هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایلهایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کردهاند حذف کنند.
بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود.
https://t.me/iromanbook
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly. You should upgrade or use an alternative browser.
دلنوشته{غامرانه} اثر •ارغنون کاربر انجمن رمان بوک•
مجموعه دلنوشتهی غامرانه نویسنده: ارغنون
ژانر: تراژدی
ناظر: @سپید
مقدمه:
گنجشک کوچکی که بختمان بود
درست در نیمهشبی که گذشت،
از پشتبام خانهات پایین پرید.
این را به کسی نگو،
تو تنها گفتی که خستهای؛ و من دیدم که دستان کاذب من، او را هل میداد.
عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]
غبار قسم من برمیخیزد، قسمی که به سنگها و چشمها و چشمههایی که لای آنها خانه دارند خورده بودم.
پروانهها، زیر بتنهای خیس و ماسیدهی چشمم میمانند و تو بیآشیان، بر سنگفرشی که خون مرا نوشیده، خواهی نشست. گنجشک بلند میشود تا دانهها را از سر مژگان تو برچیند و مرا، این یکی لانهی غامر را، با رفتن تو ترک کند.
دیدم که خانه هم با دو پای خودش میرفت. سایههای من و تو سر ندارند؛ نورِ فشردهی من که در هیئت مردانه درآمدهای!
خانه که هیچ، خدایگان هم ما را بدرود خواهند گفت، تو را به هنگام سحر، در ژولیدگی قلب خودم پنهان میکنم، تو را در همان پیراهنی میگذارم؛ که آخرین بار با آن گلهای سنگِ سرابدیده را آب دادم تا تشنگی، دامن رویای سبزینگیشان را نگیرد. تو را پیش از بامداد کامل، به گلوگاه گنجشکها میسپارم. تو را در امنیت طاقچهی آخرین قاب مینشانم و میروم، مثل خانه، مثل خدا، مثل شادی میروم.