جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

نقد شورا نقد شورا متلاشی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط شاهدخت با نام نقد شورا متلاشی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 337 بازدید, 4 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع نقد شورا متلاشی
نویسنده موضوع شاهدخت
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Nafish.H
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,224
40,060
مدال‌ها
25
نام رمان: متلاشی
نام نویسنده : مهسا میرحسن‌پور
عضو گپ نظارت: (S.O.W (1
ژانر : اجتماعی، تراژدی، مافیایی
خلاصه:
آن‌‌ها فقط با بیم پا به فرار گذاشته‌اند؛ تشویش از مرگ، پیرامون‌اشان را متلاشی کرده و نظیر خوره به روان و جسم‌اشان افتاده. تقلا بی‌ثمر است وقتی خودشان همانند جذام به جان هم افتادند. گداخته این تن، رشته‌های جیوه‌ است و شاید نفس کشیدن کنارشان به مرگ خاتمه بیابد. حالی در آغوش یکدیگر متلاشی شدن یا پیوند خوردنِ پاره‌های وجودشان را تجربه می‌کنند؟
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,224
40,060
مدال‌ها
25
IMG_۲۰۲۳۰۷۳۱_۱۲۴۳۰۸.jpg


بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم

نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما
سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
منتقد رمان شما: @ebi.
*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تاپیک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات

به امید موفقیت روز افزون شما
|کادر مدیریت تالار نقد|
 

Nafish.H

سطح
3
 
𝓃ℯ𝓋ℯ𝓇 𝓂𝒾𝓃𝒹.
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
May
2,234
21,426
مدال‌ها
5
به‌نام خدا.

عنوان:

"متلاشی" به معنای داغان و از هم پاشیده است. عنوات تک کلمه‌ای و جذابیت کافی برای خواننده دارا بود. نویسنده در انتخاب عنوان از کلیشه دوری کرده بود. عنوان با ژانرها، خلاصه و‌ داستان رمان مرتبط بود.

ژانر:

رمان از سه ژانر _اجتماعی، تراژدی و مافیایی تشکیل شده بود و با خلاصه و عنوان ارتباط داشت.
نویستده با به تصویر کشیدن تنش‌ها و مشکلات بین فریا و خانواده‌اش از جمله نزاع خانوادگی، و تنفر فریا ا‌ز پدرش و... به خوبی به ژانر‌اجتماعی اشاره کرده است.
مشکلات روحی و فشارهای بردوش فریا و عدم استقلالش هرچند خیلی‌کم‌رنگ، ژانر تراژدی را به تصویر کشیده است.
باید بگویم ژانر مافیایی از دو ژانر دیگر پررنگ‌تر و اصلی‌تر بود که‌نویسنده به خوبی با به تصویر کشیدن شغل عماد که قاچاق‌ اعضای بدن بود و گذشته‌ی نه چندان جالب فریا که در خاطرش کم‌رنگ بود، به خوبی مافیایی بودن رمان را برای خواننده شرح‌داده بود.

جلد:
عکس جلد تصویر دختری بود با صورت‌ از هم پاشیده و غیر واضح و تم تیره‌ای که با عنوان ارتباط قابل تحسینی داشت. جلد و تکست با ژانر تراژدی مرتبط بود و رنگ تقریبا زیتونی و تیره‌ی فونت متن با عنوان و ژانرها کاملاً مناسب بود.

خلاصه:

اندازه‌ خلاصه استاندارد و‌ به‌دور از کلیشه و‌ برای خواننده جذاب بود.
نویسنده در نگاشتن خلاصه ماجرای رمان را لو نداده و به خوبی توانسته بود با کلمات بازی کند.
خلاصه با عنوان، ژانرها، مقدمه و میانه‌‌ی رمان مرتبط بود.

مقدمه:
اندازه‌ی مقدمه استاندارد و به دور از‌ کلیشه بود. مقدمه با تمام اجزای رمان از جمله خلاصه و ژانرها که در این قسمت اصلی‌ترین چیزاند مرتبط بود.


آغاز داستان:
نویسنده داستان را با کتاب خواندن فریا و نشان دادن بی‌حوصلگی کاراکتر اصلی رمان شروع کرده بود و پشت بندش صدای نزاع و دعوای پدرش با خانواده که بیشتر ژانر اجتماعی را به تصویر می‌کشد آغاز کرده بود.
آغاز کمی گیج کننده بود و خواننده نمی‌توانست موقعیت را به خوبی درک کند، اما آن را مجذوب به خواندن ادامه‌ی داستان می‌کرد.

میانه:
میانه‌‌ی رمان با خلاصه و ژانرها هم‌خوانی داشت، سیر رمان نه آن‌قدر سریع بود که آدم گیج شود و نه آن‌قدر کند که خواننده را خسته کند،متعادل بود و خواننده را خسته نمی‌کرد.
میانه بیشتر ژانر مافیایی داشت، تیر خوردن خواهر فریا در ابتدای داستان و سپس سفری که فریا با حجت داشت و اتفاقاتی که می‌افتاد بیش از پیش خواننده را مجذوب برای دانستن ادامه‌‌ی داستان می‌کرد.

نقطه‌ی اوج:

در رمان نقطه‌ی اوجی مشاهده نمی‌شد، شاید ننویسنده‌ بخواهد ادامه‌ی رمان به این قسمت بپردازد.

دیالوگ و مونولوگ:
در مونولوگ‌ها احساسات و افکار فریا را مشاهده می‌کردیم و اندازه‌ی مونولوگ‌ها از دیالوگ‌ها بیشتر بود و این یک بافت مونولوگ استاندارد را نشان می‌داد.
مونولوگ‌ها خواننده را گیج می‌کرد و نویسنده می‌بایست با جزئیات بیشتری مونولوگ قبل از دیالوگ را می‌نگاشت. به‌طور مثال در این قسمت می‌خوانیم:
"به سمتم قدم برداشت و خم شد دستش رو زیر زانو و کمرم گذاشت، حالت تهوع رو از لوله گوارش به دهنم حس کردم؛"
در این قسمت‌ها خواننده کاملاً گیج است که فریا چه کسی را می‌گوید و‌ مخاطب افکارش چه کسی است؟
یا در قسمت‌های ابتدایی داستان نمی‌توان شخصیت‌ها را از هم تشخیص داد، یا این‌که مخاطب حرف‌های یکی از اشخاص چه کسی است.
دیالوگ‌ها هم در قسمت‌های ابتدایی کمی گیج کننده بود و نویسنده می‌توانست راجب شخصیتی که قرار است صحبت کند اشاره یا جزئیاتی به خرج دهد تا خواننده بفهمد مخاطب صحبت‌های کاراکتر چه‌کسی است.

توصیفات و شخصیت پردازی:
نویسنده در شخصیت پردازی باتنی فوق‌العاده عمل کرده بود، به‌‌طوری که خواننده به طرز باور نکردنی می‌توانست شخصت فریا را با پوست و استخوان درک کرده و تصور کند، اما در شخصیت پردازی ظاهری ضعیف عمل کرده بود و توصیفات خیلی کمی را در روند داستان مشاهده کردیم.

1مکان:
توصیفات مکان خوب و به اندازه بود، نویسنده از توصیفات مستقیم پرهیز کرده و خواننده می‌توانست در ادامه‌ی مطلب ادامه‌ی‌ توصیفات قبلی را مشاهده کند.
2صدا و اوا: توصیفات تن صدا و اواها ضعیف بود، به طور‌ی که تن صدا، اوا و مابقی جزئیات هیچ یک از کاراکتر‌ها توصیف نشده بود.

احساسات و درک موقعیت:
یکی از عملکردهای خوب و قابل تحسین نویسنده به تصویر کشیدن بسیار زیبای احساسات بود و توانسته بود احساسات
فریای داستان را از جمله غم، شادی‌های کم، خستگی و... را به‌گونه‌ای به تصویر بکشد که خواننده با تک‌تک سلول‌ها آن‌ها را درک‌کند.

زاویه دید:

زاویه‌ی دید از زبان سه نفر_ فریا، حجت و آیهان بود و روند رمان در دو زمان حال و فلش‌‌بک‌هایی از گذشته اتفاق می‌افتاد.
جابجایی زاویه‌ی دید به‌‌جا بود و نویسنده با اسم بردن از یکی از سه کاراکتری که قرار بود رمان را شرح‌ دهد از گیج شدن خواننده جلوگیری کرده بود.

ایده:
یکی از بسیار نکات مثبت این رمان ایده‌ی نو و جذابی بود که خواننده را مجذوب می‌کرد.
کلیشه‌ی بسیار کمی در رمان مشاهده می‌شد، از جمله قاجاق اعضای بدن انسان که در اکثر رمان‌های مافیایی، جنایی و پلیسی که دیده می‌شود. اما در کل ایده‌ی خوب و قابل تحسینی بود.

ایرادات نگارشی:
ایرات نگارشی قابل توجهی در رمان مشاهده نمی‌شد و این نشان می‌دهد نویسنده حین تایپ تمرکز و دقت بالایی به خرج داده است.

نقاط قوت:
جذابیت عنوان، ایده‌ی نو، شخصیت پردازی قوی و... .


نقاط ضعف:
دیالوگ و مونولوگ‌ها، توصیفات ضعیفِ شخصیت‌ و آواها... .


سخن اخر:
به شخصه از خوندن رمان شما لذت بردم، استعدادتون برای نوشتن خیلی زیاده و‌
امیدوازم از این به بعد بیش از پیش قدرت قلمتون رو شاهد باشیم
خسته نباشید👌🏻🌹

@MHP
 

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,213
47,072
مدال‌ها
23
به‌نام خدا.

عنوان:

"متلاشی" به معنای داغان و از هم پاشیده است. عنوات تک کلمه‌ای و جذابیت کافی برای خواننده دارا بود. نویسنده در انتخاب عنوان از کلیشه دوری کرده بود. عنوان با ژانرها، خلاصه و‌ داستان رمان مرتبط بود.

ژانر:

رمان از سه ژانر _اجتماعی، تراژدی و مافیایی تشکیل شده بود و با خلاصه و عنوان ارتباط داشت.
نویستده با به تصویر کشیدن تنش‌ها و مشکلات بین فریا و خانواده‌اش از جمله نزاع خانوادگی، و تنفر فریا ا‌ز پدرش و... به خوبی به ژانر‌اجتماعی اشاره کرده است.
مشکلات روحی و فشارهای بردوش فریا و عدم استقلالش هرچند خیلی‌کم‌رنگ، ژانر تراژدی را به تصویر کشیده است.
باید بگویم ژانر مافیایی از دو ژانر دیگر پررنگ‌تر و اصلی‌تر بود که‌نویسنده به خوبی با به تصویر کشیدن شغل عماد که قاچاق‌ اعضای بدن بود و گذشته‌ی نه چندان جالب فریا که در خاطرش کم‌رنگ بود، به خوبی مافیایی بودن رمان را برای خواننده شرح‌داده بود.

جلد:
عکس جلد تصویر دختری بود با صورت‌ از هم پاشیده و غیر واضح و تم تیره‌ای که با عنوان ارتباط قابل تحسینی داشت. جلد و تکست با ژانر تراژدی مرتبط بود و رنگ تقریبا زیتونی و تیره‌ی فونت متن با عنوان و ژانرها کاملاً مناسب بود.

خلاصه:

اندازه‌ خلاصه استاندارد و‌ به‌دور از کلیشه و‌ برای خواننده جذاب بود.
نویسنده در نگاشتن خلاصه ماجرای رمان را لو نداده و به خوبی توانسته بود با کلمات بازی کند.
خلاصه با عنوان، ژانرها، مقدمه و میانه‌‌ی رمان مرتبط بود.

مقدمه:
اندازه‌ی مقدمه استاندارد و به دور از‌ کلیشه بود. مقدمه با تمام اجزای رمان از جمله خلاصه و ژانرها که در این قسمت اصلی‌ترین چیزاند مرتبط بود.


آغاز داستان:
نویسنده داستان را با کتاب خواندن فریا و نشان دادن بی‌حوصلگی کاراکتر اصلی رمان شروع کرده بود و پشت بندش صدای نزاع و دعوای پدرش با خانواده که بیشتر ژانر اجتماعی را به تصویر می‌کشد آغاز کرده بود.
آغاز کمی گیج کننده بود و خواننده نمی‌توانست موقعیت را به خوبی درک کند، اما آن را مجذوب به خواندن ادامه‌ی داستان می‌کرد.

میانه:
میانه‌‌ی رمان با خلاصه و ژانرها هم‌خوانی داشت، سیر رمان نه آن‌قدر سریع بود که آدم گیج شود و نه آن‌قدر کند که خواننده را خسته کند،متعادل بود و خواننده را خسته نمی‌کرد.
میانه بیشتر ژانر مافیایی داشت، تیر خوردن خواهر فریا در ابتدای داستان و سپس سفری که فریا با حجت داشت و اتفاقاتی که می‌افتاد بیش از پیش خواننده را مجذوب برای دانستن ادامه‌‌ی داستان می‌کرد.

نقطه‌ی اوج:

در رمان نقطه‌ی اوجی مشاهده نمی‌شد، شاید ننویسنده‌ بخواهد ادامه‌ی رمان به این قسمت بپردازد.

دیالوگ و مونولوگ:
در مونولوگ‌ها احساسات و افکار فریا را مشاهده می‌کردیم و اندازه‌ی مونولوگ‌ها از دیالوگ‌ها بیشتر بود و این یک بافت مونولوگ استاندارد را نشان می‌داد.
مونولوگ‌ها خواننده را گیج می‌کرد و نویسنده می‌بایست با جزئیات بیشتری مونولوگ قبل از دیالوگ را می‌نگاشت. به‌طور مثال در این قسمت می‌خوانیم:
"به سمتم قدم برداشت و خم شد دستش رو زیر زانو و کمرم گذاشت، حالت تهوع رو از لوله گوارش به دهنم حس کردم؛"
در این قسمت‌ها خواننده کاملاً گیج است که فریا چه کسی را می‌گوید و‌ مخاطب افکارش چه کسی است؟
یا در قسمت‌های ابتدایی داستان نمی‌توان شخصیت‌ها را از هم تشخیص داد، یا این‌که مخاطب حرف‌های یکی از اشخاص چه کسی است.
دیالوگ‌ها هم در قسمت‌های ابتدایی کمی گیج کننده بود و نویسنده می‌توانست راجب شخصیتی که قرار است صحبت کند اشاره یا جزئیاتی به خرج دهد تا خواننده بفهمد مخاطب صحبت‌های کاراکتر چه‌کسی است.

توصیفات و شخصیت پردازی:
نویسنده در شخصیت پردازی باتنی فوق‌العاده عمل کرده بود، به‌‌طوری که خواننده به طرز باور نکردنی می‌توانست شخصت فریا را با پوست و استخوان درک کرده و تصور کند، اما در شخصیت پردازی ظاهری ضعیف عمل کرده بود و توصیفات خیلی کمی را در روند داستان مشاهده کردیم.

1مکان:
توصیفات مکان خوب و به اندازه بود، نویسنده از توصیفات مستقیم پرهیز کرده و خواننده می‌توانست در ادامه‌ی مطلب ادامه‌ی‌ توصیفات قبلی را مشاهده کند.
2صدا و اوا: توصیفات تن صدا و اواها ضعیف بود، به طور‌ی که تن صدا، اوا و مابقی جزئیات هیچ یک از کاراکتر‌ها توصیف نشده بود.

احساسات و درک موقعیت:
یکی از عملکردهای خوب و قابل تحسین نویسنده به تصویر کشیدن بسیار زیبای احساسات بود و توانسته بود احساسات
فریای داستان را از جمله غم، شادی‌های کم، خستگی و... را به‌گونه‌ای به تصویر بکشد که خواننده با تک‌تک سلول‌ها آن‌ها را درک‌کند.

زاویه دید:

زاویه‌ی دید از زبان سه نفر_ فریا، حجت و آیهان بود و روند رمان در دو زمان حال و فلش‌‌بک‌هایی از گذشته اتفاق می‌افتاد.
جابجایی زاویه‌ی دید به‌‌جا بود و نویسنده با اسم بردن از یکی از سه کاراکتری که قرار بود رمان را شرح‌ دهد از گیج شدن خواننده جلوگیری کرده بود.

ایده:
یکی از بسیار نکات مثبت این رمان ایده‌ی نو و جذابی بود که خواننده را مجذوب می‌کرد.
کلیشه‌ی بسیار کمی در رمان مشاهده می‌شد، از جمله قاجاق اعضای بدن انسان که در اکثر رمان‌های مافیایی، جنایی و پلیسی که دیده می‌شود. اما در کل ایده‌ی خوب و قابل تحسینی بود.

ایرادات نگارشی:
ایرات نگارشی قابل توجهی در رمان مشاهده نمی‌شد و این نشان می‌دهد نویسنده حین تایپ تمرکز و دقت بالایی به خرج داده است.

نقاط قوت:
جذابیت عنوان، ایده‌ی نو، شخصیت پردازی قوی و... .


نقاط ضعف:
دیالوگ و مونولوگ‌ها، توصیفات ضعیفِ شخصیت‌ و آواها... .


سخن اخر:
به شخصه از خوندن رمان شما لذت بردم، استعدادتون برای نوشتن خیلی زیاده و‌
امیدوازم از این به بعد بیش از پیش قدرت قلمتون رو شاهد باشیم
خسته نباشید👌🏻🌹

@MHP
صدام چه ‌قدر بلند بود؟ رها شدن بغض بدون اشک اما غرش؟
صدای تیر! امواج صدا به مغزم نفوذ کرد.
قسمت های مربوط به صدای فندک
و...
ولی خب اوکی در ادامه توصیف صدا چند برابر میشه
توصیفات ظاهری هم کاملا غیر مستقیم بوده، رنگ چشم، حالت صورت و...
اسم شخصیتم قبل دیالوگ نوشته یا از کلمات گفت، گفتم و هم معانی استفاده کردم جاهایی که اسم شخصیت ننوشته شده


ولی در کل خسته نباشی دمت گرم.
 

Nafish.H

سطح
3
 
𝓃ℯ𝓋ℯ𝓇 𝓂𝒾𝓃𝒹.
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
May
2,234
21,426
مدال‌ها
5
صدام چه ‌قدر بلند بود؟ رها شدن بغض بدون اشک اما غرش؟
صدای تیر! امواج صدا به مغزم نفوذ کرد.
قسمت های مربوط به صدای فندک
و...
ولی خب اوکی در ادامه توصیف صدا چند برابر میشه
توصیفات ظاهری هم کاملا غیر مستقیم بوده، رنگ چشم، حالت صورت و...
اسم شخصیتم قبل دیالوگ نوشته یا از کلمات گفت، گفتم و هم معانی استفاده کردم جاهایی که اسم شخصیت ننوشته شده


ولی در کل خسته نباشی دمت گرم.
پس قسمت صدا و آواها باید تجدید نظر کنم و متن نقد باید کمی دستکاری‌شه
ممنون بابت استدلال و بیانیه‌ت.
توصیفات ظاهری کم بود، بطور مثال خواننده نمیتونست شخصیت فریا یا حتی حجت رو که در بیشتر قسمت‌های رمان حضور داشتند رو تصور کنه
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین