مجموعه اشعار حمید سبزواریـ
- نویسنده موضوع DELARAM
- تاریخ شروع
اطلاعات موضوع
موضوع نویسنده
- Dec
- 2,540
- 19,767
- مدال‌ها
- 17
اگر رمز هبوط است، شما سر فرودید
اگر راز عروج است، شما مرغ هوایید
اگر کشتی نوح است، شما عرشه نشینید
اگر ورطه نیل است، شما دست و عصایید
اگر آتش شرک است، شما برد و سلامید
اگر مروه عشق است، شما عین صفایید
اگر مصر جمال است، در آن خطه عزیزید
اگر ملک جلال است، امیرالامرایید
اگر راز عروج است، شما مرغ هوایید
اگر کشتی نوح است، شما عرشه نشینید
اگر ورطه نیل است، شما دست و عصایید
اگر آتش شرک است، شما برد و سلامید
اگر مروه عشق است، شما عین صفایید
اگر مصر جمال است، در آن خطه عزیزید
اگر ملک جلال است، امیرالامرایید
موضوع نویسنده
- Dec
- 2,540
- 19,767
- مدال‌ها
- 17
نه پرویز تبارید که پرویز شکارید
نه شبدیز سوارید، که بر بال همایید
گر از ترک و طرازید ور از قدس و حجازید
شما محرم رازید، که در بزم خدایید
کجا خانه علم است به حکمت در علمید
کجا پهنه رزم است، شما مرد غزایید
اگر دُرد به جام است، صبوحی زده گامید
وگر زهر به کام است، شما کامروایید
نه شبدیز سوارید، که بر بال همایید
گر از ترک و طرازید ور از قدس و حجازید
شما محرم رازید، که در بزم خدایید
کجا خانه علم است به حکمت در علمید
کجا پهنه رزم است، شما مرد غزایید
اگر دُرد به جام است، صبوحی زده گامید
وگر زهر به کام است، شما کامروایید
موضوع نویسنده
- Dec
- 2,540
- 19,767
- مدال‌ها
- 17
بر فلک یک نقطه ی روشن نمی‌بینم چرا ؟
زان همه روشنگران یک تن نمی‌بینم چرا ؟
جز سیاهی جز تباهی جز مناهی جز ستم
گر بجا ماندست چیزی، من نمی بینم چرا ؟
در دیار ما مگر شیطان حکومت می کند
وای من جز نقش اهریمن نمی بینم چرا ؟
زان همه روشنگران یک تن نمی‌بینم چرا ؟
جز سیاهی جز تباهی جز مناهی جز ستم
گر بجا ماندست چیزی، من نمی بینم چرا ؟
در دیار ما مگر شیطان حکومت می کند
وای من جز نقش اهریمن نمی بینم چرا ؟
موضوع نویسنده
- Dec
- 2,540
- 19,767
- مدال‌ها
- 17
ک.س پی یاری نمی‌گیرد سراغ ک.س، دریغ!!
در لباس دوست جز دوشمن نمی‌بینم چرا؟
گرنه همراه است میر کاروان با رهزنان
کاروان را ایمن از رهزن نمی‌بینم چرا؟
گوشه‌ای خالی نمی‌یابم ز امکان خطر
ایمن در وادی ایمن نمی‌بینم چرا؟
مرغ آزادی نمی‌سازد سرود زندگی
جز غراب شوم در گلشن نمی‌بینم چرا؟
در لباس دوست جز دوشمن نمی‌بینم چرا؟
گرنه همراه است میر کاروان با رهزنان
کاروان را ایمن از رهزن نمی‌بینم چرا؟
گوشه‌ای خالی نمی‌یابم ز امکان خطر
ایمن در وادی ایمن نمی‌بینم چرا؟
مرغ آزادی نمی‌سازد سرود زندگی
جز غراب شوم در گلشن نمی‌بینم چرا؟
موضوع نویسنده
- Dec
- 2,540
- 19,767
- مدال‌ها
- 17
سری که در چمن سروری سرآمد بود
به یک اشاره ی ابرو نثار او کردند
به سرخ‌رویی گل ، روز حشر برخیزند
به پاس آنکه گل از دستِ دوست بو کردند
زبان عقل ز توصیف عشق معذور است
سخن بس است اگر ترکِ "های و هو" کردند
به یک اشاره ی ابرو نثار او کردند
به سرخ‌رویی گل ، روز حشر برخیزند
به پاس آنکه گل از دستِ دوست بو کردند
زبان عقل ز توصیف عشق معذور است
سخن بس است اگر ترکِ "های و هو" کردند
موضوع نویسنده
- Dec
- 2,540
- 19,767
- مدال‌ها
- 17
فدای همت آن تشنه‌لب شهیدانم
که دل به بحر نهادند و ترکِ جُو کردند
کبوتران سبک‌سِیرِ سِدرِه پیما را
کسی ندید که با آب و دانه خو کردند
به تیزگامی برق از حساب درگذرند
که خود محاسبهٔ خویش موبه‌مو کردند
(حمید) غبطه برم بر سبک‌روان طریق
که طوف خانه ی محبوب را نکو کردند
که دل به بحر نهادند و ترکِ جُو کردند
کبوتران سبک‌سِیرِ سِدرِه پیما را
کسی ندید که با آب و دانه خو کردند
به تیزگامی برق از حساب درگذرند
که خود محاسبهٔ خویش موبه‌مو کردند
(حمید) غبطه برم بر سبک‌روان طریق
که طوف خانه ی محبوب را نکو کردند