جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی نویسندگانی که حرفه‌ای می‌خواهند بشوند! بخوانند!

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط STARLET با نام نویسندگانی که حرفه‌ای می‌خواهند بشوند! بخوانند! ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 978 بازدید, 42 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع نویسندگانی که حرفه‌ای می‌خواهند بشوند! بخوانند!
نویسنده موضوع STARLET
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط STARLET
موضوع نویسنده

STARLET

سطح
1
 
⁦⁦୧⁠(⁠ارشد بخش ادبیات)⁠୨⁩
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,461
14,849
مدال‌ها
4
نویسندگانی که حرفه‌ای میخواهند بشوند! بخوانند!
 
موضوع نویسنده

STARLET

سطح
1
 
⁦⁦୧⁠(⁠ارشد بخش ادبیات)⁠୨⁩
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,461
14,849
مدال‌ها
4
📗| +بیاید بازی کنیم...
-چه بازی؟
+جرات حقیقت...
بگذریم از این بازی خز طور توی رمانا خزتر از خود بازی نوشتن قسطنطنیه با باسـن توسط پسریه که جرات رو انتخاب کرده و اکثرا موارد این شرط رو یه دختر واسش می‌ذاره. و جالب اینجاست که هیچ رمانی تا حالا مشاهده نشده که دختری با باسنش بنویسه قسطنطنیه. و جالب‌تر اینکه این بازی فقط در جمع دختر پسری اجرا می‌شه و تا حالا تو هیچ رمانی اثری از اینکه این بازی تو یه جمع دخترانه یا جمع پسرانه انجام بشه نبوده...

📘| +زیر لب با خودم ‌غر می‌زدم:وای موهام خیلی بلنده تو اولین فرصت کوتاهش می‌کنم!
-نه! حق نداری موهاتو کوتاه کنی. من عاشق موهای بلندتم.

آشنا بود جمله، نه؟ توی نصف رمانایی که موی دختره تا کمره، این جمله رو می‌خونید. بخدا موخوره می‌گیره آدم. یا باید ۲۴ ساعت هوای موهاتو داشته باشی یا اگه یکم فقط یکم مشغله داشته باشی موخوره اولین آسیب وارد به موئه.
هست موی بلند و خوب. گیف و عکس و فیلم از این موهای عجقولی زیاد دیدیم. ولی دختری که صبح تا شب ددر دودوره و سه جا کار می‌کنه و فکر کل کل با پسره و خط انداختن رو ماشینش ازش یه لحظه هم دور نمی‌شه که نمی‌تونه همچین موی خوبی اونم بدون هزینه واسه انواع شامپو و دکتر و تقویت‌کننده‌ها داشته باشه. با یه شامپو شبنم یا مولتی ویتامین پلاس پروتئین گلرنگ که آدم تبدیل به گیسو کمند و راپونزل نمی‌شه....
 
موضوع نویسنده

STARLET

سطح
1
 
⁦⁦୧⁠(⁠ارشد بخش ادبیات)⁠୨⁩
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,461
14,849
مدال‌ها
4
📒| دستش رو به سمتم دراز کرد و گفت: افتخار یه دور رقـص رو بهم می‌دی؟
+آخه بلد نیستم!
-کاری نداره خودم یادت می‌دم.
رفتیم وسط. یه دستشو انداخت دور کمرم و یکیشو رو شونم گذاشت. منم دستامو دور گردنش حلقه کردم و سرم رو روی سی*ن*ه‌ش گذاشتم و شروع به رقصیدن کردیم. انصافا خیلی خوب می‌رقصید. کاملا مشخص بود حرفه‌ایه خیلی هماهنگ باهم می‌رقصیدیم... :/
هیچ رمانی الآن جلوم نیست.
اینارو حفظ شدم بس که توی سیصد و سی و سه تا رمان خوندم. دختره که اول بلد نبود که می‌ره تو بغل پسره. پسره هم حرفه‌ایه. قبول همشون‌. ولی آخه لامصب تو که بلد نبودی چه‌جوری داری با یه حرفه‌ای می‌رقصی؟
یعنی ۹۹%شون مدل رقصشون همینه‌ فقط یه رمان یادم می‌آد پنجه‌هاشون رو توی هم گره کردن.

📕| توی یه سری از رمانا هم ادامه متن اینه:
نور داخل سالن افتاد روی ما و کم کم جمعیت اطرافمون رو خالی کردن و فقط من و X وسط بودیم و همه نگاه ها به ما بود.
و احتمالا پسره در انتها یه بـوس دختره رو مهمون می‌کنه‌. که صدای دست جمعیت و نگاه حسرت‌بار بعضیا و نگاه مهربون بعضیای دیگه رو در ادامه‌ش داره.

اگه تو تونستی غیر این بنویسی و کلیشه نباشی، نویسنده‌ای حرفه‌ای هستی☺️👌
 
موضوع نویسنده

STARLET

سطح
1
 
⁦⁦୧⁠(⁠ارشد بخش ادبیات)⁠୨⁩
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,461
14,849
مدال‌ها
4
چگونه شخصیت ها رو بکشیم؟

«شلیک»
«آویزان شدن»
«چاقوکشی»
«گاز گرفتگی»
«سرگیجه و افتادن»
«برق‌گرفتگی»
«سقوط از بلندی»
«مورد ضرب و شتم قرار گرفتن به حد مرگ»
«منفجر شدن»
«خودکشی»
«زنده زنده سوختن»
«تصادف قطار»
«سقوط هواپیما»
«تصادف ماشین»
«شکنجه شدن تا مرگ»
«خونریزی»
«تومور مغزی»
«تکه تکه شدن توسط گرگ‌ها»
«حمله موش‌های گوشت‌خوار»
«آتش‌سوزی»
 
موضوع نویسنده

STARLET

سطح
1
 
⁦⁦୧⁠(⁠ارشد بخش ادبیات)⁠୨⁩
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,461
14,849
مدال‌ها
4
دوازده قانون نويسندگان
• «شماره یک: هر روز بنویسید.»
• «شماره دو: روتین داشته باشید.» (روتین یه برنامه روزانه منظمه که بهش پایبند می‌مونید مثلا روزی هزار کلمه)
• «شماره سه: وسواس به خرج بدید.»
• «شماره چهار: همیشه یک دفترچه یادداشت مفید داشته باشید.»
• «شماره پنج: کاری که شروع کردید تموم کنید.»
• «شماره شش: به دنبال دریافت انتقاد و پیشنهاد باشید.»
• «شماره هفت: از جعبه‌ی ایده‌هاتون نگه داری کنید.»
• «شماره هشت: شعرها نیاز به قافیه ندارند.» (احتمالا منظورش شعر نوئه)
• «شماره نه: انتظار رد شدن داشته باشید.»
• «شماره ده: همیشه پشت کار خودتون رو بگیرید و ازش دفاع کنید.»
• «شماره یازده: از کلیشه‌های رایج جلوگیری کنید.»
• «شماره دوازده: قوانین رو بشکنید.»
 
موضوع نویسنده

STARLET

سطح
1
 
⁦⁦୧⁠(⁠ارشد بخش ادبیات)⁠୨⁩
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,461
14,849
مدال‌ها
4
🔸روشی برای تداوم و پیوستگی صحنه‌های داستانی


🦋برای وصل‌کردن صحنه‌ها خساست به‌خرج دهید! به جای حرام کردن دویست یا سیصد کلمه، می‌توانید با یک حرکت سریع، حال و هوای مناسب را در داستان ایجاد کنید. به‌طور مثال از طریق بیان آب و هوا انتقال میان صحنه‌ها را به وجود آورید. در اینجا مثالی از نقل و انتقال صحنه به وسیله آب و هوا می‌آورم:

«شماره پلیس را گرفت و وقتی گروهبان جواب داد بریده بریده و درحالی‌که نفس نفس می‌زد گفت:«در آپارتمان من قتلی اتفاق افتاده است.»

🦋نویسنده می‌توانست بنویسد:

«در همان حال که شخصیت درباره جزییات قتل و آدرسش با گروهبان حرف می‌زد، ضرب آهنگ یکنواخت باران را از بیرون می‌شنید.‌ هنوز باران می‌بارید که پلیس با کفش‌های خیس و کثیف، وارد آپارتمانش شد. کفش‌های خیس لکه‌های بزرگی بر روی فرش به‌وجود آورده بودند. پلیس با نگاه‌هایی پر از سوءظن به او می‌نگریست.»
🦋کلمات را نگه دا ید و در وقت مناسب برای آشکارکردن اوج و فرود قلب انسانی، آن‌گاه که خود را میان دو نیروی ترس و شوق گرفتار می‌بیند، از آن‌ها استفاده کنید. با کلمات‌تان همان‌طور رفتار کنید که با پول‌تان می‌کنید.

🦋کتاب: فنون آموزش داستان کوتاه، وال. تیسن
 
موضوع نویسنده

STARLET

سطح
1
 
⁦⁦୧⁠(⁠ارشد بخش ادبیات)⁠୨⁩
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,461
14,849
مدال‌ها
4
🌻✨
دو تا قانون ساده :)

☝️🏻) از ابتدای داستان شروع کنین، بنویسین که چی شده، و ادامه بدین تا به آخرش برسین.
✌️🏻) از جمله‌های ساده استفاده کنین.
 
موضوع نویسنده

STARLET

سطح
1
 
⁦⁦୧⁠(⁠ارشد بخش ادبیات)⁠୨⁩
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,461
14,849
مدال‌ها
4
#راز_نوشتن_جذاب 😌

💗~ داستانتون رو خطاب به یک نفر بنویسین. کسی رو انتخاب کنین که دوسش دارین یا تحسینش می‌کنین یا می‌خواین باهاش ارتباط بگیرین، و کل داستان رو مستقیم برای او نقل کنین- مثل اینکه دارین براش نامه می‌نویسین. این باعث می‌شه که کلمات و صدای خودتون رو بیاد. هر کاری که می‌کنین توروخدا فقط برای یه گروه به‌خصوص از آدم‌ها ننویسین!

الیزابت گیلبرت ✍🏻
 
موضوع نویسنده

STARLET

سطح
1
 
⁦⁦୧⁠(⁠ارشد بخش ادبیات)⁠୨⁩
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,461
14,849
مدال‌ها
4
🔸موقعیت‌های مشکوک در نوشتن

تا جایی که می‌توانید از جملات کوتاه استفاده کنید. جمله طولانی جمله‌ای است که نتوانید بدون مکثی برای نفس کشدن آن را تمام کنید. روی جملات دقت کنید و افکار متفاوت درون یک جمله را با علامت مشخص کنید. بسیار مهم است این خطر را در جمله‌بندی فورا تشخیص دهید. تنها به یک نکته در هر جمله اشاره کنید. بعد طبق مفهومش زوائد آن را در جملات بعدی بیاورید.‌ اگر هر جمله بیش از یک عملکرد دارد ودر آن به بیش از یک موضوع می‌پردازید، به آن جمله مشکوک باشید و با جملات کوتاه‌‌تری آن موقعیت را توضیح دهید.

🍇کتاب: چگونه نقد بنویسیم، دیوید.‌بی.پیری
 
موضوع نویسنده

STARLET

سطح
1
 
⁦⁦୧⁠(⁠ارشد بخش ادبیات)⁠୨⁩
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,461
14,849
مدال‌ها
4
🦋«من همیشه نوشته‌هایم را چندین و چند مرتبه ویرایش می‌کنم. گاهی سه بار تماما از ابتدا نوشته‌ام و در آخری حدود بیست و پنج درصد از کتاب را تماما دوباره نوشته‌ام. در نوشتن کتاب شبه خودزندگی‌ام همهٔ تجارب زندگی‌ام را کنار هم گذاشتم و در اولین نسخه موفق نشدم ساختمان داستان را درست از کار دربیاورم. بیشتر شبیه تلی از آجر شده بود تا یک ساختمان. در دومین نسخه، که شاید سه یا چهار یا پنج سال بعد نوشته شد، از داده‌های مشابهی استفاده کردم و فقط امیدوار بودم که فرم یا ساختمان آن بهتر از کار درآمده باشد.


🦋 تقریبا هرروز می‌نویسم، حدود بیست سال قبل، تمام روز را می‌نوشتم و حالا، اغلب هرروز صبح تا پیش از ناهار می‌نویسم. به چیزی که می‌نویسم هم بستگی دارد. نوشتن جدیدترین رمانم [(در سال ۱۹۹۸)]، «واپسین نزدیکی» خیلی برایم آسان‌تر بود. یک ساله تمامش کردم.

🦋این رمان بیشتر زاده تخیلم بود. ابداع آسان‌تر از دنباله‌روی از وقایع زندگی است؛ و شاید هم به‌این خاطر بوده که باتجربه‌تر شده‌ام: معمولا وقتی دارم می‌نویسم، پیش می‌آید که دو داستان درون مایه مشابهی پیدا کنند و بعد، این فکر به ذهنم خطور می‌کند که می‌توانم یک کتاب به‌همین شیوه بنویسم و داستان‌های بعدی را با سرعت بیش‌تر می‌نویسم. اخیرا یک داستان کوتاه نوشتم و بعد، خیلی سریع، توانستم پانزده داستان دیگر هم بنویسم که درون مایه تمامی آن‌ها عشق و مرگ بود.

🔖 بخشی از گفتگو با ایوان کلیما
 
بالا پایین