مجموعه اشعار باران قیصری
- نویسنده موضوع mobina01
- تاریخ شروع
اطلاعات موضوع
موضوع نویسنده
- Mar
- 10,700
- 27,711
- مدال‌ها
- 9
گوشه گوشه ی این دنیا
جاده به جاده
کوه به کوه
دریا به دریا
تا هر کجا که چشم کار می کند
من هستم و نبودنت
من هستم و دلتنگی
من هستم و یادت ..
و غمی سنگین
و بُغضی همیشگی
که با تلنگر می شِکَند ..
گریه ای که اَمان نمی دهد
و جهانی که خالی از توست
پوچ و تهی ست
که تا مغز استخوان را می سوزاند ...
جاده به جاده
کوه به کوه
دریا به دریا
تا هر کجا که چشم کار می کند
من هستم و نبودنت
من هستم و دلتنگی
من هستم و یادت ..
و غمی سنگین
و بُغضی همیشگی
که با تلنگر می شِکَند ..
گریه ای که اَمان نمی دهد
و جهانی که خالی از توست
پوچ و تهی ست
که تا مغز استخوان را می سوزاند ...
موضوع نویسنده
- Mar
- 10,700
- 27,711
- مدال‌ها
- 9
تو گلِ یاسی٬نرگسی٬نسرینی
که هر صبح مسـ*ـت می شوم
از عطرِ نفست ..
تو هوای تازه ی سحری
که می پیچد در این حوالی
و من پُر می شوم از
حسِ نابِ خواستنت ..
تو عشقی٬نفسی٬آرامِ جانی
ترنم بارانی٬شبنم ژاله ای
خودِ صبحی٬طلوعی
آفتابی ...
که هر صبح مسـ*ـت می شوم
از عطرِ نفست ..
تو هوای تازه ی سحری
که می پیچد در این حوالی
و من پُر می شوم از
حسِ نابِ خواستنت ..
تو عشقی٬نفسی٬آرامِ جانی
ترنم بارانی٬شبنم ژاله ای
خودِ صبحی٬طلوعی
آفتابی ...