نقد داستانک آتیه خاکستری🌱📕

به نام سر آغاز آنچه که کلمات را به هم پیوسته دلنشین ترین متن کرده.

*عنوان داستان
عنوان انتخاب شده ‹‹آتیه خاکستری›› است که قسمت هایِ آن شامل آتیه+خاکستری است 40 درصد این عنوان کلیشه است اما جذب کافی را داشته و با توجه به معنی کلمه « آتیه » و قلم هوشمندانه‌ نویسنده‌ی عزیز به خوبی با ژانر و خلاصه داستان هم‌خوانی دارد.


*ژانر‌های داستان
ژانر‌های انتخابی داستان از تراژدی، اجتماعی و علمی_تخیلی تشکیل شده است.
ژانر علمی_ تخیلی و البته تراژدی به خوبی در اوایل داستان دیده می‌شود و ارتباط مستقیم دارد.
در ابتدا ممکن است خواننده با ژانر اجتماعی داستان ارتباط زیادی برقرار نکند اما به مرور که با شخصیت اصلی داستان آشنا می‌شود و ناراحتی‌اش را در رابطه‌ی هوای آلوده و مشکلات و نگرانی‌اش بابت زندگی حال و حسرتش برای آینده‌گان می‌تواند با ژانر اجتماعی هم ارتباط بگیرد. پس قرار دادن این ژانر در داستان دور از ذهن نیست.


*جلد داستان
نمای جلد داستان از رنگ‌بندی هوشمندانه و درستی تشکیل شده است و همین‌طور خواننده شاهد نمای خاکستری از شهر می‌شود که به خوبی با عنوان و خلاصه ارتباط پذیر است.
البته از آنجایی که شخصیت اصلی داستان نارین است و مونث، بهتر است در نمای جلد داستان، خواننده تصویر مات دختری را در چنین شهر خاکستری ببیند نه یک جنس مذکر!


*خلاصه داستان
خلاصه اندازه استانداردی داشت و تعداد خطوط نه کم بود و نه زیاد. از کلمات جدیدی استفاده نشده بود. البته نویسنده با قلم خوبش و بازی با کلماتش توانسته‌ست جذب کافی را در خلاصه به ارمغان بیاورد و این قابل تحسین است.


*مقدمه داستان
مقدمه از خودِ نویسنده بود و ساختار جمله بندی عالی بود و تعداد خطوط مناسب بود و زیاده گویی نشده بود. در مقدمه باید از کلماتی مناسب. در این حال درصد کم کلیشه استفاده کرد تا خواننده را جذب کنند. و این نکته به خوبی رعایت شده بود.


*آغاز داستان
از توصیفات خلاقانه‌ای استفاده شده بود. مثل )
(شاید سفر در رویا می‌توانست کمی از درد تنفسم را کم کند...)
روند آغاز داستان منطقی بود و به خوبی شخصیت یک جوان ناامید از زندگی به قلم کشیده شده بود و خواننده می‌توانست به خوبی با شرایط سختش همزاد پنداری کند.
توصیفات غیرمستقیم حرفه‌ای به کار گرفته شده بود.


*میانه داستان
سرعت را در داستان نویسی رعایت کردن به خصوص در میانه داستان بسیار مهم است و خوشبختانه نویسنده این موضوع را جدی گرفته ‌است و اضافه گویی در میانه داستان دیده نمی‌شد و این موجب خوش خلقی خواننده می‌شود.
نویسنده با رعایت علائم نگارشی از پرش زمانی بی‌هدف و گیج شدن خواننده جلوگیری کرده است.
مثال) پیشنهاد می‌شود قسمتی که نارین در آیینه، راوی قصه‌ی زندگی‌اش را می‌بیند به فضا‌سازی و حالات شخصیت‌ها بیشتر پرداخته شود.


*لحن و بافت داستان
لحن داستان ادبی بود و تا اخر هم تغییر لحنی در متن داستان دیده نمی‌شد.
لحن دیالوگ‌ها و بافت جمعش هم ادبی بود و البته این مورد حوصله سر نبوده و دیالوگ‌ها هم تاکید و هیجان کافی را برای باور پذیری خواننده داشتند.


*سیر داستان
متعادل بوده و خواننده به خوبی با شخصیت همراه شده و از زمان حال به زمان گذشته رفته.
تعادل داستان از گیج و منگ شدن خواننده به دور است و این یکی از نکات قوت قلم نویسنده است.
برای مثال) نداشتن پرش مکانی در لحظه و خوابیدن و سفر در زمان خودش در ذهن خواننده جا می‌افتد.
همین در تعادل بودن سیر داستان نکته‌ی مهمی‌ست که متاسفانه در بعضی قلم‌ها دیده نمی‌شود و با نامتعادلی سیر متن نوشته، از کیفیت قلم نویسنده کم می‌شود.


*دیالوگ و مونولوگ‌های داستان
با رعایت علائم نگارشی و جایگذاری آن‌ها به درستی در دیالوگ‌ها و مونولوگ‌هتی داستان، سطح کیفیت قلم بالا رفته است.
دیالوگ‌ها به جا گفته شده و هر کدام با معنا و و مفهومی‌ست و اضافه گویی نشده است.


*شخصیت پردازی
شخصیت اصلی داستان و مونولوگ‌های گفته شده همگی برای خواننده جذب کافی را به همراه داشته است. البته در جایی ممکن است برای خواننده سوال پیش آید که چرا فردی تنها برای آزاد بودن در روابط دوستانه‌اش باید از خانواده‌ خود متنفر باشد.
مثال) در جایی از داستان نارین از دانا سوال می‌کند که آیا در دوستی‌هاش آزاد است یا نه؟
این سوال البته که برای شخصیت نارین به دور از ذهن نیست اما میشد سوال مهم‌تر و دغدغه‌ی سنگین‌تری را بیان کرد.
همچنین شخصیت دانا و پیرمرد راوی هم، خوب به قلم کشیده شده بود.


*کشمکش درونی
با توجه به مونولوگ‌های داستان، خواننده با شخصیت و کشمکش‌هایش همراه میشد و از این نظر نویسنده نکات را به خوبی رعایت کرده بود.


*کشمکش بیرونی
سفر به آینده با جزئیات خلاقانه‌ای که رعایت شده بود مثل) حضور دانا و رد و بدل شدن دیالوگ‌های خواندنی بین راوی و نارین.
جریانات جذابی را در ذهن خواننده رقم میزد.



*کشمکش و تعلیق
تعلیق، اولین دلیلی است که ما یک داستان را دنبال می کنیم و به نحوی جذبش می‌شویم. اولین چیزی که یک ذهن خواننده را به حرکت و خواندن ادامه‌ی داستان مجبور می‌کند، محرک‌هایی است که از محیط می‌گیرد. این که چه طور دفاع کند، چه طور حس کند، چه طور خودش را نجات بدهد و چه طور برای این محرک، جوابی پیدا کند.
آن‌چنان تعلیقی در ابتدای داستان دیده نمی‌شد که این موضوع ممکن است خواننده را در اوایل خواندن داستان دل سرد کند. اما همین که داستان رو به جلو رفت و شناخت خواننده از شخصیت نارین بیشتر شد. تعلیقی از بابت سفر در زمان و حس و حال تغییر کرده‌ی نارین بوجود آمد.



*توصیف مکان
بسیار قوی به قلم کشیده شده بود و این تصور را برای خواننده به همراه می‌آورد که همراه با نارین در شهری دود گرفته زندگی می‌کند و سپس به آینده سفر می‌کند و در آنجا هم شاهد پستی‌هایی که انسان در حق زمین کرده است، می‌شود.
در این میان توصیف‌ صدا و آواها نسبتاً خوب بود. و پیشنهاد می‌شود؛ همان‌طور که نویسنده‌ در اوایل داستان فضا سازی را به خوبی رعایت کرده است در اخر هم این نکته را در نظر بگیرد.


*توصیف احساسات
توصیف احساسات در درجه خوب بود، احساسات نارین را به خواننده وصف می‌کرد و اگر در جایی از داستان وصف احساسات بود به خوبی احساس را به خواننده منتقل می‌کرد.


*زاویه دید داستان
داستان با لحن و بافتی ادبی از دید نارین شخصیت اصلی گفته میشد و در زاویه دید کل داستان از نگاه شخصیت اصلی پردازش خوبی داشت.


*ایده و پیرینگ داستان
داستان دختری خسته از مشکلات زمین و الودگی هوا و ناامید به زمان حال و زندگی.
فهمیدن و درک کردن آینده توسط نارین قصه، داستان قشنگی را روایت کرده بود و پند اخلاقی از لذت بردن از لحظه به لحظه‌ی زندگی را به همراه داشت که این نکته برای خواننده بسیار توجه برانگیز است.


*ایرادات نگارشی داستان
خوشبختانه نویسنده با قلم حرفه‌ای خود ایراد نگارشی جا نگذاشته بود و ما شاهد متن و داستانی خوب و با کیفیت بهتر بودیم.

*نقاط ضعف داستان
نمای جنس مذکر جلد.


*نقاط قوت
عنوان، خلاصه، ایده و پیرنگ، مقدمه، اغازین و میانه و همچنین تاحدودی شخصیت پردازی.


سخن منتقد:
نویسنده عزیز به یاد داشته باشید که هیچ مشکل و رنجی بزرگ‌تر از نهفته نگه داشتن یک داستان ناگفته در درون خود نیست." پس هرطور شده به نوشتن ادامه دهید و قلم در دست بچرخانید برای نوشته‌های آینده.
پیشنهاد‌ها و بیان ایرادات ریز شما تنها برای پرتاب به سکوی بالا‌تر است برای پیشرفت و نه هیچ چیز دیگر.
داستان آتیه خاکستری چشم‌نواز با محتوای زیبایی‌ست امیدوارم تا اخر ادامه بدید :)❤️🦋
موفق باشید :) قلمت مانا🌹