جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {منِ بعد تو} اثر •DLNZ کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط DLNZ با نام {منِ بعد تو} اثر •DLNZ کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,115 بازدید, 30 پاسخ و 13 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {منِ بعد تو} اثر •DLNZ کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع DLNZ
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLNZ
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
باید این‌گونه بگویم:
تو که رفتی، چرا بعد از سال‌ها هنوز هستی؟ شنیده‌ام می‌گویند بادیگارد دارم.
اما آن‌قدر بد اخم هستی که نگاهت نمی‌کنم، فقط... .
فقط بودنت را همه‌جا حس می‌کنم!
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
چهره‌ای شاد و لبی خندان دارم.
شوخ طبعم مثل قبل، اما... .
از جدی بودنم کم شده!
دلم تغییر می‌خواهد؛ یک تغییر بزرگ.
تلاشم بی‌فایده است! بزرگ‌ترین تغییرم فقط شوخ بودنم هست که آن هم در پی پنهان غمم است.
مگر تو و خاطراتت می‌گذارید تغییر کنم؟
تا تصمیم می‌گیرم به تغییر
تو باز افکار و حسم را درگیر می‌کنی
می‌شوم همان دختر کز کرده و مغموم و گوشه‌گیر!
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
سربداران سرشان بر دار رفت؟
نمی‌دانم! فقط اسمش برایم آشناست.
شاید سرشان بر باد رفت
شاید حرف من بی‌ربط‌ترین حرف به آن است.
اما مرا یاد این جمله انداخت.
آن‌ها سر به دارند و من احساسم بر باد هست!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
ظالمانه‌ترین کلمات را بر زبان جاری می‌زنی و آن هم مرا می‌لرزاند اما تلاش می‌کنم. بی‌آن‌که بفهمی تلخ می‌شوم، اشک می‌ریزم و تو همچنان اخم داری.
وقتی نگاهم می‌کنی، همراه اشک‌هایم می‌خندم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
آری! من نمی‌خواهم بفهمی ناراحتم.
می‌خواهم خنده‌هایم تنها خاطراتی باشد که برایت می‌گذارم.
این خاطرات روزی بود که گفتم تو را نمی‌خواهم و با فریادهای گوش‌نواز مواجه شدم.
آری! فریادت برایم گوش‌نواز است...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
بدترین قسمت زندگی زمانی‌ست که خودت می‌دانی حتی نفس‌هایت برای کسی مهم نیست.
اما مجبور هستی نفس بکشی؛
چون یک نفر وجود دارد که هنوز با نفس‌هایش زنده‌ای!
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
از خاطرات بگویم؟ رمان می‌شود.
آری با تو بودن رمانی می‌شود که قول می‌دهم هرکَس آن را بخواند از من دلگیر شود.
قول می‌دهم یک روز به همه بگویم:
- آهای مردم! من بودم به عشقش پشت کردم! او من را می‌خواست؛ یک اشتباه کوچک باعث شد برای همه دیگر خاطره شوم!
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
سخت است حرف از خاطراتی که یک روز با مرورش قه‌قهه می‌زدی و حال باید با مرورش نفست را به سختی و با درد رها کنی از ریه‌هایی که هنوز به عشق و یاد او اکسیژن می‌گیرد!
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
آن‌قدر برایم مهم هستی که دوست دارم خاطراتت هم جزو بهترین‌ها باشند!
فقط دعا می‌کنم روزی که قرار است بخوانی و بفهمی این حرف‌هایم همه واقعیت است.
 آن‌چنان محو جمال تو شده‌ام آه کشیدم.
نبودی روبه‌رویم تو،
فقط نقشت را پشت پلک‌های بسته‌ام می‌بینم.
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
خیلی وقت است از دلم گذشته‌ام.
مثلاً جدی نگیر!
فقط به زبان گذشته‌ام. چه کسی از دل بی‌تابم خبر دارد که هر لحظه منتظر خبر تازه‌ای از توست؟!
چه کسی می‌داند خودم با دلم چه کرده‌ام که این همه نامهربانی کرد در برابرت؟!
چه کسی می‌داند که پشت خنده‌ها و شوخی‌هایم، خون می‌گریم؟!
 
بالا پایین