جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

معرفی رمان رمان دوران بی مهری

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته معرفی کتب نشر توسط Rabi با نام رمان دوران بی مهری ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 353 بازدید, 0 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته معرفی کتب نشر
نام موضوع رمان دوران بی مهری
نویسنده موضوع Rabi
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Rabi
موضوع نویسنده

Rabi

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Jun
104
37
مدال‌ها
2
photo_۲۰۲۰-۰۴-۰۸_۰۲-۰۸-۵۹.jpg

رمان دوران بی مهری

نویسنده:دریا دلنواز (دربندی)

انتشارات: شقایق

قطع:رقعی

وزن:۸۱۰

نوبت چاپ:۳

نوع جلد:شميز

شابک:۹۷۸۹۶۴۲۱۶۱۸۱۲

سال چاپ:۱۴۰۲


معرفی رمان

ماجرای این رمان از دیدگاه مخاطب با دوری آغاز می‌شود و تلاش برای عاشقی کردن و خود را به اثبات رساندن ادامه می‌یابد، اما قلم جذاب نویسنده مدام تعلیق را در روند ماجرا حفظ می‌کند و دل مخاطب دائم در تب و تاب و دلواپسی می‌ماند تا به پایان برسد و ببیند این عاشقانه‌های معقول و تلاش‌های بی‌وقفه برای ثابت بودن در راه عاشقی آیا سرانجام خوبی هم دارد یا خیر؟

مهرآوه فرخزاد شخصیت اصلی در این رمان مهندسِ مشغولِ به کار در یک کارخانه‌ی تولید موادغذایی است و «دوران» تنها عشق او در زندگی پر فراز و نشیبش است.دوران به واسطه یکی از دوستان، پی به حقیقتی می‌برد که مهرآوه از او پنهان کرده بود و حالا هضم آن حقیقت برای دوران غیرممکن است و به همین دلیل قصد جدی برای جدایی از مهرآوه را دارد. حضور مرد جوانی به نام «نامی بزرگمهر» در کارخانه و همکاری او با مهرآوه، یکی از نقاط قوت این رمان است، تا جایی که نقش او حتی از «دوران» نیز پر رنگ‌تر و موثرتر می‌شود.



قسمتی از رمان


نزدیک کارخونه که شدیم کتاب کوچیک جیبیم رو داخل کیفم گذاشتم. کارخونهٔ تولید محصولات غذایی... در تمام مدتی که این‌جا مشغول کار بودم سرم به کار خودم گرم بود. دوست خاصی نداشتم جز منشی دوم رئیس و با بقیه پرسنل خیلی گرم نمی‌گرفتم. برای همینم پشت سرم کم حرف و حدیث نبود.

به اتاق کوچیک خودم رفتم و روپوش سفیدم رو تنم کردم و از اتاق خارج شدم. کارخونه در حال راه‌اندازی دو خط تولید جدید برای نوشیدنی‌ها و ساندیس‌ها بود. دستگاه‌ها از آلمان خریداری شده بودند و چون من مسئول خرید دستگاه‌ها بودم ماه پیش سفر بیست روزه‌ای به آلمان داشتم. دو مهندس مرد هم همراهم بودند، باید قبول کنم که نوع رفتار محکم و خشکم با بقیه اعضای گروه، باعث شد که رئیس کارخونه اعتماد خاصی به من داشته باشه.

کار نصب و راه‌اندازی دستگاه‌ها توسط خود کشور آلمان و کارمندهای برند خریداری شده، صورت می‌گرفت. بیشتر وقت‌هایی که کنار مسئولین آلمانی می‌گذروندم، گذر زمان از دستم خارج می‌شد. با این‌که در یادگیری زبان انگلیسی همیشه تنبل بودم اما با همون اطلاعات قبلی و اصطلاحات مربوط به رشتهٔ خودم و صد البته کمک‌های ویژهٔ زرین، در وضعیت بهتری قرار گرفتم.

مطابق همیشه در این چند وقت سری به خط تولید در حال راه‌اندازی زدم. اطلاعات مربوط به دستگاه‌های جدید رو از روی بروشور برای همکارام توضیح دادم. بعضی وقت‌ها صدای متخصصین رو ضبط می‌کردم تا شب که برمی‌گردم و گزارش کار می‌نویسم، چیزی رو از قلم نندازم...

با تماسی که از انبار کارخونه داشتم با ماشین خود شرکت سری به انبار زدم، بارگیری مواد اولیه در مکان نامناسبی انجام می‌شد. چون محصولات ما صنایع غذایی بودند برای نگه داری به شرایط بخصوصی احتیاج بود؛ مثل دمای مناسب، رطوبت مطلوب، فشار بخار مناسب...

فاصلهٔ یک ربع انبار تا خط تولید خیلی مطلوب نبود، اما با توجه به توسعهٔ کارخونه در همین چند سال اخیر، جای امیدواری داشت که انبار مواد اولیه ورودی هم به مکان تولید نزدیک‌تر بشه.
 
بالا پایین