مشاعره مشاعره با حرف "الف"
- نویسنده موضوع ! ~ ARYA TOSI ~ !
- تاریخ شروع
اطلاعات موضوع
- Dec
- 7,765
- 46,793
- مدال‌ها
- 7
اے خوشا دل ڪاندر او از عشق تو جانی بود
شادمان جانی ڪه او را چون تو جانانی بود
شادمان جانی ڪه او را چون تو جانانی بود
- Dec
- 7,765
- 46,793
- مدال‌ها
- 7
از یک نظرِ تنها، دل باخته‌ام با تو
جان بازم اگر لطفی با آن نظر آمیزی
جان بازم اگر لطفی با آن نظر آمیزی
اگر گنج ناپدید منی،
اگر زخم دریده یا صلیب گور منی،
اگر من یک سگم‌ُ تو تنها صاحبمی،
مگذار شاخه‌یی که از رود تو برگرفته‌ام
و برگ‌های پاییزی اندوه بر آن نشانده‌ام را
از دست بدهم!
((فدریکو گارسیا لورکا))
اگر زخم دریده یا صلیب گور منی،
اگر من یک سگم‌ُ تو تنها صاحبمی،
مگذار شاخه‌یی که از رود تو برگرفته‌ام
و برگ‌های پاییزی اندوه بر آن نشانده‌ام را
از دست بدهم!
((فدریکو گارسیا لورکا))
- Dec
- 7,765
- 46,793
- مدال‌ها
- 7
انار نیستم
که برسم به دست‌های تو,
برگم
پُر از اضطراب افتادن!
که برسم به دست‌های تو,
برگم
پُر از اضطراب افتادن!
ای سرنوشت، ازتو کجا می‌توان گریخت؟
مـن راهِ آشیان خود از یاد برده ام
یکدم مرا بـه گوشۀ آسان مرا رها مکن
با مـن تلاش کن کـه بدانم نمرده ام!
ای سرنوشت مرد نبردت منم بیا!
مجروح دگر بزن کـه نیافتاده ام هنوز
شادم از این شکنجه خدا را،مکن دریغ
روح مرا در آتشِ بیداد خود بسوز!
مـن راهِ آشیان خود از یاد برده ام
یکدم مرا بـه گوشۀ آسان مرا رها مکن
با مـن تلاش کن کـه بدانم نمرده ام!
ای سرنوشت مرد نبردت منم بیا!
مجروح دگر بزن کـه نیافتاده ام هنوز
شادم از این شکنجه خدا را،مکن دریغ
روح مرا در آتشِ بیداد خود بسوز!
- Dec
- 7,765
- 46,793
- مدال‌ها
- 7
از بس که خدا عاشق نقاشی بود
هر فصل به روی بوم، یک چیز کشید
یک بار ولی گمان کنم شاعر شد
یک گوشه ی دنج رفت و پاییز کشید
هر فصل به روی بوم، یک چیز کشید
یک بار ولی گمان کنم شاعر شد
یک گوشه ی دنج رفت و پاییز کشید
