جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {شکرناز} اثر •رها باقری کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط Raha Bagheri با نام {شکرناز} اثر •رها باقری کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 783 بازدید, 15 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {شکرناز} اثر •رها باقری کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع Raha Bagheri
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ;FOROUGH
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

Raha Bagheri

سطح
2
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Mar
144
4,153
مدال‌ها
6
عنوان: شکرناز
نویسنده: رها باقری
ژانر: عاشقانه، تراژدی
ناظر: @DELARAM

فاصله‌ی آسمان را تا خود می‌بویم و گریه‌هایش را در قلب پر از ستاره‌ام رقم می‌زنم.
شکرنازم می‌دانی که آسمان، جاده‌ی پر از مهتاب من است.
تا تو سنگ مباشی و قلبت را در گرو لبخندهایم بگذاری، کوله‌بار گرمای نگاهت را در جاده‌ی پر از مهتاب جا بگذار تا مبادا هویدا شدن عشقت از جلوی چشم‌هایم محو شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
May
3,427
13,045
مدال‌ها
17
1683008322482 (2).png

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده

Raha Bagheri

سطح
2
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Mar
144
4,153
مدال‌ها
6
دراین هنگام رزی سرخ بود و چشم‌های خیس باران، مهتاب جوانه زد از نگاهم و دست‌های سپید نسیم‌، اوج گرفتند در آسمان‌ها.
به سوی تو... تنها تویی که با لبخندهایت گلبرگ‌ها پروانه می‌شوند و بر روی لب‌هایت می‌نشینند و آواز باهم بودن می‌خوانند.
بیا و جاده‌ی قلب مرا بپیما تا با آمدنت نظاره‌گر طلوع آفتاب باشم.
 
موضوع نویسنده

Raha Bagheri

سطح
2
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Mar
144
4,153
مدال‌ها
6
باز تورا دیدم و باز عشق را بلعیدم، دلم بی‌مکث از هوش رفت، صدایم با تپش مجروح گشت.
تورا دیدم، تویی که زیبا و جهانی پی تو بود.
من هم ژولیده و نگاهم سویت، تورا دیدم... نیلوفری در دست، به سوی تو دویدم.
نیلوفر را به آب سپردی، قلبم ضربانش را به بغض بخورد.
گمانم دلت رام من است...
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Raha Bagheri

سطح
2
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Mar
144
4,153
مدال‌ها
6
بگو بوسه‌ای، بگو نوازشی، بگو رخصت خوابیدن روی زانویی را هدیه‌ام می‌دهی.
تا نامت را بر پیشانی هفت آسمان، بوسه باران کنم.
باورت کرده‌ام و این همه‌ی حرف من نیست...
مرا در آغوشت بگیر، ای سکوت بی‌تردید کهکشان.
در ژرفای اقیانوس تاریکت آبم کن، من تمام نیلوفرهایم رابه آسمان بخشیده‌ام و هنوز نمی‌دانم کجا به انتهای دست‌هایت می‌رسم.
 
موضوع نویسنده

Raha Bagheri

سطح
2
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Mar
144
4,153
مدال‌ها
6
آن سرزمین دیرینه کجاست که خیابان‌هایش نا‌می ‌از تو نمی‌دانند؟!
مرا ‌این گریز بی‌مجالبه کجا ‌می‌کشاند و تا چه هنگام از هم‌خوابگی با بوی پیراهنت رنج ‌می‌برم.
ستاره‌ای از گیجگاهم عبور می‌کند، چشمانم را بسته‌ام و دورترین آروزیم را بر لب ‌می‌خوانم...
مرا به پایان فصل‌ها نزدیک کن.
 
موضوع نویسنده

Raha Bagheri

سطح
2
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Mar
144
4,153
مدال‌ها
6
عزیز من...
امروز که عطر زنان آبرنگی، باور سست هر رهگذری است.
این روزها که در کوچه پیچ‌‌های ‌این شهر، پولک چشم دختران آبنوسی خورشید را تنه می‌زند، رویاهای دوردست وحشی‌ام بیدار ‌می‌شوند.
تا به تو بیاندیشم که دریا و آسمانی فاصله چاره‌ام نمی‌کند.
کسی همیشه به من می‌گوید، گوش کن... پیامکی در راه است از چکیده‌های دلی و نگاه کن... به نگاهی که تمام خواهش تورا نشانه رفته است.
 
موضوع نویسنده

Raha Bagheri

سطح
2
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Mar
144
4,153
مدال‌ها
6
من تو‌را ‌می‌بینم و صدای نفس‌های تورا موج به موج از حنجره‌ی صدف‌‌های آن ساحل دور‌ می‌شنوم.
من تورا سکوت می‌کنم، و دل را به ضربه‌ی گام‌های تبر شور ماسه‌های ‌این دریای نزدیک‌ می‌سپارم.
تویی که برای خواستنت از‌ ایستادن روبه‌روی آینه هم نمی‌ترسم!
تویی که ‌این شب‌ها، این سپیده دم‌ها، همنشین تاریک‌خانه خواب و اشک‌هایم ‌می‌شوی، تویی که شکرناز منی.
 
موضوع نویسنده

Raha Bagheri

سطح
2
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Mar
144
4,153
مدال‌ها
6
می‌دانم روزی آن‌قدر تشنه به تو می‌رسم، که هرآنچه خون و گر‌می ‌است در لب‌هایت سر‌ می‌کشم.
چنان گرسنه به تو ‌می‌رسم، که هرآنچه احساس در پوست پنهان کرده‌ای به دندان ‌می‌کشم و آنچنان بی‌طاقتم می‌کنی که از حریم ‌امن آغوشت دسته‌های گل صبوری خواهم چید.
طراوت من، من از تو روشنی نمی‌خواهم، من از تو بهار نمی‌خواهم.
بال‌‌هایم را هم از من بگیر اما این فصل را تا آخر با من بمان.
 
موضوع نویسنده

Raha Bagheri

سطح
2
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Mar
144
4,153
مدال‌ها
6
از گوشه‌ی گمنام‌ یک شهر، دست‌های پوست انداخته‌ات به زندگی سلام ‌می‌گفتند.
ابرها را بگو نبارند، باران بی‌مهابای چشمانت هم مجابم نمی‌کنند.
من از خشکسالی قرن‌ها و عاطفه‌ها آمده‌ام.
آفتاب‌های همیشه‌ات حتی تمام فصل‌ها را بتابند، سیاه چاله‌ی دلم را نوری نمی‌دهند.
آخر نمی‌دانی... من نیمه‌ی خالی لیوان وفاداری تورا سر کشیده‌ام.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین