جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

تبریک روز شعر و ادب پارسی و روز بزرگداشت استاد شهریار

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مناسبت ها توسط MHP با نام روز شعر و ادب پارسی و روز بزرگداشت استاد شهریار ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 825 بازدید, 18 پاسخ و 24 بار واکنش داشته است
نام دسته مناسبت ها
نام موضوع روز شعر و ادب پارسی و روز بزرگداشت استاد شهریار
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01

نیما نصر

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
655
4,990
مدال‌ها
2
ﺳﺮ ﻭ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﮕﺮﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﮔﺮﻭ ﺑﻮﺩ ﺳﺮﻡ

ﺗﻮ ﺷﺪﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﭘﯿﺮﯼ ﭘﺴﺮﻡ

ﺗﻮ ﺟﮕﺮ ﮔﻮﺷﻪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﯾﺪﯼ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ

ﻣﻦ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﺟﮕﺮﻡ

ﻣﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﻧﺮﺍﻧﺪﻡ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻫﻮﺳﯽ

ﻫﻮﺱ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﭘﯿﺮﺍﻧﻪ ﺳﺮﻡ

ﭘﺪﺭﺕ ﮔﻮﻫﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺭ ﻭ ﺳﯿﻢ ﻓﺮﻭﺧﺖ

ﭘﺪﺭ ﻋﺸﻖ ﺑﺴﻮﺯﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﺭﻡ

ﻋﺸﻖ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﮔﯽ ﻭ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﻫﻨﺮ

ﻋﺠﺒﺎ ﻫﯿﭻ ﻧﯿﺮﺯﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺳﯿﻢ ﻭ ﺯﺭﻡ

ﺳﯿﺰﺩﻩ ﺭﺍ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ

ﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﺁﻥ ﺳﯿﺰﺩﻫﻢ ﮐﺰ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﻡ

ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻭ ﺩﺭﺵ ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻨﻢ ﻋﻬﺪ ﻗﺪﯾﻢ

ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪﯼ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﮔﺬﺭﻡ
 

نیما نصر

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
655
4,990
مدال‌ها
2
هذیان دل

بندهایی از یکی از شاهکارهای بلند و بی نظیر استاد به نام " هذیان دل "

دارم سری از گذشت ایام طوفـــــــــــانی و مالخولیائی

طـــومار خیال و خاطراتم لولنــــــــده بکــــــارخود نمایی

چــون پرتو فیلمهای در هم در پـــــــرده ی تــــار سینمایی

بگشـــــــــود دلم زبــــــان هذیان

مرغــــان خیال وحشی من تنها که شــــــــــدم برون بریزند

در باغچه ی شکفته ی شعر با شوق و شعف بجست و خیزند

تا می شنونـد صوتی از دور برگشته چـــــو باد می گریــــزند

در خلوت حجـــــــره ی دمـــــاغم

چقدر تصویر زیبایی از یک طقل در قنداق در این بند از شعر ارائه می دهد:

من با نوســــان گاهــــواره پیچیـــــــده به لابلای قند اق



وز پنجــــره چشم نیمه بازم مجـــذ وب تجلیــات آفاق



گهــواره مــرا به بال لالای بـر سی*ن*ه فشرده گرم و مشتاق



می بـــــرد به سیـــــــــر باغ مینو



و چقدر زیباتر تلفیقی از عشق پروانه را با آغاز عشق و جوانی و حتی سرانجام عشق خود که همانا ازهوش رفتن در دامن لاله و به عبارتی خونین جگری است در هم می آمیزد و غوغایی بپا می کند :



چون چشم تو ای غزال وحشی روزی کـــه ز آدمی رمیــدم



بـــــوی تو مگـــر بدو گذشتی کــــز لاله ی وحشئی شنیــدم



با شعلــــه ی شوق در گرفته شب همـــره بادها دویـدم



تا بـــــــوی گلــــــــــــم گرفت دامن





پروانــــه شدم به سونستان خــــود را به دم صبــا سپردم



غوغـای چمن ، بهــار رنگین در عطــر و ترانه غوطه خوردم



هــر گل که عفیف و شرمگین بود بوسیدم و در بغـل فشردم



در دامــــن لاله رفتــــــــــم از هوش



شهریار در شعر هذیان دل همانطور که در بند اول آن اشاره می کند گریزی به خاطرات خود زده است از همان ابتدای کودکی تا بعدهای زندگی خود :



یاد آن شب عیـد کان پری دید آویختــه شــــال من ز روزن



چون من همه شاد و غُلغُل شوق بر هـر در و بام و کوی و برزن



یک جوجـه دو تخم مرغ رنگین بستنـد به شال گــردن من



یــــاد آنشب عیــــــــــد یاد از آنشب



در جایی دیگر به زیبایی تحسین برانگیزی ، سرنوشت پیرزنی روستایی را به تصویر می کشد:



در کلبـه ی پرت روستایی مسکیــن زن پیر ، پــاره میدوخت



چخمـاق زد و اُجـاق گیراند وز شعلـه ی آن چراغش افروخت



در وا شد و دختری در آمد کز رشگ رخش چراغ هم سوخت



از مـــادر پیــــــــر آتشی خواست



از عینک پیــــر زن نگــاهی کــردم بــــه گذشته ی حزینش



در باغ شبـاب ، دختری مسـ*ـت می آمــد و نــاز بر زمینش



هی کـاخ امیـد و آرزو ریخت هی طُـرّه به چهره داد چینش

تا خم شـــــد و مــــوی گشت کافور

اشارتی به دیدار دوباره اش با پدر دارد آنگاه که درشگه چی از دور شنانش می دهد و ....

در راه ، دُرُشکه چی نشانم یک نقطــه بگوشـه ی افق داد



گفت ار پـدر تو سازم او را خواهی چه بمن ، به مُشتُلُق داد ؟



من آب نبـــات دادم او را او نیـــز پُکـــی به من چُپُق داد



وان نقطـــــــــه نهفت در پس کوه



کم کم ، پــدرم ، خدا بیامرز دیــدم سر کوه رُسته چون کاج



چــون بال مَلَک عبایش افشان دستـار سیـادتش بســــر تـاج



وز کوه همی شـــود سرازیز چــون نور محمــدی ز معراج



دیگــــــــر مگــــــرش بخواب بینم



آن سان که اشارت رفت مجموعه هذیان دل مجموعه ای بلند دارای مضامین و احساس لطیف بوده و تصویرهای شاعرانه آن واقعا کم نظیر می باشد . با در نظر گرفتن این مجموعه از مکتب شهریار در کنار غزلیات لطیف ، قطعات زیبا و اشعار نویی چون " ای وای مادرم " و تضمین های وزین اشعار حضرت حافظ ، به جرات می توان مرحوم استاد شهریار را سلطان شعر ایران نامید.
 

نیما نصر

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
655
4,990
مدال‌ها
2
برو ای ترک که ترک تو ستمگر کردم
حیف از آن عمر که در پای تو من سرکردم

عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران
ساده‌دل من که قسم های تو باور کردم

به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود
زآن همه ناله که من پیش تو کافر کردم

تو شدی همسر اغیار و من از یار و دیار
گشتم آواره و ترک سر و همسر کردم

زیر سر بالش دیباست تو را کی دانی
که من از خار و خس بادیه بستر کردم

در و دیوار به حال دل من زار گریست
هر کجا نالهٔ ناکامی خود سر کردم

در غمت داغ پدر دیدم و چون در یتیم
اشک‌ریزان هوس دامن مادر کردم

اشک از آویزهٔ گوش تو حکایت می کرد
پند از این گوش پذیرفتم از آن در کردم

بعد از این گوش فلک نشنود افغان کسی
که من این گوش ز فریاد و فغان کر کردم

ای بسا شب به امیدی که زنی حلقه به در
چشم را حلقه‌صفت دوخته بر در کردم

جای می خون جگر ریخت به کامم ساقی
گر هوای طرب و ساقی و ساغر کردم

شهریارا به جفا کرد چو خاکم پامال
آن که من خاک رهش را به سر افسر کردم
 

Ashege mah

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
46
178
مدال‌ها
2
شعر زیبا ترین مفهوم برای بیان احساسات و عواطف است. از آن‌جا که امروز روز استاد بزرگ و همچنین روز شعر و ادب فارسی است بهتر است به چند مجادله‌ی زیبای شعرا که در جواب هم شعر سروده‌اند توجه کنیم:

حافظ می‌فرماید:
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

صائب در جواب حافظ می‌گوید:
هر آن ک.س چیز می‌بخشد،ز جان خویش می‌بخشد
نه چون حافظ که می‌بخشد سمرقند و بخارا را
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را

استاد شهریار در جواب هر دو می‌گوید:
هر آن ک.س چیز می‌بخشد بسان مرد می‌بخشد
نه چون صائب که می‌بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و تن و پا رابه خاک گور می‌بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دل ها را
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را

و...
 

Ashege mah

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
46
178
مدال‌ها
2
یا مجادله‌ی شاعرانه‌ی زیبا اَرِنی و لَن‌ ترانی:

سعدی:
چو رسی به کوه سینا "اَرِنی" مگو و بگذر
که نیارزد این تمنا به جواب "لَن ترانی"


حافظ :
چو رسی به طور سینا " اَرِنی" بگو و بگذر
تو صدای دوست بشنو نه جواب "لَن ترانی"

مولانا:
"اَرِنی" کسی بگوید که تو را ندیده باشد
تو که با منی همیشه، چه "تَری" و " لَن ترانی"

شاعری گمنام:
چو رسی به طور سینا " اَرِنی" بگو و مگذر
چه خوش است از او جوابی چه "تری" چه " لن ترانی"
 

Ashege mah

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
46
178
مدال‌ها
2
هر دوی این اشعار نشان دهنده‌ی ادبیات غنی ما و همچنین نشانه دهنده‌ی این است که افراد مختلف دیدگاه مختلفی نسبت به موضوعات مختلف دارند.باشد که یاد بگیریم به نظرات هم احترام بگذاریم با رعایت احترام نظر هم را نقد کنیم. ❤🙏🏻
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,701
27,716
مدال‌ها
9
به امید جاودانی زبان فارسی 🌹
 
بالا پایین