جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {وجیع} اثر •هدیه امیری کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط هدیه امیری با نام {وجیع} اثر •هدیه امیری کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,089 بازدید, 23 پاسخ و 8 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {وجیع} اثر •هدیه امیری کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع هدیه امیری
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLNZ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

هدیه امیری

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
403
2,486
مدال‌ها
2

نام دلنوشته: وجیع


نویسنده: هدیه امیری
ژانر: ترژادی، عاشقانه
ناظر: @*aram*
مقدمه:
از رفتنت چندان نمی‌گذرد
. تو نیستی و من در خود سرگردانم، نبودنت شایعه‌ای بیش نیست.
غیر قابل نفوذ برای واژگان، مصون برای سکوت، شب‌ها را ترک می‌کنم، بدان شناخت مسیری بی‌آن‌که بدانم زندگی را باید از کجا آغاز کنم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
May
3,427
13,043
مدال‌ها
17
1683008322482 (1).png

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده

هدیه امیری

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
403
2,486
مدال‌ها
2
قبل از شروع بخوانید:

رجم به معانی:
1- سنگسار کردن.
2-دشنام دادن.
3- طرد کردن، راندن.

دلنوشته رجم
به قلم هدیه قلی‌زاده امیری
 
موضوع نویسنده

هدیه امیری

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
403
2,486
مدال‌ها
2
باد با شدت زیادی می‌وزد و موهای خرمایی رنگ بلندم را در آسمان آبی پیچ و تاب می‌دهد. به سبزی درخت‌های باغچه چشم می‌دوزم تا رنگ تند آن‌ها نظرم را به خود جلب کند. برق الماس و سیاهی ذغال برایم فرقی ندارد. خالی از هر گونه حسی شدم و خسته‌تر از آنم که دلیل را بازگو کنم.
 
موضوع نویسنده

هدیه امیری

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
403
2,486
مدال‌ها
2
آزادانه خود را در سیلابی از غم فرو انداخته‌ام و توان گریز از آن را ندارم. ای کاش که در این غم آن‌چنان باشم و مستانه بخندم که آرام بگیرم.
هیچ ذره‌ای از من وجود تو را فراموش نمی‌سازد. ای کاش کمی باد بوزد و این غم را درونم حل کند، بلکه غم را مرهم خود ببینم.
 
موضوع نویسنده

هدیه امیری

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
403
2,486
مدال‌ها
2
آن‌چنان سوزان شده‌ام
که نگاهم هر احساسی را به آتش می کشد!
می‌کشد و می‌کشد!
آن‌چنان محزونم، آن‌چنان غمگینم
که صدایم بغض سنگ را می‌شکند.
 
موضوع نویسنده

هدیه امیری

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
403
2,486
مدال‌ها
2
هر بار به خود می‌گویم مهم نیست
که می‌گذرد؛ اما بغض در گلویم و لرزش لب‌هایم خدشه‌دار می‌کند تمامی باور‌هایم را!
خطی می‌کشد بر سر تمامی قول‌هایم.
بشقاب‌ها را نمی‌شکنم!
شیشه‌ها را نمی‌شکنم!
غرورم را نمی‌شکنم!
توانم تنها کنترل همین بغض کهنه قدیمی‌ام است.
ای کاش می‌تواستم آتش بزنم و مستانه بخندم.
ای کاش می‎‌توانستم با دیدن خاکسترهای سوخته شده، آرام بگیرم و نبخشم!
 
موضوع نویسنده

هدیه امیری

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
403
2,486
مدال‌ها
2
تو رفتی
دلم می‌گیرد که حتی نپرسیدی چرا؟!
و این‌ها می‌مانند تا ابد!
یک آه! یک بغض لعنتی، یک سوال بی‌جواب و حسرتی به پهنای آسمانی که در دلم رنگ زد و سیاهی آن قلبم را به درد آورد.
 
موضوع نویسنده

هدیه امیری

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
403
2,486
مدال‌ها
2
دلت که آرام نباشد،
خنده‌ها و مسخره بازی‌هایت که هیچ،
بی‌خیالی‌هایت هم دردی دوا نمی کنند.
کافیست بهانه‌اش جور شود،
بغض امان نمی‌دهد.
تو را بی‌تعارف می‌شکند،
تکه تکه می‌کند.
و لعنت به تمام بغض‌های کهنه دلم!
 
موضوع نویسنده

هدیه امیری

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
403
2,486
مدال‌ها
2
امروز تو لعنتی نبودی؛ اما خیلی چیزها بود!
من بودم!
باران بود!
چتر بود!
نیش کنایه‌هایشان بود!
قضاوتش‌هایشان بود.
بغض بود!
همراه همیشگی‌ام هم بود.
اشک چشمانم را می‌گویم.
همان مروارید و الماس چشمانم که با ریختن یکی از آن‌ها دنیایت تیر و تار میشد.
همه چیز بود؛ ولی امان از تویی که نبودی!
امان از بند اسارتی که نبود.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین