بشه


چیکار می تونم بکنم ، جز اینکه آرزو کنم
تمام غصه های تو ، فقط مال خودم بشه


نبینمت یه وقت بشی تسلیم دست سرنوشت
به عشق تو سرش بالاس ترانه ی اردیبهشت


زیبا کی گفته تو نخوای ، تو کوچه ها بهار میاد
وقتی بهاره که جهان با حرف تو کنار بیاد


اگه یه غم به هم زده دنیای ارغوانیتو
الهی که بره به جاش ، برای من هزار بیاد


نبینمت یه وقت بشی تسلیم دست سرنوشت
به عشق تو سرش بالاس ترانه ی اردیبهشت

زیبا شاید بگی حالا صحبت دیوونگی نیست
اما می گم بی عشق تو اسم چیزی زندگی نیست


دریای طوفان زده تو ببینمو چیزی نگم
خوب می دونیم من و تو که این رسم پروانگی نیست


نبینمت یه وقت بشی تسلیم دست سرنوشت
به عشق تو سرش بالاس ترانه ی اردیبهشت


زیبای من دنیای ما طلوع داره ، غروب داره
نقشه ی سرنوشتمون ، شمال داره ، جنوب داره


تو اونا که پشت نقاب ، از نسل دور آدمن
هم آدمای بد داره ، هم آدمای خوب داره


نبینمت یه وقت بشی تسلیم دست سرنوشت
به عشق تو سرش بالاس ترانه ی اردیبهشت


زیبا نگین عشق تو ، صد تا طبق جواهره
یه قایق بادی داره پر از نگاه و خاطره


میون این شهر غریب ، با چهره های آشنا
یکی می میره واسه تو که یه جورایی شاعره


نبینمت یه وقت بشی تسلیم دست سرنوشت
به عشق تو سرش بالاست ترانه ی اردیبهشت


زیبا با یک چکه غمت ، می ریزه هفت تا آسمون
می شکنه از غصه ی تو ، یه بار دیگه رنگین کمون


نمی دونم که خزون نشسته رو کدوم گلت
می خوای بهم نگی ، نگو اما همینجوری نمون


نبیمنت یه وقت بشی تسلیم دست سرنوشت
به عشق تو سرش بالاس ترانه ی اردیبهشت


یه عمریه تو میدونا چشما به تو خیره می شه
با رنگ روشن نگات ، روز همه تیره می شه

قصه ی هر ک.س که به تو بد کنه و خوب نباشه
حکایت مجرمیه که دایم تو زنجیر ، می شه


نبینمت یه وقت بشی تسلیم دست سرنوشت
به عشق تو سرش بالاس ترانه ی اردیبهشت


زیبا جای تو ، آسمون بارید و کلی خالی شد
ماه هم از این غصه ی اون ، دلش گرفت ، هلالی شد

دخترکی که زندگیش با رؤیای تو می گذره
دچار کابوس بد و خط خطی و خیالی شد


نبینمت یه وقت بشی تسلیم دست سرنوشت
به عشق تو سرش بالاس ترانه ی اردیبهشت


زیبا به جون همه چیم ، آره جون خودت قسم
بدون لبخند تو من به هیچ جایی نمی رسم


به خاطر خود خودت ابرو یه کم کنار بزن
بذار که ماه طلوع کنه از چش مثل هیچکسم


نبینمت یه وقت بشی تسلیم دست سرنوشت
به عشق تو سرش بالاس ترانه ی اردیبهشت

زیبا جونم خوشم باشی نمی شه باز از تو نوشت
چه برسه به اینکه نه ، بگذریم از خیال زشت


نبینمت یه وقت بشی تسلیم دست سرنوشت
به عشق تو سرش بالاس ترانه ی اردیبهشت



مریم حیدرزاده
 

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,171
مدال‌ها
2
شعر از مریم حیدر زاده :

بچه بودم، نه دیگه منتظر زنگ بودم
نه دیگه واسه تو، این همه، دلتنگ بودم



بچه بودم تو نبودی، شبا زود خوابم می برد
دل کوچیکم، فقط غصه بازی رو می خورد



بچه بودم، چه قدر صاف و روون می خندیدم
خوبیش این بود که ازت، نمی خوامت، نمی شنیدم



بچه بودم همه ام مثل خودم بچه بودن
نرم و ساده مث خاکای توی باغچه بودن



بچه بودم خبر از تو، خبر از دروغ نبود
سر فکرای پریشون، انقدر شلوغ نبود



بچه بودم همه چی درست می شد ، سخت نبود
هیچکی اندازه ی من، اون روزا خوشبخت نبود



بچه بودم دلمو هنوز کسی نبرده بود
هنوزم خدا اونو، دست خودم سپرده بود

بچه بودم قدرمو، زمونه بیشتر می دونست
کوچمون حال منو، از تو که بهتر می دونست



بچه بودم کسی بیخود منو اذیت نمی کرد
مث تو میون بازیا، خ*یانت نمی کرد



بچه بودم کسی مثل تو، باهام بد نمی شد
بی توجه از کنار رؤیاهام رد نمی شد



بچه بودم نبود اون کسی که، بهم راس نمی گفت
مث تو هیچکی، بهم هر چی دلش خواس نمی گفت



بچه بودم عالمی بود، آخه عاشق نبودم
از دس چشمای تو ، تو حسرت دق نبودم



بچه بودم بدون هیچ غصه ای رفتم شمال
لب دریا، خونه های ماسه ای ، بوی بلال


بچه بودم توی قایق، بی تو خیلی خوش گذشت
دنیا رو کاش می دادم، سالای رفته، بر می گشت



بچه بودم خبر از خواهش و التماس نبود
لا به لای دفترام ،‌ جز دو تا برگ یاس نبود



بچه بودم کسی مثل تو، منو رنج نداد
برد و باخت تلخ ما، مزه شطرنج نداد



بچه بودم دلم از هیچکسی ناراضی نبود
فکر و ذکرم پیش هیچ چیزی، به جز بازی نبود

بچه بودم آسمون یه عالمه ستاره داشت
غصه مون هر چی که بود، یه دنیا راه چاره داشت



بچه بودم، قهر و آشتیم روی هم لحظه نبود
اخم و دردم واسه حرفی که نمی ارزه نبود



بچه بودم قلبای تو دفترم حقیقی بود
روی دفتر خاطراتم عکس جوجه تیغی بود



بچه بودم چقدر شعرای خوب بلد بودم
کندن اسما رو، رو درخت و چوب بلد بودم



بچه بودم چشم تو، در به درم نکرده بود
اونروزا فکر و خیالت ،‌ خبرم نکرده بود



بچه بودم روزای هفته شبیه هم نبود
حواسم پهلوی اینکه چی بهت بگم نبود



بچه بودم شادی پر بود، تو دل بادکنکم
آخر اون روزا کسی بود، که بی یاد به کمکم



بچه بودم غروبا، بوی غریبی نمی داد
کسی هدیه به کسی، ساعت جیبی نمی داد



بچه بودم، اگه مثل حالا مجنون می شدم
از بزرگ شدن، واسه ابد، پشیمون می شدم.
 

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,171
مدال‌ها
2
مریم حیدر زاده :

تو مثل خواب نسیمی به رنگ اشک شقایق
تو مثل شبنم عشقی به روی پونه عاشق


تو مثل دست سپیده پر از تولد نوری
تو مثل نم باران لطیف و پاک و صبوری


تو مثل مرهم یاسی برای قلب شکسته
تو مثل سایبان امیدی برای یک دل خسته


تو مثل غنچه لطیفی به رنگ حسرت شبنم
تو مثل خنده یاسی و مثل غربت یک غم


تو مثل جذبه عشقی در انتظار رسیدن
در امتداد نوازش گلی ز عاطفه چیدن


تو مثل نغمه موجی غریب و آبی و ساده
شبیه شاخه گلی که افق به چلچله داده


تو مثل چکه مهری ز سقف سبز صداقت
تو مثل گریه شعری بروی صفحه غربت


تو مثل لذت رویا تو مثل شوق نگاهی
هزار مرتبه خورشید و صد افق پر ماهی


تو مثل لطف بهاری پر از شکوفه خواندن
تمام هستی من شد میان شعر تو ماندن


تو مثل هر چه که هستی مرا به نام صدا کن
برای این دل سرگشته وقت صبح دعا کن
 

Ayumi

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Apr
1,623
1,171
مدال‌ها
2
مریم حیدر زاده :


دل من یه قفله اما دست تو مثل کلیده

می خوام از تو بنویسم کاغذام همش سفیده

یه سوال عاشقونه بگی به هرکسی می دونه

اونکه دادم دل و دستش چرا دل به من نمی ده

چه قدر دعا کنم من خدا رو صدا کنم من

دست من به اسمونه نیمه شب دم سپیده

گفتم از عشق تو می خوام سر بذارم به بیابون

گفت تو عاقلتر از اینی این کارا از تو بعیده

التماس کردم که یک شب لااقل بیا تو خوابم

گفت که هذیون وتموم کن انگاری تبت شدیده

گفتم آرزو دارم تو مال من بشی یه روزی

گفت تو این دنیای بی رحم کی به آرزوش رسیده

اونی روکه دوست نداری دنبالت میاد تا آخر

اونی که دنبالشی تو چرا دائم ناپدیده

تو از اون روزی که رفتی دل من دیوونه تر شد

رنگ من که هیچی زیبا رنگ آسمون پریده

سرنوشت گریه نداره خودت اینو گفتی اما

تو دل من نمی دونم چرا باز یکم امیده

تو منو گذاشتی رفتی اما می خوام بنویسم

چه قدر واسم عزیزه اونکه از من دل بریده
 
بالا پایین