جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مشاعره مشاعره با حرف "ت"

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط ! ~ ARYA TOSI ~ ! با نام مشاعره با حرف \"ت\" ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 11,952 بازدید, 447 پاسخ و 8 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع مشاعره با حرف \"ت\"
نویسنده موضوع ! ~ ARYA TOSI ~ !
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MAHVIN*

worning.f

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
171
396
مدال‌ها
2
تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانی را
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,765
46,793
مدال‌ها
7
تلخ را با تلخی قهوه بباید شست
دریغ اما که یادت
چون گلی زیبا برآمد از دل فنجان
 

نیما نصر

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
657
5,016
مدال‌ها
2
تیر بلای او را جز دل هدف نشاید
تیغ جفای او را جز جان سپر نباشد

هر کو قدح ننوشد صافی درون نگردد
وانکو نظر نبازد صاحب نظر نباشد
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,152
مدال‌ها
3
تاوان بگیر از ما ولی در این زمان نه
ما را به ماه ات میهمان کن، امتحان نه

با هرچه میخواهی بزن اما عزیزم
با دوریِّ از روضه و گریه کنان نه

جان جوانت رحم کن بر ما جوانان
بسپار ما را دست اکبر ، این و آن نه

هر چار فصل سال ما ابرِ بهاریم
اندازه ی ما گریه کرده آسمان نه

سر قفلیِ چشم مرا دست تو دادند
سرمایه‌ای جز اشک دارد این دکان نه

صدبار حاجات خودم را عرضه کردم
یکبار هم نشنیدم از این آستان نه

از من کماکان التماس مرقد تو
از تو جواب التماسم همچنان نه

جان من است این روضه ها؛ پای بساطت
دنبال جانم آمدم، دنبال نان نه

مثل حبیب و جُون و عابس پای عشقت
ای کاش با جانم بمانم با زبان نه

هرکس که آمد قتلگاهت زود برگشت
شمر و سنان رفتند اما ساربان نه

جوری تو را میزد که آخر خواهرت گفت:
با خیزران بر ما بزن بر آن دهان نه

بعد از تو زینب پیر شد از بس ربابت
با گریه میگفت آب و نان نه سایبان نه
 

نیما نصر

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
657
5,016
مدال‌ها
2
تشنه ی بادیه را باز رساندند بآب
کشته ی معرکه را بار دگر جان دادند

باغ را رونقی از سروروان افزودند
کاخ را زینتی از شمع شبستان دادند

مژده ی آمدن خواجه بخواجو بردند
بنده را آگهی از حضرت سلطان دادند
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,152
مدال‌ها
3
تـو ڪه پلک میــزنی،
خورشــید


شــرم میڪند، میـرود تا
تــو بدرخشی ...!
 

pen lady

سطح
2
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Aug
701
6,024
مدال‌ها
5
تو کمان کشیده و در کمین که زنی به تیرم و من غمین
همه غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی
 

نیما نصر

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
657
5,016
مدال‌ها
2
تو توانا شدی ایدوست که باری بکشی
نه که بر دوش گرانبار نهی باری چند

افسرت گر دهد اهریمن بدخواه، مخواه
سر منه تا نزنندت بسر افساری چند
 
بالا پایین