جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار اشعار اصغر عظیمی مهر

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط *نبوا* با نام اشعار اصغر عظیمی مهر ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,598 بازدید, 23 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع اشعار اصغر عظیمی مهر
نویسنده موضوع *نبوا*
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ;FOROUGH
موضوع نویسنده

*نبوا*

سطح
2
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Mar
1,662
11,434
مدال‌ها
4
صبر کن! آرام! کم کم آشنا هم می شویم
عده ای قبلا شدند و ما دو تا هم می شویم!

مثل هر کاری از اول سخت می گیریم و بعد
ساده در آغوش یکدیگر رها هم می شویم!

شرم چیزی دست و پاگیر است و وقت ما کم است
پس به مقدار ضرورت بی حیا هم می شویم!

گرچه عمری سربه زیری خصلت ما بوده است
هرکجا لازم شود سر به هوا هم می شویم!

دیر یا زود آتش هر عشق می خوابد؛ کمی
صبر کن! نسبت به هم بی اعتنا هم میشویم!

از همان راهی که می آییم برخواهیم گشت
بعد از آن با سادگی از هم جدا هم می شویم!
 
موضوع نویسنده

*نبوا*

سطح
2
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Mar
1,662
11,434
مدال‌ها
4
بر هم بزن قانون نحس بی اساسی را
این قصه ی از روز اول اقتباسی را!

وقتی اساساً بیگناهی نیست در عالم
از نو بیا بنویس قانون اساسی را!

مرغ قفس زاد از قفس بیرون رَوَد؛ مُرده ست
شاعر بیا بس کن تو هم بحث سیاسی را!

ما از شروع ارتباطی تازه میترسیم
چون یادمان دادند «بیگانه هراسی » را!

هرکس حواسش جمع باشد زود می میرد
ترویج کن در بین مردم بی حواسی را!

جای «علوم اجتماعی» کاش بگذارند
در درسها، سرفصلِ « تنهایی شناسی» را!
 

;FOROUGH

سطح
5
 
ارشد بخش فرهنگ و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار رمان
طراح آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,791
15,827
مدال‌ها
6
چه صیامی؟! – که ندارم سحری، زان که مدام
شب ظلمانی گیسوی تو را می بینم! –

چه هلالی؟! – که به هر سو که نگاهی بکنم،
جلوه ی نازک ابروی تو را می بینم! –

چه نمازی؟! – که سر از سجده اگر بردارم
جای محراب فقط روی تو را می بینم! –

چه قیامی؟! – که به «قد قامت…» اگر گوش دهم
پیش رو قامت دلجوی تو را می بینم! –

هرکجا جمع پریشان دل مشتاقی هست؛
عشقبازان سر کوی تو را می بینم!
 

;FOROUGH

سطح
5
 
ارشد بخش فرهنگ و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار رمان
طراح آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,791
15,827
مدال‌ها
6
دنیای ما]
دنیا به «عصر بوسه» بر می‌گردد، اما ما -
تا موج بعدی نگذرد، هم را نمی‌بوسیم!
دیوار ِ پشتِ نقشه نمناک است و ما داریم-
در خلوت خود، بیصدا، آرام، می‌پوسیم!
***
در هر خیابان یک نفر دیوانه می‌بینی!
دیوانه هم در ذهن خود اندیشه‌ای دارد!
مثل خس و خاشاک در این خاک روییدیم!
حتی «گیاه هرز» با خود ریشه‌ای دارد!
***
سربازهای حافظ صلح‌ایم و پشت خط-
جز «زیرسیگاری» نمی‌سازیم از پوکه!
ما -نامه‌های بی‌نشان مانده در حجمِ-
صندوق‌های پستی یک شهر متروکه!-
***
خسته شدیم از بس که جنگیدیم با دنیا!
یک سال هم ای کاش «سال عاشقی» باشد!
یا اینکه باید دست آدم را بگیرد «عشق»
یا اینکه آدم بیخیال عاشقی باشد!
***
 
بالا پایین