- Aug
- 7,872
- 26,781
- مدالها
- 8
هانیه توسلی متولد 17 خرداد 1358 در همدان بازیگر ایرانی است. او دیپلم علوم تجربی دارد و فارغ التحصیل ادبیات فیلم نامه نویسی از دانشگاه آزاد تهران است. هانیه چهار خواهر دارد که خواهر بزرگترش هما مدتی در یک مجله منتقد بود در حال حاضر کار ترجمه انجام می دهد.
خواهر دیگرش مهسا جراح مغز است. یک خواهر دیگر دارد به نام هدیه در آمریکا خواننده است.
مصاحبه با هانیه توسلی
آروزی تو چیست؟ الگوی تو کیست؟
در بازیگری همیشه گفته ام الیزابت هوپر را دوست دارم . ولی شما تصور کنید که در سینمای ایران که نمی شود که معلم پیانو ساخت و معلم پیانو را بازی کرد. ولی آن خیلی آرمانی است. من بهترین بازی که در زندگی ام دیده ام .
یه سئوال بسیار خصوصی می پرسم ازدواج نمی خواهی بکنی؟
نه.
چرا ازدواج نمی کنی؟
ازدواج یه خرده پیچیده است سخته. الان دارم به شما می گویم و ممکن است که ازدواج بکنم. والا راستش وقتی جوان و کم سن بودم خیلی دوست داشتم بچه دار بشوم تو ذهن همیشه بود و تحت تاثیر رمان جان شیفته بودم. چقدر رابطه آن زن با بچه عجیب است من هم در سن شانزده سالگی و هفده سالگی همیشه تو ذهنم .... الان احساس می کنم سی و هفت ساله هستم و خیلی بعید می دانم چون خیلی پیچیده است.
نمی خواهی بچه بیاوری و بزرگ کنی؟
اتفاقا خانم ... دیدم. یکی از همکلاسی های من در دانشگاه بودند تئاتر که می خواندیم و یک بچه را به سرپرستی قبول کرده بود. خودش و دخترش را دیدم . نمی دونم ... شایدم یک روزی این کار را بکنم. شاید آنقدر روی خودم کار کنم که بتونم مسئولیت یک انسان را قبول کنم.
خواهر دیگرش مهسا جراح مغز است. یک خواهر دیگر دارد به نام هدیه در آمریکا خواننده است.

مصاحبه با هانیه توسلی
آروزی تو چیست؟ الگوی تو کیست؟
در بازیگری همیشه گفته ام الیزابت هوپر را دوست دارم . ولی شما تصور کنید که در سینمای ایران که نمی شود که معلم پیانو ساخت و معلم پیانو را بازی کرد. ولی آن خیلی آرمانی است. من بهترین بازی که در زندگی ام دیده ام .
یه سئوال بسیار خصوصی می پرسم ازدواج نمی خواهی بکنی؟
نه.
چرا ازدواج نمی کنی؟
ازدواج یه خرده پیچیده است سخته. الان دارم به شما می گویم و ممکن است که ازدواج بکنم. والا راستش وقتی جوان و کم سن بودم خیلی دوست داشتم بچه دار بشوم تو ذهن همیشه بود و تحت تاثیر رمان جان شیفته بودم. چقدر رابطه آن زن با بچه عجیب است من هم در سن شانزده سالگی و هفده سالگی همیشه تو ذهنم .... الان احساس می کنم سی و هفت ساله هستم و خیلی بعید می دانم چون خیلی پیچیده است.
نمی خواهی بچه بیاوری و بزرگ کنی؟
اتفاقا خانم ... دیدم. یکی از همکلاسی های من در دانشگاه بودند تئاتر که می خواندیم و یک بچه را به سرپرستی قبول کرده بود. خودش و دخترش را دیدم . نمی دونم ... شایدم یک روزی این کار را بکنم. شاید آنقدر روی خودم کار کنم که بتونم مسئولیت یک انسان را قبول کنم.
